و چون کاروان برای حرکت از مصر خارج شد، و از آبادی آن جدا گشت یعقوب علیه السلام به پسرانش و کسانیکه در سرزمین او نزدش بودند گفت: بهراستیکه من بوی یوسف را استشمام میکنم، اگر شما مرا نادان ندانید و اینگونه به خرفتی و کودنی نسبت ندهید که: این پیری است که عقلش تباه شده است، و چیزی میگوید که نمیداند.