آنگاه الله کلاغی را فرستاد که در زمین جستجو (و کاوش) میکرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را بپوشاند او گفت: «وای بر من! آیا من آنقدر درماندهام که همچون این کلاغ باشم و جسد برادرم را بپوشانم؟» و سرانجام (از کار زشت خود) پشیمان شد.
آنگاه الله کلاغی را فرستاد که در زمین جستجو (و کاوش) میکرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را بپوشاند او گفت: «وای بر من! آیا من آنقدر درماندهام که همچون این کلاغ باشم و جسد برادرم را بپوشانم؟» و سرانجام (از کار زشت خود) پشیمان شد.