الصفحة التالية
الموسوعة القرآنية Quranpedia.net - © 2025
Icon
بود مردى پيش ازين نامش نصوح بد زدلاكئ زن او را فتوح
بود روى او چورخسار زنان مردئ خود را همى كرد او نهان
او بحمام زنان دلاك بود در دغا وحيله بس چالاك بود
سالها مى كرد دلاكى وكس بو نبرد از حال وسر آن هوس
زانكه آواز ورخش زن وار بود ليك شهوت كامل وبيدار بود
دختران خسروانرا زين طريق خوش همى ماليد ومى شست آن عشيق
توبها مى كرد و پادر مى كشيد نفس كافر توبه اش را مى دريد
رفت پيش عارفى آن زشت كار كفت ما را در دعايى ياد دار
؟؟؟ سرا ودست آن آزاد مرد ليك چون حلم خدا پيدا نكرد
سست خنديد وبگفت اى بد نهاد زانكه دانى ايزدت توبه دهاد
آن دعا از هفت كردون در گذشت كار آن مسكين بآخر خوب كشت
يك سبب انگيخت صنع ذى الجلال كه رهانيدش ز نفرين ووبال
اندر آن حمام پر مى كرد طشت كوهرى از دختر شه ياوه گشت
كوهرى از حلقهاى كوش او ياوه كشت وهر زنى در جست وجو
پس در حمام را بستند سخت تا بجويند اولش در بيخ رخت
رختها جستند وآن پيدا نشد دزد كوهر نيز هم رسوا نشد
پس بجد جستن كرفتند از كزاف در دهان وكوش واندر هر شكاف
بالك آمد كه همه عريان شويد هر كه هستيد از عجوز وكر نويد
يك بيك را حاجيه جستن كرفت تا پديد آيد كهر دانه شكفت
آن نصوح از ترس شد در خلوتى روى زرد ولب كبود از خشيتى
كفت يا رب بارها برگشته ام توبها وعهدها بشكسته ام
كرده ام آنها كه از من مى سزيد تا چنين سيل سياهى در رسيد
نوبت جستن اگر در من رسد وه كه جان من چهـ سختيها كشد
اين چنين اندوه كافر را مباد دامن رحمت كرفتم داد داد
كر مرا اين بار ستارى كنى توبه كردم من ز هر ناكردنى
من اگر اين بار تقصيرى كنم پس دكر مشنو دعا وكفتنم
در ميان يا رب ويا رب بدو بانك آمد از ميان جست وجو
جمله را جستيم پيش آاى نصوح كشت بيهوش آن زمان پريد روح
بعد آن خوف وهلاك جان بده مژدها آمد كه اينك كم شده
از غريو ونعره ودستك زدن پر شده حمام قد زال الحزن
آن نصوح رفته باز آمد بخويش ديد چشمش تابش صدر؟؟؟ وز پيش
مى حلالى خواست از وى هر كسى بوسه مى دادند بر دستش بسى