ﯘ
surah.translation
.
ﰡ
ﮀ
ﰀ
زخرف
حم (حا. میم).
ﮂﮃ
ﰁ
سوگند به کتاب روشنگر.
بی گمان ما این (کتاب) را قرآنی عربی قرار دادیم, شاید که شما (آن را) در یابید.
و به راستی که آن در ام الکتاب (= لوح محفوظ) نزد ما بلند مرتبه (و) حکمت آمیزاست.
آیا بدان سبب که شما (مشرکان) گروهی اسرافکارید, اعراض کنان این پند (قرآن) را از شما بگیریم؟!.
و چه بسیار پیامبرانی که (برای هدایت) به میان پیشینیان فردستادیم.
وهیچ پیامبری به سوی آنان نیامد, مگر این که اورا مسخره (واستهزاء) می کردند.
پس ما (کافرانی) نیرومند تر از اینها (= کفار قریش) را هلاک کردیم, و داستان پیشینیان گذشت.
(ای پیامبر) اگر از آنها (= مشرکان) بپرسی: «چه کسی آسمانها وزمین را آفریده است؟» یقیناً می گویند: «(خداوند) پیروزمند دانا آنها را آفریده است».
(همان) کسی که زمین را برای شما بستر قرار داد, و برای شما در آن را ههایی قرار داد, باشد که هدایت شوید.
و (آن) کسی که از آسمان آبی به اندازه (معین) فرو فرستاد, پس با آن (آب) سر زمین مرده را زنده کردیم شما (نیز) این گونه (پس از مرگ, از گورها) بیرون آورده می شوید.
و(آن) کسی که همه ی اصناف را (جفت) آفرید, وبرای شما از کشتی وچهار پایان مرکبهایی قرار داد که (بر آنها) سوار شوید.
تا بر پشتشان (درست) قرار گیرید, آنگاه چون بر آنها قرار گرفتید (وسوار شدید) نعمت پروردگارتان را یاد کنید, وبگویید: «پاک ومنزه است کسی که این را برایمان مسخر گرداند, و(گرنه) ما توانایی آن را نداشتیم,
وما به سوی پروردگارمان باز می گردیم».
وآنها برای او (= خداوند) از میان بندگانش جزئی (= فرزندی) قرار دادند, بی گمان انسان نا سپاس آشکاری است.
آیا از (میان) آنچه می آفریند دختران را (برای خود) انتخاب کرده است, وپسران را برای شما بر گزیده است؟!
وچون یکی از آنها را به (تولد) همان چیزی که برای (خدای) رحمان نسبت داده, مژده دهند, (از شدت ناراحتی) چهره اش سیاه گردد, واو خشمگین شود.
آیا کسی را که در زیور (وزینت) پرورده می شود, و او در (هنگام) جدال (قادر به) آشکار (وتبین مقصودش) نیست (به خدا نسبت می دهید؟!).
و آنها فرشتگان را که بندگان (خدای) رحمان هستند, مونث پنداشتند, آیا به هنگام آفرینش آنها (آنجا) حاضر بوده اند؟ به زودی گواهی آنان نوشته خواهد شد, و(ازآن) باز خواست می شوند.
و گفتند: «اگر (خدای) رحمان می خواست, ما آنها را پرستش نمی کردیم» آنان به این (امر) هیچ گونه علمی ندارند, آنان جز دروغ (چیزی) نمی گویند.
آیا پیش از این (قرآن) کتابی به آنان داده ایم پس آنان به آن تمسک می جویند؟!
بلکه می گویند: «بی گمان ما نیاکان خود را بر آیینی یافتیم, وما (نیز) از پی آنها (می رویم و) هدایت یافته ایم».
واین گونه در هیچ (شهر و) قریه ای پیش از تو هشدار دهنده ای نفرستادیم, مگر اینکه متنعمانش گفتند: «ما نیاکان خود را بر آیینی یافتیم, وبی گمان ما به (اعمال و) آثار آنها اقتداء می کنیم».
(پیامبرشان) گفت: «آیا اگر برای شما چیزی هدایت کننده تر از آنچه که نیاکانتان را بر آن یافتید, آورده باشم؟! (بازهم به آنها اقتداء می کنید؟!) گفتند: «(آری,) ما به آنچه که شما به آن فرستاده شده اید, کافریم».
بنابراین از آنها انتقام گرفتیم, پس بنگر سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود!
و(به یاد آور) هنگامی که ابراهیم به پدرش وقومش گفت: «بی گمان من از آنچه می پرستید, بیزارم,
مگر آن کسی که مرا آفریده, واو به زودی هدایتم خواهد کرد».
و (ابراهیم) این کلمۀ (توحید) را (کلمۀ پاینده) در نسلهای بعد از خود قرار داد, باشد که (به سوی خدا) باز گردند.
بلکه, آنان وپدرانشان را (از زندگی) بهره مند ساختیم, تا حق وفرستادۀ آشکار برای شان آمد.
وهنگامی که حق برایشان آمد, گفتند: «این سحراست, وما (نسبت) به آن کافریم».
وگفتند: «چرا این قرآن بر مرد بزرگ, از (مردم) این دو شهر (مکه وطایف) نازل نشده است؟!».
آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟! ما روزی (و معیشت) آنها را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کردیم, وبعضی را بر بعضی (درجات و) بر تری دادیم, تا بعضی از آنان بعضی دیگر را به خدمت گیرند, ورحمت پروردگارت از (تمام) آنچه گرد می آورند, بهتراست.
اگر (چنین) نبود که همه ی مردم یک امت می شدند, یقیناً ما برای خانه های کسانی که به (خدای) رحمان کافر می شدند, سقفهای از نقره قرار می دادیم, و(نیز) نرد بانهایی که از آن بالا روند.
وبرای خانه هایشان درها و تختهایی (نقره ای, قرار می دادیم) که بر آن تکیه زنند.
و تجمل (وزینت های) فراوان (برایشان قرار می دادیم) وتمام اینها بهرۀ (نا چیز) زندگی دنیاست, وآخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است.
وهرکس از یاد (خدای) رحمان غافل (ورویگردان) شود, برای او شیطانی بر می گماریم, پس همواره آن (شیطان) قرین (وهمنشین) او باشد.
وآنها (= شیاطین) اینها (=انسانها) را از راه (خدا) باز می دارند, وگمان می کنند که آنان هدایت یافته اند.
تا زمانی که (در روز قیامت) نزد ما آید, (به همنشین خود) می گوید: « ای کاش میان من وتو مسافت شرق وغرب فاصله بود, پس تو چه بد همنشینی بودی».
(خداوند می فرماید:) «چون ستم کردید, امروز (این گفته ها) هرگز سودتان ندهد, چرا که (همه) شما در عذاب شریک هستید».
(ای پیامبر) آیا تو می توانی به کران (سخنی) بشنوانی, یا کوران, وآنهایی را که در گمراهی آشکار هستند, هدایت کنی؟!
پس اگر تو را (از این دنیا) ببریم, بی گمان ما از آنها انتقام خواهیم گرفت.
یا آنچه را که به آنها وعده داده ایم, به تو نشان می دهیم, پس یقیناً ما بر آنها تواناهستیم.
پس به چیزی که به تو وحی شده است تمسک بجوی, که بی شک تو بر راه راست هستی.
و بی گمان این (قرآن) برای تو وقومت پند (وسربلند) ی است, و به زودی باز خواست خواهید شد.
و از پیامبرانی که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از (خدای) رحمان, معبودانی برای پر ستش قرار دادیم؟!
وبه راستی ما موسی را با نشانه های خود به سوی فرعون و در باریان او فرستادیم, پس گفت: «بی گمان من فرستادۀ پروردگار جهانیان هستم».
پس چون با نشانه های ما (به سوی) آنها آمد, ناگاه (همه) از آن خندیدند.
وما هیچ نشانه (و معجزه) ای به آنها نشان نمی دادیم, مگر اینکه از دیگری بزرگتر (ومهمتر) بود, وآنها را به عذاب گرفتار کردیم, باشد که (توبه کنند و) باز گردند.
و(به موسی) گفتند: «ای جادوگر! پروردگارت را با عهدی که با تو کرده, برای ما بخوان, بی گمان ما هدایت خواهیم یافت».
پس چون عذاب را از آنها بر طرف ساختیم, آنگاه آنها عهد شکنی کردند.
و فرعون در (میان) قوم خود ندا داد, گفت: «ای قوم من! آیا فرمانروایی مصر, واین نهرها که زیر (کاخ) من روان است, از آنِ من نیست؟! آیا نمی بینید؟!
بلکه من بهترم, از این مردی که خوار است, ونمی تواند درست سخن بگوید.
پس چرا بر او دستنبدهای طلا فرو فرستاده نشده, یا (چرا) فرشتگان صف کشیده همراه او نیامده اند, (تا اورا یاری کنند)؟!».
پس (فرعون) قوم خود را (بی خرد و) سبک شمرد, پس آنها از او اطاعت کردند, بی گمان آنها گروهی فاسق بودند.
پس چون ما را به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتیم, وهمگی شان را (در دریا) غرق کردیم.
آنگاه آنها را در شمار گذشتگان وعبرتی (برای آیندگان) قرار دادیم.
وچون (در باره آفرینش) فرزند مریم مثلی زده شد, ناگهان قوم تو از آن (شادی کنان) داد وفریاد زدند.
وگفتند: «آیا معبودان ما بهترند یا او؟». آنها (آن (مثل) را جز برای جدال (ولجاجت) با تو نزدند, بلکه آنها گروهی ستیزه جویند( ).
او (= مسیح) جز بنده ای نبود که ما بر او نعمت بخشیدیم, واورا (مایه) عبرت برای بنی اسرائیل گرداندیم.
واگر می خواستیم به جای شما فرشتگانی قرار می دادیم که در (روی) زمین جانشین (شما) باشند.
وبی گمان او (= عیسی) نشانه ای برای قیامت است( ), پس هرگز در آن (= قیامت) شک نکنید, واز من پیروی کنید, (که) این راه راست است.
وشیطان شما را (از راه حق) باز ندارد, بی گمان او برای شما دشمنی آشکار است.
وچون عیسی با دلایل (ومعجزات) روشن آمد, گفت: «من برای شما حکمت آورده ام, و(آمده ام) تا چیزهایی را که درآن اختلاف دارید, برایتان روشن کنم, پس ازالله بترسید, واز من اطاعت کنید.
بی گمان الله پروردگار من, وپروردگار شما ست, پس اورا بپرستید, (که) این راه راست است».
آنگاه گروها (ی مختلف, بنی اسرائیل) میان خود (دربارۀ عیسی) اختلاف کردند, پس وای بر کسانی که ستم کردند, از عذاب روز دردناک!
آیا (چیزی) جز قیامت را انتظار می کشند, که ناگهان ودر حالی که بی خبرند به سراغشان بیاید.
دوستان درآن روز (قیامت) دشمن یکدیگرند, جز پرهیزگاران.
ای بندگان من! امروز نه ترسی بر شما است, ونه شما اندوهگین می شوید.
(همان) کسانی که به آیات ما ایمان آوردند ومسلمان بودند.
شما وهمسرانتان با شادمانی (واکرام) به بهشت وارد شوید.
بر (گرداگرد) آنها سینی هایی زرین (غذا) و (نیز) جامهای (طلایی, شراب) می گردانند, ودر آن (بهشت) آنچه دلها تمنا می کند, وچشمها از آن لذّت می برد, وجود دارد, وشما در آن همیشه خواهید بود.
و(این) همان بهشتی است, که به (پاداش) آنچه که انجام می دادید, آن را به ارث برده اید.
در آن (بهشت) برای شما میوۀ فراوانی است, که از آن می خورید.
بی گمان مجرمان در عذاب جهنم جاودانند.
(عذاب) از آنها کاهش نمی یابد, وآنها در آن (از همه چیز) نا امید هستند.
و(ما) به آنها ستم نکردیم, لیکن آنان خود ستمکار بودند.
و(آنها) فریاد می زنند: «ای مالک, (بخواه) که پروردگارت کار ما را یکسره کند (وبمیراند)». (او) گوید: «بی گمان شما (در این جا) ماندنی هستید».
به راستی ما حق را برای شما آوردیم, ولیکن بیشترتان از حق کراهت داشتید.
آیا آنها (= مشرکان مکه) تصمیم قاطع بر کاری گرفتند, پس ما (نیز) تصمیم (واردۀ) قاطع (دربارۀ آنها) داریم.
آیا آنها می پندارند که ما راز گویی و(سخنان) در گوشی آنان را نمی شنویم؟! آری, (می شنویم) وفرستادگان ما (از فرشتگان) نزد آنها (هستند و) می نویسند.
(ای پیامبر, به مشرکان) بگو: «اگر (به فرض محال) برای (خدای) رحمان فرزندی بود, پس من نخستین پرستندگانش بودم».
پاک ومنزه است پروردگار آسمانها وزمین, پروردگار عرش, از آنچه آنها توصیف می کنند.
پس (ای پیامبر) آنها را (به حال خود) رها کن, تا (در باطل) غوطه بخورند, وبه بازی سرگرم باشند, تا روزی را که به آنها وعده شده است, ملاقات کنند (وسزای اعمال خود را ببینند).
و او کسی است که در آسمان معبوداست, ودر زمین (نیز) معبود است, و او حکیم داناست.
وپر برکت وبزرگوار است کسی که فرمانر وایی آسمانها وزمین وآنچه در میان آن دواست, از آنِ اوست. وعلم (بر پاشدن) قیامت نزد اوست, و(همه) به سوی او باز گردانده می شوید.
و کسانی را که به جای او می خوانند, اختیار شفاعت ندارند, مگر کسانی که به حق گواهی دادند, و آنان (به خوبی) می دانند.
واگر از آنها (= مشرکان) بپرسی, چه کسی آنها را آفریده است, قطعاً می گویند: «خدا» پس چگونه (از حق) منحرف می شوند؟!
و (شکایت و) گفتار او (= پیامبر) (این بود:) «پروردگارا! بی گمان اینها قومی هستند که ایمان نمی آورند».
پس (ای پیامبر) از آنها در گذر, وبگو: «سلام (بر شما)». پس به زودی خواهند دانست( ).