و هنگامی که به [چاه] آب مدین رسید، بر سرِ چاه، گروهی از مردم را دید که [چهارپایان خود را] آب میدهند و نزدیک آنان دو زن را دید که [گوسفندانشان را] کنار میکشیدند [و از دیگران فاصله میگرفتند. موسی] گفت: «شما چه میکنید؟ [چرا گوسفندان خود را آب نمیدهید؟] آنان گفتند: «ما [به گلۀ خود] آب نمیدهیم تا این چوپانها بازگردند [و مزاحم ما نباشند]. پدرمان پیرمردی کهنسال است [و توانایی این کار را ندارد]».