قریش


لِإِيلَٰفِ قُرَيۡشٍ

برای (شکر) الفت وانس قریش.


إِۦلَٰفِهِمۡ رِحۡلَةَ ٱلشِّتَآءِ وَٱلصَّيۡفِ

(همان) الفت آنها در سفرهای (تجاری) زستانی (به یمن) وتا بستانی (به شام).


فَلۡيَعۡبُدُواْ رَبَّ هَٰذَا ٱلۡبَيۡتِ

پس باید پروردگار این خانۀ (کعبه) را پرستش کنند.


ٱلَّذِيٓ أَطۡعَمَهُم مِّن جُوعٖ وَءَامَنَهُم مِّنۡ خَوۡفِۭ

همان (پروردگاری) که آنها را از گرسنگی (نجات و) طعام داد, واز ترس وخوف ایمنشان داشت.



الصفحة التالية
Icon