مریم
كٓهيعٓصٓ
کهیعص (کاف. ها. یا. عین. صاد).
ذِكۡرُ رَحۡمَتِ رَبِّكَ عَبۡدَهُۥ زَكَرِيَّآ
(این) بیان رحمت پروردگارت (نسبت) به بنده اش زکریا است.
إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِيّٗا
چون پروردگارش را به ندایی پنهان (به دعا) خواند.
قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ ٱلۡعَظۡمُ مِنِّي وَٱشۡتَعَلَ ٱلرَّأۡسُ شَيۡبٗا وَلَمۡ أَكُنۢ بِدُعَآئِكَ رَبِّ شَقِيّٗا
گفت: «پروردگارا ! به راستی که استخوانم سست شده، و شعله ی پیری سرم را فرا گرفته (و موهایم سفید گشته است) و من (هرگز) در دعای تو، ای پروردگارم! محروم نبوده ام.
وَإِنِّي خِفۡتُ ٱلۡمَوَٰلِيَ مِن وَرَآءِي وَكَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗا فَهَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا
و به راستی که من بعد از (مرگ) خودم از وارثانم بیمناکم، و همسرم نازا (و عقیم) است، پس از نزد خویش وارثی به من عطا فرما.
يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنۡ ءَالِ يَعۡقُوبَۖ وَٱجۡعَلۡهُ رَبِّ رَضِيّٗا
که وارث من و (نیز) وارث آل یعقوب باشد، و پروردگارا ! او را پسندیده قرار ده».
يَٰزَكَرِيَّآ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَٰمٍ ٱسۡمُهُۥ يَحۡيَىٰ لَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ مِن قَبۡلُ سَمِيّٗا
(خداوند فرمود :) «ای زکریا ! همانا ما تو را به پسری بشارت می دهیم که نامش یحیی است، (که) پیش از این همنامی برای او قرار نداده ایم ».