قَالُواْ ٱطَّيَّرۡنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَۚ قَالَ طَـٰٓئِرُكُمۡ عِندَ ٱللَّهِۖ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ تُفۡتَنُونَ
گفتند:« ما به تو و کسانی که با تو هستند فال بد زده ایم» (صالح) گفت :« فال بد شما نزد خداست، بلکه شما گروهی هستید که مورد آزمایش قرار می گیرید».
وَكَانَ فِي ٱلۡمَدِينَةِ تِسۡعَةُ رَهۡطٖ يُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا يُصۡلِحُونَ
و در (آن) شهر (حِجر) نه نفر بودند که در زمین فساد می کردند و اصلاح نمی کردند.
قَالُواْ تَقَاسَمُواْ بِٱللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُۥ وَأَهۡلَهُۥ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِۦ مَا شَهِدۡنَا مَهۡلِكَ أَهۡلِهِۦ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ
گفتند :« به خدا سوگند یاد کنید که حتماً بر او (= صالح) و خانواده اش شبیخون می زنیم، (و آنها را می کشیم) سپس به ولی (دم) او می گوییم : ما هنگام هلاکت و نا بودی خانواده اش؛ هرگز حاضر نبودیم (و از آنها خبرنداریم) و بی گمان ما راستگو هستیم».
وَمَكَرُواْ مَكۡرٗا وَمَكَرۡنَا مَكۡرٗا وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ
و آنها (برای قتل صالح و پیروانش) حیله و نیرنگی به کار بردند و ما (نیز) حیله و تدبیری (برای هلاک آنها و نجات صالح و پیروانش ) اندیشیدیم، در حالی که آنها نمی دانستند.
فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ مَكۡرِهِمۡ أَنَّا دَمَّرۡنَٰهُمۡ وَقَوۡمَهُمۡ أَجۡمَعِينَ
پس بنگر عاقبت نیرنگشان چه شد ؟! ما آنها و قومشان همگی را نابود کردیم.