پس چون قتل قبطی از او سر زد صبحگاه ترسان در شهر منتظر بود که چه چیزی رخ میدهد، ناگهان همان کسیکه دیروز از او درخواست یاری و کمک در برابر دشمن قبطیاش کرده بود در برابر قبطیای دیگر از او کمک میطلبید، موسی علیه السلام به او گفت: بهراستیکه تو فریبکار و گمراه آشکاری هستی.