surah.translation .

أعراف


المص (الف. لام. ميم. صاد).

اين کتابی است که بر تو نازل شده است, پس نبايد در سينه ات از آن تنگی باشد, تا به آن (مردم را) بيم دهی, وبرای مؤمنان پند (وتذکری) باشد.

آنچه از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده, پيروی کنيد, واز اولياء (ومعبودهای) ديگر جز او, پيروی نکنيد, چه اندک پند می پذيريد.

چه بسيار شهرها (وآباديها) که آنها را نابود کرديم, وعذاب ما به هنگام شب, يا در هنگام خواب نيمروز, به سراغشان آمد.

وچون عذاب ما به سراغ آنها آمد, سخنی نداشتند جز اينکه گفتند: «بی گمان ما ستمکار بوديم».

مسلّماً ما از کسانی که (پيامبران) به سوی آنها فرستاده شدند, سؤال خواهيم کرد, والبته از پيامبران (نيز) سؤال می کنيم.

يقيناً (کردارشان را) با علم (خود) برای شان بيان می کنيم, وما هرگز غايب نبوده ايم.

وزن (وسنجش اعمال) در آن روز حق است, پس کسانی که کفهٴ ترازوی شان سنگين است, آنان که رستگارند.

وکسانی که کفهٴ ترازوی شان سبک است, آنان کسانی هستند که به (خاطر انکار و) ستمی که نسبت به آيات ما می کردند به خويش زيان رساندند (وسر مايهٴ وجود خود را ازدست داده اند).

وبه راستی ما شما را در زمين اقتدار (واستقرار) داديم, ودر آن وسايل معيشت را برای شما قرار داديم. چه اندک شکر گزاری می کنيد.

وبتحقيق ما شما را آفريديم, آنگاه شما را شکل وصورت داديم. سپس به فرشتگان گفتيم: «برای آدم سجده کنيد» پس (همه) سجده کردند؛ جز ابليس که از سجده کنندگان نبود.

(خداوند) فرمود: «وقتی که تو را فرمان دادم, چه چيز مانع سجده کردنت شد؟!» (ابليس) گفت: «من از او بهترم, مرا ازآتش آفريده ای و او را از گِل (آفريده ای)».

فرمود: «از آن (بهشت) فرود آی, که حق تونيست که در آن تکبر ورزی, پس بيرون رو, بی شک تو از خوارشدگانی».

(ابليس) گفت: «تا روزی که (مردم) بر انگيخه می شوند, مرا مهلت ده».

(خداوند) فرمود: «مسلّماً تواز مهلت يافتگانی».

(ابليس) گفت: «پس به سبب آنکه مرا گمراه کردی, من (نيز) بر سر راه مستقيم تو برای (گمراه ساختن) آنها در کمين می نشينم,

سپس از پيش روی شان واز پشت سرشان واز (سمت) راست شان واز (سمت) چپ شان بر آنها می تازم, وبيشترشان را شکر گزار نخواهی يافت».

(خداوند) فرمود: «از آن نکوهيده وخوار بيرون رو, قطعاً هرکس از آنها از تو پيروی کند, جهنم را از شما همگی پر خواهم کرد.

وای آدم! تو وهمسرت در بهشت ساکن شو(يد), پس از هر جا که خواستيد, بخوريد, وبه اين درخت نزديک نشويد, که از ستمکاران خواهيد بود».

پس شيطان آن دو را وسوسه کرد, تا آنچه را از شرمگاهشان که از آنها پوشيده بود؛ در نظرشان آشکار سازد, وگفت: «پروردگارتان شما را از اين درخت نهی نکرده است؛ مگر بخاطر اينکه مبادا (با خوردن آن) فرشته شويد, يا از جاودانان گرديد».

وبرای آن دو سوگند ياد کرد که من برای شما از خير خواهانم.

پس (به اين ترتيب) آنها را با فريب (از مقام ومنزلشان) فرود آورد, وچون از آن درخت چشيدند, شرمگاهشان بر آنها آشکار شد, وشروع کردند به قرار دادن برگ (درختان) بهشت بر خود (تا آن را بپوشانند) وپروردگارشان آنها را ندا داد: «آيا شما را از آن درخت منع نکردم, وبه شما نگفته بودم که شيطان دشمن آشکار شماست؟!».

(آن دو) گفتند: «پروردگارا! ما به خود ستم کرديم, واگر ما را نيامرزی وبر ما رحم نکنی, مسلّماً از زيانکاران خواهيم بود».

(خداوند) فرمود: «فرود آييد, در حالی که بعضی از شما نسبت به بعض ديگر دشمن خواهيد بود, وبرای شما در زمين تا مدت معينی قرارگاه وبهرمندی خواهد بود».

فرمود: «در آن زندگی می کنيد ودر آن می ميريد, و(در رستاخيز) از آن بيرون آورده خواهيد شد».

ای فرزندان آدم! به راستی برای شما لباسی که شرمگاهتان را می پوشاند و(مايهٴ) زينت شماست, نازل کرديم, ولباس تقوا بهتراست, اين از آيات (ونشانه های) خداوند است تا (انسانها) متذکر شوند.

ای فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد, چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد, ولباسشان را از تنشان کند؛ تا شرمگاهشان را به آنها نشان دهد. بی گمان او وهمکارانش شما را می بينند از جايی که شما آنهارا نمی بينيد, براستی ما شيطانها را دوستان کسانی قرار داديم که ايمان نمی آورند.

وچون کارزشتی انجام دهند, گويند: «نياکان خود را بر اين (کار) يافته ايم, وخداوند ما را بدان فرمان داده است». بگو: «خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نمی دهد, آيا چيزی را که نمی دانيد به خدا نسبت می دهيد؟!».

بگو: «پروردگارم به عدالت فرمان داده است, و (نيز) در هر مسجدی (و به هنگام هر نمازی) روی هايتان را به سوی او کنيد و اورا (به دعا ونيايش) بخوانيد؛ در حالی که دين (خود) را برای او خالص گردانيد. همانطور که در آغاز شما را آفريد (بعد از مرگ, بارديگر بسويش) باز می گرديد.

گروهی را هدايت نمود وگروهی (ديگر) گمراهی بر آنها محقق (وثابت) گشت, زيرا آنها شيطانها را به جای خداوند, سرپرست (ودوستان خويش) برگزيدند, وگمان می کنند که آنان هدايت يافته اند».

ای فرزندان آدم! به هنگام رفتن به مسجد (ودر هرنمازی) زينت خود را بر گيريد (ولباسهای شايسته بپوشيد) و(نيز) بخوريد وبياشاميد ولی اسراف نکنيد, بی گمان خداوند اسرافکاران را دوست نمی دارد.

بگو: «چه کسی لباس (وزينتهای) را که خدا برای بندگانش پديد آورده وروزی های پاکيزه را حرام کرده است؟!». بگو: «اين (چيزها) در زندگی دنيا, برای کسانی است که ايمان آورده اند, (اگر چه کافران نيز از آنها بهره مند می شوند اما) روز قيامت خاص (برای مومنان) خواهد بود. اين چنين آيات (خود) را برای گروهی که می دانند بيان می کنيم.

بگو: «خداوند فقط کارهای زشت را, چه آشکارا باشد وچه پنهان, و(نيز) گناه وسرکشی بنا حق را؛ حرام کرده است, واين که چيزی را شريک خدا قرار دهيد که خداوند دليلی بر (حقانيت) آن نازل نکرده است, وچيزی را که نمی دانيد به خدا نسبت دهيد (حرام نموده است).

وبرای هر امتی زمان (ومدت معينی) است, پس هنگامی که اجلشان فرارسد, نه لحظه ای (از آن) تأخير کنند ونه (بر آن) پيشی گيرند.

ای فرزندان آدم! هرگاه پيامبرانی از خود شما (به نزد شما) بيايند که آيات مرا برای شما بخوانند (از آنها پيروی کنيد) پس هرکس که پرهيزگاری کند و(اعمال خود را) اصلاح کند, نه ترسی بر آنهاست, ونه آنان اندوهگين شوند.

و کسانی که آيات ما را تکذيب کنند, و در برابر آن (گرد نکشی و) تکبر ورزند, آنان اهل دوزخند, جاودانه در آن خواهند ماند.

پس چه کسی ستمکارتراست از کسی که بر خدا دروغ می بندد, يا آيات او را تکذيب می کند؟! آنها نصيب (وبهرهٴ) شان از کتاب (لوح محفوظ, آنچه مقرر شده) به آنان می رسد, تا زمانی که فرستادگان ما به سراغشان روند که جانشان را بگيرند, گويند: «کجايند آن چيز هايی که به جای خدا می پرستيديد؟!» (آنها) گويند: «آنها (نا بود و) گم شدند» وبر (زيان) خود گواهی دهند که کافر بوده اند.

(خداوند به آنان) می فرمايد: «در بين گروههای از جن وانس که پيش از شما گذشته اند, در آتش (دوزخ) وارد شويد!». هرگاه که گروهی وارد می شوند, گروه ديگر را لعنت کنند, تا هنگامی که همگی در آنجا به هم رسند, گروه آخر (وپيروان) در باره ی گروه اول (وپيشوايان خود) گويند: «پروردگارا! اينها بودند که ما را گمراه کردند, پس عذابی دو چندان از آتش به آنان بده» (خداوند) می فرمايد: «برای هر کدام (از شما عذاب) دو چندان است, ولی شما نمی دانيد».

وگروه اول (وپيشوايانشان) به گروه آخر (وپيروانشان) گويند: «شما را بر ما هيچ برتری نيست, پس به (کيفر) آنچه انجام می داديد؛ عذاب را بچشيد».

بی گمان کسانی که آيات ما را تکذيب کردند, ودر برابر آن (گردنکشی و) تکبر ورزيدند, درهای آسمان (هرگز) برايشان گشوده نمی شود, وبه بهشت داخل نخواهند شد, مگر اين که شتراز سوراخ سوزن درآيد, واين چنين, گناهکاران را کيفر می دهيم.

برای آنها بستری از (آتش) جهنم و(نيز) روی آنها پوششهای (از آتش جهنم) است. واين چنين ستمکاران را کيفر می دهيم.

و کسانی که ايمان آوردند و کارهای شايسته انجام دادند – هيچ کس را جز به اندازهٴ توانش تکليف نمی کنيم – آنها اهل بهشت هستند, وجاودانه در آن خواهد ماند.

وآنچه از کينه (ونفرت) که در سينه هايشان است بر می کنيم. واز زير (درختان ومسکن های) آنها نهرها جاری است. وگويند: «ستايش مخصوص خداوندی است که ما را به اين (بهشت) هدايت نمود, واگر خداوند ما را هدايت نمی کرد؛ ما هرگز راه نمی يافتيم. مسلّماً فرستادگان پروردگار ما به حق آمدند». و(آنگاه) به آنان ندا داده می شود که: «اين بهشت را به پاداش آنچه که انجام می داديد, به (شما داده اند و) ارث برديد».

واهل بهشت, اهل دوزخ را صدا می زنند که: «آنچه را که پروردگارمان به ما وعده داده بود, (همه را) حق يافتيم, پس آيا شما (نيز) آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود؛ حق يافتيد؟!». گويند: «آری». پس ندا دهنده ای در ميان آنها ندا دهد که: «لعنت خدا بر ستمکاران باد,

(همان) کسانی که (مردم را) از راه خدا باز میداشتند, وآن را کج می طلبيدند, و(نيز) آنها به آخرت کافر بودند».

ودر ميان آن دو (گروه بهشتی ودوزخی) حجابی است, وبر اعراف (= بلنديهای آن) مردانی هستند که هريک (از آن دو گروه) را از سيما (وچهره) شان می شناسند, واهل بهشت را صدا می زنند که: «سلام بر شما باد» اينان هر چند طمع (واميد) بهشت دارند, وهنوز بدان در نيامده اند.

وچون چشمشان به سوی اهل دوزخ گردانده شود, گويند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمکاران قرار مده».

واهل اعراف, مردانی (از اهل دوزخ را) که از سيما (وچهره) شان آنها را می شناسند, صدا می زنند, گويند: «جمعيت (ومال اندوزی) شما, وآن سرکشی (وتکبر) های شما, به حالتان فايده ای نبخشيد!».

آيا اينها (همان) کسانی هستند که سوگند ياد میکرديد که (هر گز) خداوند رحمتی به آنان نمیرساند؟ (به آنها گفته می شود): «به بهشت داخل شويد, نه ترسی بر شماست, ونه شما اندو هگين میشويد».

واهل دوزخ, اهل بهشت را صدا می زنند که: «اندکی از آب, يا از آنچه خداوند به شما روزی داده, بر ما بريزيد» (آنها) گويند: «بی گمان خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است».

آنان که دين خود را سرگرمی وبازيچه گرفتند, وزندگی دنيا آنها را فريفت, پس امروز ما آنها را فراموش می کنيم, همانطور که آنها ديدار چنين روزی را فراموش کردند, وآنکه آيات ما را انکار می کردند.

وبتحقيق ما کتابی برای آنها آورديم که آن را از روی دانش به تفصيل بيان کرديم, که مايهٴ هدايت ورحمت برای قومی است که ايمان می آورند.

آيا آنها جز انتظار (سرانجام و) تأويلش را دارند؟! روزی که (نتيجه و) تأويلش فرارسد, کسانی که آن را پيش از اين فراموش کرده بودند می گويند: «مسلّماً فرستادگان پروردگارمان به حق آمده بودند, پس آيا (امروز) برای ما شفيعانی هستند که برای ما شفاعت کنند, يا باز گرديم آنگاه اعمالی غير از آنچه میکرديم, انجام دهيم؟!». بتحقيق آنها به خود زيان رسانيدند, و(معبودهايی ساختگی و) آنچه دروغ میبافتند (همگی) از (نظر) آنان ناپديد (وگم) شد.

(ای مردم) بی گمان پروردگارشما الله است که آسمانها وزمين را در شش روز آفريد, سپس بر عرش مستقر شد, شب را به روز می پوشاند که شتابان در پی آن می رود, وخورشيد و ماه و ستارگان (را آفريد) که مسخر فرمان او هستند, آگاه باشيد که آفرينش وفرمانروايی از آنِ او است, پر برکت (وبه غايت بزرگ) است خداوندی که پروردگار جهانيان است.

پروردگارتان را با تضرع (وزاری) ودر پنهانی, بخوانيد, همانا او از حد درگذرندگان را دوست نمیدارد.

ودر زمين, پس از اصلاح آن فساد نکنيد, واو را با بيم واميد بخوانيد, همانا رحمت خدا به نيکوکاران نزديک است.

واو کسی است که بادها را بشارت دهنده در پيشاپيش (باران) رحمتش می فرستد, تا هنگامی که ابرهای سنگين بار را بر دارند, ما آن را به سوی (شهر و) سرزمينی مرده می فرستيم, سپس از آن؛ آب را نازل می کنيم, آنگاه از آن (آب) ازهر گونه ميوهای (ازدل خاک) بيرون می آوريم, اين گونه مردگان را (زنده می کنيم واز قبرها) بيرون می آوريم, شايد پند گيريد.

سرزمين پاکيزه (وخوب) گياهش به فرمان پروردگارش می رويد, وسره زمين نا پاک (وبد) جز اندک وبی ارزش, از آن نمی رويد, اينگونه آيات (خود) را برای گروهی که سپاس می گزارند, گوناگون بيان می کنيم.

همانا ما نوح را به سوی قومش فردستاديم, پس گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستيد, که جز او معبودی (راستين) برای شما نيست, (واگر اورا عبادت نکرديد) بی گمان من بر شما از عذاب روزی بزرگ می ترسم».

اشراف (وبزرگان) قومش گفتند: «به راستی ما تو را در گمراهی آشکار می بينيم».

گفت: «ای قوم من! هيچ گونه گمراهی در من نيست, بلکه من فرستاده ای از (جانب) پروردگار جهانيان هستم.

پيامهای پروردگارم را به شما می رسانم وشما را اندرز می دهم, واز (شريعت) خداوند چيزهايی می دانم که شما نمی دانيد.

آيا تعجب کرده ايد که پندی از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از خود شما, برای شما برسد تا شما را بيم دهد وتا پر هيزگاری پيشه کنيد وباشد که مشمول رحمت گرديد؟!».

پس او را تکذيب کردند, آنگاه ما او وکسانی را که با وی در کشتی بودند, نجات داديم, وکسانی که آيات ما را تکذيب کردند, غرق کرديم, براستی آنها گروهی نابينا (وکوردل) بودند.

وبه (سوی قوم) عاد, برادرشان هود را (فرستاديم) گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنيد که جز او معبودی (راستين) برای شما نيست, آيا پر هيزگاری پيشه نمی کنيد؟!».

اشراف (وبزرگان) قوم او که کافر بودند گفتند: «بی گمان ما تو را در سفاهت (ونادانی) می بينيم, وما مسلماً تو را از دروغگويان می پنداريم».

گفت: «ای قوم من! هيچ گونه سفاهت (ونادانی) در من نيست, بلکه من فرستاده ای از (جانب) پروردگار جهانيان هستم,

پيامهای پروردگارم را به شما می رسانم. ومن خير خواه امينی برای شما هستم.

آيا تعجب کرده ايد که پندی از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از خود شما, برای شما برسد تا شما را بيم دهد؟! وبه ياد آوريد هنگامی که پس از قوم نوح شما را جانشينان (آنان) قرار داد, وشما را در آفرينش فزونی (وقدرت) داد. پس نعمتهای خدا را به ياد آوريد, شايد رستگار شويد».

گفتند: «آيا به (نزد) ما آمده ای که تنها خدا را عبادت کنيم, وآنچه را نياکانمان می پرستيدند, رها کنيم؟! پس اگر از راستگويان هستی, آنچه را (از عذاب الهی) به ما وعده می دهی, بياور».

(هود) گفت: «به تحقيق عذاب وغضب از (جانب) پروردگارتان بر شما واقع شده (وشما را فراگرفته) است, آيا با من در (بارهٴ) نامهايی مجادله می کنيد که شما ونياکانتان (بر بتها) نهاده ايد, در حالی که خداوند هيچ دليل (وبرهانی) در بارهٴ آن نازل نکرده است, پس شما منتظر باشيد, بی گمان من (نيز) باشما از منتظرانم».

پس او, وکسانی را که با او بودند؛ به رحمت (ولطفی) از (سوی) خويش نجات داديم, وريشه کسانی که آيات ما را تکذيب کردند و از مؤمنان نبودند, قطع کرديم.

و به (سوی قوم) ثمود, برادرشان صالح را (فرستاديم) گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستيد, که جز او معبودی (راستين) برای شما نيست. همانا دليل روشنی از (سوی) پروردگارتان برای شما آمده است, اين ماده شتر خدا, برای شما معجزه ای است, پس او را (به حال خود) واگذاريد که در زمين خدا (بچرد وعلف) بخورد, وآن را آزار (وآسيبی) نرسانيد, که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت.

وبه ياد آوريد هنگامی که شما را پس از (قوم) عاد جانشينان (آنان) قرار داد, ودر زمين مستقر ساخت, که در دشتهای آن قصرهايی بنا می کنيد, ودر کوهها خانه هايی می تراشيد. پس نعمتهای خدا را بياد آوريد, ودر زمين به فساد (وتباهی) نکوشيد».

اشراف (وبزرگان) از قوم او که گرد نکشی میکردند به مستضعفان, به (همان) کسانی از آنان که ايمان آورده بودند گفتند: «آيا شما براستی يقين داريد که صالح از (طرف) پروردگارش فرستاده شده است؟!» (آنها) گفتند: «ما به آنچه او بدان فرستاده شده, ايمان داريم».

آنان که گردنکشی می کردند گفتند: « ما به آنچه شما به آن ايمان آورده ايد, (منکر و) کافريم».

پس ماده شتر را پی کردند, واز فرمان پروردگارشان سر باز زدند, وگفتند: «ای صالح! اگر تو از پيامبران (خدا) هستی, آنچه را به ما وعده می دهی بياور!».

آنگاه زلزله ای آنها را فرا گرفت, در نتيجه در خانههای خود از پای در آمدند (ومردند).

پس (صالح) از آنها روی گردانيد وگفت: «ای قوم! من پيام پروردگارم را به شما رساندم, وبرای شما خير خواهی کردم, ولی شما خير خواهان را دوست نداريد».

و (به ياد آوريد) لوط را, هنگامی که به قوم خود گفت: «آيا کار بسيار زشتی را انجام می دهيد که پيش از شما هيچ يک از جهانيان انجام نداده است؟!

همانا شما به جای زنان با مردان شهوت می رانيد, راستی که شما قومی تجاوز کار هستيد».

و پاسخ قومش جز اين نبود که گفتند: «اينها را از شهر (وديار) تان بيرون کنيد, که اينها مردمی هستند که پاکيزگی می طلبند (واز کار ما بيزارند)».

پس ما او وخانداش را نجات داديم, جز همسرش که از باز ماندگان بود.

و بارانی (از سنگ) بر آنها بارانيديم (که آنها را نابود ساخت) پس بنگر که سر انجام گنا هکاران چگونه بود.

وبه سوی (مردم) مدين برادرشان شعيب را (فرستاديم) گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستيد, که جز او معبودی (راستين) برای شما نيست, مسلّماً دليل روشنی از (طرف) پروردگارتان برای شما آمده است, پس (حق) پيمانه وترازو را کامل (و درست) ادا کنيد, واز (اموال و) چيزهای مردم را (چيزی) نکاهيد, ودر زمين, پس از اصلاحش, فساد نکنيد, اگر ايمان داريد, اين برای شما بهتر است.

وبر سر هر راهی ننشينيد که (مردم را) تهديد کنيد, و از راه خدا کسی را که به او ايمان آورده است, بازداريد, وآن را کج می خواهيد, وبه ياد آوريد زمانی را که اندک بوديد, و او شما را بسيار گرداند, وبنگريد سرانجام مفسدان چگونه بود.

واگر گروهی از شما به آنچه من به آن فرستاده شده ام, ايمان آورده اند, وگروهی (ديگر) ايمان نياورده اند, پس صبر کنيد (ومنتظر بمانيد) تا خداوند ميان ما داوری کند, که او بهترين داوران است».

اشراف (وبزرگان) از قوم اوکه سرکشی می کردند, گفتند: «ای شعیب! قطعاً تو وکسانی را که با تو ایمان آورده اند, از شهر (ودیار) خویش بیرون خواهیم کرد، یا اینکه به آیین ما باز گردید». (شعیب) گفت: «آیا (باز گردیم) اگر چه از آن کراهت داشته (وبیزار) باشیم؟!

اگر ما به آیین شما باز گردیم, بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات داد, بتحقیق بر خدا دروغ بسته ایم, وشایسته ما نیست که به آن باز گردیم, مگر آنکه الله, پروردگار ما بخواهد, (زیرا) علم (ودانش) پروردگارما, بر همه چیز احاطه دارد, ما بر خدا توکل کرده ایم, پروردگارا! میان ما وقوم مان بحق (راهی بگشا و) داوری کن, که تو بهترین (راهگشایان و) داورانى».

و اشراف (وبزرگان) از قوم اوکه کافر بودند, گفتند: «اگر از شعیب پیروی کنید, قطعاً شما زیانکار خواهید بود».

آنگاه زلزلۀ (شدیدی) آنها را فرا گرفت, پس در خانه های خود از پا در آمدند (و مردند).

آنان که شعیب را تکذیب کردند (چنان نابود شدند) که گویا هرگز در آن (دیار وخانه ها) نبوده اند, وآنان که شعیب را تکذیب کردند؛ خود زیانکار بودند.

آنگاه (شعیب) از آنان روی گرداند, وگفت: «ای قوم من! به راستی من پیامهای پروردگارم را به شما رساندم و برای شما خیر خواهی (ونصیحت) نمودم, پس چگونه بر گروه کافر (وبی ایمان) افسوس بخورم؟!».

وما در هیچ شهر (ودیاری) پیامبری نفرستادیم؛ مگر اینکه اهلش را به رنجها وسختیها گرفتار ساختیم, شاید تضرع وزاری کنند (وبه سوی خدا بر گردند).

سپس به جای نا خوشی (وبدی), خوشی (ونیکی) آوردیم, تا اینکه افزون شدند, وگفتند: «بی گمان به نیاکان ما (نیز) رنج و راحتی رسیده بود» پس نا گهان آنها را در حالی که بی خبر (وغافل) بودند گرفتیم.

واگر اهل شهرها (وآبادیها) ایمان می آوردند وتقوا پیشه می کردند, قطعاً (درهای) برکات از آسمان وزمین را بر آنها می گشودیم, ولکن (آنها آیات وپیامبران ما را) تکذیب کردند, پس ما (نیز) آنها را به کیفر آنچه انجام می دادند, فرو گرفتیم.

آیا اهل (این) شهرها (وآبادیها) ایمن هستند از اینکه عذاب ما؛ در شب, هنگامی که خفته باشند سراغشان بیاید؟!

آیا اهل (این) شهرها (وآبادیها) ایمن هستند از اینکه عذاب ما؛ در روز، هنگامی که سرگرم بازی (وامور بیهوده) هستند, به سراغشان بیاید؟!

آیا آنها از مکر (وگرفت) خدا در امانند؟! در حالی که جز زیانکاران (کسی) از مکر (وگرفت) خدا ایمن نمی شود.

آیا برای آنان که زمین را پس از (نابود کردن) اهلش به ارث می برند, روشن (وواضح) نشده است که اگر بخواهیم آنها را (نیز) به (کیفر) گناهانشان هلاک می کنیم, وبر دلهایشان مهرمی نهیم، آنگاه آنان (صدای حق وپندی را) نمی شنوند.

اینها, شهرها (وآبادیهایی) است که برخی از اخبار آن را بر تو حکایت می کنیم, ومحققاً پیامبرانشان دلایل (ومعجزات) روشن برای آنان آورند, پس هرگز به آنچه از پیش تکذیب کرده بودند, ایمان نیاوردند, اینگونه خداوند بر دلهای کافران مهر می نهد.

ودر بیشترشان (وفای به) عهد نیافتیم, وبه راستی بیشتر آنها را نا فرمان (وفاسق) یافتیم.

سپس بعد آنها موسی را با آیات (ونشانه های) خویش به سوی فوعون واطرافیان او فرستادیم, آنگاه آنها به آن (آیات) ستم کردند (وکافر شدند) پس بنگر عاقبت مفسدان چگونه بود!

وموسی گفت: «ای فرعون! من فرستاده ای از (سوی) پروردگار جهانیان هستم.

سزاواراست که جز (سخن) حق بر خداوند نگویم, بتحقیق من دلیل (ومعجزه ای روشن) از پروردگارتان برای شما آورده ام, پس بنی اسرائیل را با من بفرست».

(فرعون) گفت: «اگر معجزه ای آورده ای, آن را بیاور اگر از راستگویانى».

پس (موسی) عصای خود را انداخت, ناگهان آن اژدهای آشکار شد.

ودست خود را (از گریبان) بیرون آورد، پس ناگهان آن سفید (ودرخشان) برای بینندگان بود.

اشراف (وبزرگان) از قوم فرعون گفتند: « به راستی این (شخص) جادوگری (ماهرو) داناست.

می خواهد شما را از سرزمین تان بیرون کند, پس چه فرمان می دهید؟».

(آنگاه به فرعون) گفتند: «او وبرادرش را بازداشت کن, (ومهلت دهید) وجمع آوری کنندگان را به (همۀ) شهرها بفرست.

تا همۀ ساحران دانا (وماهر) را به نزد تو بیاورند.

و ساحران نزد فرعون آمدند, گفتند: «آیا اگر ما پیروز شدیم, پاداشی برای ما خواهد بود؟».

(فرعون) گفت: «آری! بتحقیق شما از مقربان خواهید بود».

(روز موعد فرا رسید, ساحران) گفتند: «ای موسی! یا نخست تو (عصای خود را) بیفکن, یا ما (ابزار خود را) می افکنیم».

(موسی) گفت: «شما بیفکنید» چون (ابزار خود را) افکندند, چشمهای مردم را افسون کردند وآنها را ترساندند, وسحر عظیمی (پدید) آوردند.

و (ما) به موسی وحی کردیم که: «عصای خود را بیفکن» پس ناگهان آن (عصا, به صورت اژدهای درآمد) آنچه را که به دروغ بر ساخته بودند, می بلعید.

آنگاه حق آشکار (وپیروز) شد وآنچه آنها (ساخته بودند و) انجام می دادند باطل گشت.

پس در آن جا (فرعون وفرعونیان همگی) مغلوب شدند وخوار وزبون بازگشتند.

و ساحران به سجده افتادند.

گفتند: «به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم,

پروردگار موسی وهارون».

فرعون گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم, به او ایمان آوردید؟! قطعاً این دسیسه ونیرنگی است که در شهر اندیشیده اید, تا اهلش را از آن بیرون کنید, پس بزودی خواهید دانست.

البته دستهایتان و پاهایتان را به خلاف یکدیگر خواهم برید, سپس همگی شما را به دار خواهم زد».

گفتند: «(پس از شهادت) ما به سوی پروردگارمان باز می گردیم,

وتنها انتقام تو از ما بخاطر این است که ما به آیات پروردگارمان هنگامی که به سوی ما آمد, ایمان آوردیم, پروردگارا! بر ما صبر (واستقامت) فرو ریز, وما را مسلمان بمیران».

و اشراف (وبزرگان) از قوم فرعون (به او) گفتند: «آیا موسی وقومش را رها می کنی تا در زمین فساد کنند, و تو و معبودانت را واگذارند؟». (فرعون) گفت: «بزودی پسرانشان را می کشیم, وزنانشان را (برای خدمتکاری) زنده نگه می داریم, وبی گمان ما برآنها چیره ومسلط هستیم».

موسی به قومش گفت: «از خدا یاری بجویید, وصبر (واستقامت) پیشه کنید, همانا زمین از آنٍ خداست, به هرکس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث می دهد (ومی بخشد) وعاقبت (نیک) از آنٍ پرهیزگاران است».

(قوم موسی) گفتند: «پیش از آنکه به سوی ما بیایی آزار دیده ایم, وبعد از آنکه نزد ما آمدی (نیز آزار می بینیم!)». (موسی) گفت: «امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند, وشما را در زمین جانشین سازد, پس بنگرد چگونه عمل می کنید».

وبه راستی ما قوم (ونزدیكان) فرعون را به قحط سالی وکمبود میوه ها گرفتار کردیم, شاید که آنان پندگیرند.

پس هنگامی که نیکی (ونعمت) به آنها روی آورد, گفتند: «این حق ماست» واگر بدی (ورنجی) به آنها می رسید, به موسی وکسانی که با او بودند فال بد می زدند. آگاه باشید, همانا فال بدشان فقط به نزد خداست, (وبه کیفر گناهانشان می باشد) ولیکن بیشتر آنها نمی دانند.

وگفتند: «هرچه را که از نشانه (ومعجزه) برای ما بیاوری, تا ما را بدان جادو کنی, ما به تو ایمان نمی آوریم».

پس (عذاب و بلاهای آشکار از قبیل: ) طوفان, وملخ, وشپش, و قورباغه ها, وخون را (که هر کدام معجزه و) نشانه هایی روشن وجدا جدا بود, بر آنها فرستادیم, باز سرکشی کردند, وگروهی گناهکار (ومجرم) بودند.

وهنگامی که عذاب بر آنها واقع می شد, می گفتند: «ای موسی! پروردگارت را برای ما بخوان, به آنچه به تو وحی (وعهد) کرده است, اگر این عذاب را از ما بر طرف کنی, قطعاً به تو ایمان می آوریم, وبنی اسرائیل را با تو خواهیم فرستاد».

پس هنگامی که عذاب را, تا مدت معینی که آنان به آن می رسیدند, از آنها بر طرف کردیم, ناگهان پیمان شکنی کردند.

پس از آنها انتقام گرفتیم, وآنها را در دریا غرق کردیم, زیرا که آیات ما را تکذیب کردند, واز آن غافل بودند.

و شرق وغرب زمین را که در آن برکت داده بودیم؛ به گروهی که ناتوان (ومستضعف) شمرده می شدند, به میراث دادیم, و وعدۀ نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل, بخاطر صبر (واستقامتی) که کردند, تحقق یافت, وآنچه فرعون وقوم او می ساختند, وآنچه را که بر می افراشتند در هم کوبیدیم (و ویران کردیم).

وما بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم, آنگاه بر گروهی گذشتند که اطراف بتهای خود با تواضع وفروتنی گرد آمده بودند. گفتند: «ای موسی برای ما (نیز) معبودی قرار ده, همانگونه که آنها معبودهای دارند». (موسی) گفت: «حقا, شما گروهی نادان وجاهل هستید (وعظمت خدا را نمی دانید).

بی گمان اینها عاقبت کارشان نا بودی است وآنچه انجام می دادند (نیز) باطل است».

(سپس) گفت: «آیا غیر از خداوند, معبودی برای شما بجویم؟! در حالی که او شما را بر جهانیان (= مردم عصرتان) برتری داد».

و(به یاد آورید) زمانی را که شما را از (فرعون و) فرعونیان نجات دادیم, آنها پیوسته شما را به بدترین صورت شکنجه می دادند, پسرانتان را می کشتند وزنانتان را زنده نگه می داشتند, ودراین, (برای) شما آز مایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود.

وبا موسی, سی شب وعده نهادیم, وآن را با ده شب (دیگر) کامل کردیم, پس میعاد پروردگارش (با او) چهل شب تمام شد. وموسی به برادرش هارون گفت: «جانشین من در میان قوم من باش, و(آنها را) اصلاح کن, واز راه مفسدان پیروی نکن».

وهنگامی که موسی به میعاد ما آمد, وپروردگارش با او سخن گفت, عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان بده, تا به تو بنگرم» فرمود: «(در دنیا) هرگز مرا نخواهی دید, ولیکن به کوه بنگر, پس اگر در جایش ثابت ماند, تو (نیز) مرا خواهی دید». پس چون پروردگارش بر (آن) کوه تجلی کرد, آن را متلاشی (وهموار) ساخت, وموسی بیهوش افتاد, پس هنگامی که به هوش آمد, عرض کرد: «تو پاک ومنزهی, من به سوی تو بازگشتم (و توبه کردم) ومن نخستین مؤمنانم».

(خداوند) فرمود: «ای موسی! من تو را با پیامهایم وبا سخن خود, بر مردم (برتری دادم و) برگزیدم, پس آنچه را به تو داده ام, بگیر, واز سپاسگزاران باش».

و برای او در لوح ها هرگونه پند, و تفصیل وبیان هر چیز را نوشتیم, (وبه موسی فرمودیم:) «پس آن را با نیرومندی (وجدیت) بگیر, وبه قومت فرمان ده تا به نیکوترین آن, عمل کنند, وبه زودی (جایگاه و) سرای نا فرمانان را به شما نشان خواهم داد».

بزودی کسانی را که به نا حق در روی زمین تکبر می ورزند, از آیات خود باز می دارم, واگر هر (معجزه و) نشانه ای را ببینند, به آن ایمان نمی آورند, واگر راه هدایت را ببینند, آن را در پیش نمی گیرند, واگر راه گمراهی را ببینند, آن را بر می گزینند, این بدان (خاطر) است که آیات ما را تکذیب کردند واز آن غافل بودند.

وکسانی که آیات ما, ودیدار آخرت را تکذیب کردند, اعمالشان تباه (ونا بود) شد, آیا جز آنچه را عمل می کردند, کیفر داده می شوند؟!

وقوم موسی بعد از (رفتن) او (به میعادگاه) از زیورهایشان گوساله ای ساختند, جسد بی جانی که صدای گوساله داشت, آیا نمی دیدند که با آنها سخن نمی گوید, و به راهی هدایتشان نمی کند؟! آن را (به خدایی) گرفتند وستمکار بودند.

وچون پشیمان شدند, ودیدند که به راستی گمراه شده اند, گفتند: «اگر پروردگارمان به رحم نکند و ما را نیامرزد, مسلّماً از زیانکاران خواهیم بود».

وچون موسی خشمگین واندوه ناک به سوی قومش بازگشت, گفت: « پس از من, چه بد جانشینانی برایم بودید, آیا از حکم پروردگارتان پیشی گرفتید؟!». ولوح ها را انداخت, وسر برادر خود را گرفت وبه سوی خود كشید, (هارون) گفت: «ای پسر مادرم! به راستی این قوم مرا (در تنگا قرار دادند و) ناتوان کردند, ونزدیک بود مرا بکشند, پس با (اهانت) من (کاری نکن که) دشمنان مرا شماتت کنند, ومرا با گروه ستمکاران قرار مده».

(موسی) گفت: «پروردگارا! من وبرادرم را بیامرز, وما را در رحمت خویش داخل کن, وتو مهربانترین مهربانان هستی».

به راستی کسانی که گوساله را (به خدایی) گرفتند, بزودی خشمی از پروردگارشان, وذلت (وخواری) در زندگی دنیا به آنها می رسد, واین چنین دروغ پردازان را کیفر می دهیم.

وکسانی كه مرتکب کارهای بد شدند, سپس بعد از آن توبه نمودند, وایمان آوردند, همانا پروردگار تو پس از آن, مسلّماً آمرزندۀ مهربان است.

وچون خشم از (خاطر) موسی فرو نشست, الواح (تورات) را بر گرفت ودر نوشته های آن, هدایت ورحمت برای کسانی بود که از پروردگارشان می ترسند.

وموسی از قومش, هفتاد مرد را برای میعاد ما برگزید, پس هنگامی که زلزله آنها را فرا گرفت, (وهمه مردند, موسی) گفت: « پروردگارا اگر می خواستی پیش از این آنها ومرا هلاک می کردی, آیا ما را به آنچه نادانان انجام داده اند, هلاک می کنی؟! این جز آزمایش تو چیزی نیست, هر که را بخواهی به (وسیلۀ) آن گمراه می سازی, وهر که را بخواهی, هدایت می کنی, تو یاور (وکارساز) مایی, پس ما را بیامرز, وبر ما رحم کن, وتو بهترین آمرزندگانی.

وبرای ما در این دنیا, ودر سرای آخرت, نیکی مقرر فرما, ما به سوی تو باز گشته ایم». (خداوند) فرمود: «عذابم را به هرکس که بخواهم می رسانم, ورحمتم همه چیز را فرا گرفته است, پس آن را برای کسانی که تقوا پیشه می کنند, وزکات می دهند, وکسانی که به آیات ما ایمان می آورند, مقرر خواهم داشت.

آنان که از (این) رسول (خدا), پیامبر «أمی» (= درس ناخوانده) پیروی می کنند, که صفاتش را در تورات وانجیلی که نزدشان است, نوشته می یابند. آنها را به (کارهای) خوب وپسندیده فرمان می دهد واز زشتی (وکارهای نا پسند) بازشان می دارد. وپاکیزه ها را برایشان حلال می گرداند, وپلیدیها را بر آنان حرام می کند, وبارهای سنگین, وقید (وزنجیرهایی) را که بر آنها بود, از (دوش) آنها بر می دارد, پس کسانی که به او ایمان آوردند, و او را گرامی داشتند, و او را یاری دادند, واز نوری که با او نازل شده پیروی نمودند, آنانند که رستگا رند».

بگو: «ای مردم! من فرستادۀ خدا به سوی همۀ شما هستم, آن خدایی که فرمانروایی آسمانها وزمین از آنٍ اوست, معبود (راستینی) جز او نیست, زنده می کند, ومی میراند, پس به خدا وفرستاده اش آن پیامبر «أمّی» (درس ناخوانده) که به خدا و کلماتش ایمان دارد، ایمان بیاورید, واز او پیروی کنید؛ باشد که هدایت شوید.

واز قوم موسی, گروهی هستند که (مردم را) به (سوی) حق هدایت می کنند, وبه آن (حق) عدالت (وحکم) می کنند.

و آنها را به دوازده قبیله, گروه گروه (که هریک شاخه ای از دود مان یعقوب بود) تقسیم کردیم, وبه موسی, آنگاه که قومش از او آب خواستند, وحی کردیم, که: «عصایت را بر سنگ بزن» ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست, هر گروهی آبشخور خود را دانست. وابر را بر (سر) آنها سایبان ساختیم, وبر آنها «من» (= ترنجبین) و«سلوی» (= بلدر چین) فرو فرستادیم, (وبه آنان گفتیم:) از آنچه از پاکیزه ها روزیتان کرده ایم, بخورید, آنها (با نافرمانی شان) بر ما ستم نکردند؛ بلکه بر خویشتن ستم می نمودند.

و (به یاد آورید) هنگامی را که به آنها گفته شد: « در این شهر (بیت المقدس) ساکن شوید, واز هر جا که خواستید, از (نعمتهای) آن بخورید, وبگویید: «گناهان ما را بریز» و با خشوع وفروتنی به دروازه در آیید, (اگر چنین کنید) گناهان شما را می بخشم, (و) نیکوکاران را (پاداش) افزونتری خواهیم داد».

آنگاه ستمگران آنها, این سخن را که به آنها گفته شده بود, تغییر دادند, (وبه جای آن کلمۀ مسخره آمیزی گفتند) پس به (کیفر) ستمی که می کردند, عذابی از آسمان بر آنها نازل کردیم.

واز آنها دربارۀ (اهل) قریه ای که نزدیک دریا (ی سرخ) بود بپرس, هنگامی که آنها در (روز) شنبه تجاوز می کردند, چون ماهیان آنها در (روز) شنبه شان (که روز تعطیل وعبادت, بود روی آب) آشکار می شدند, وروزی که (تعظیم) شنبه نمی کردند, به (سراغ) آنها نمی آمدند, این چنین آنها را به (کیفر) آنکه نافرمانی می کردند, آزمایش کردیم.

و (به یاد آور) هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا گروهی را اندرز می دهید که خداوند آنها را هلاک یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهد کرد؟!» گفتند: «تا ما را نزد پروردگارتان عذری باشد, وشاید آنها تقوا پیشه کنند».

پس چون آنچه را که به آن پند داده شدند, فراموش کردند, کسانی را که از بدی نهی می کردند, نجات دادیم, وکسانی را که ستم کردند, به (کیفر) آنکه نافرمان بودند, به عذابی سخت گرفتار ساختیم.

پس چون از (ترک) آنچه از آن نهی شده بودند, سرپیچی کردند, به آنها گفتیم: « به صورت بوزینه های (خوار و) مطرود در آیید».

و (نیز به یاد آور) هنگامی که پروردگارت اعلام کرد, مسلّماً تا روز قیامت, کسی را بر آنها مسلط خواهد کرد, که همواه به آنها عذاب سختی بچشاند, بی گمان پروردگارت زود کیفر است, و(برای توبه کننده گان) همانا او آمرزندۀ مهربان است.

وآنها را در زمین, بصورت گروه گروه, پراکنده ساختیم, (گروهی) از آنها صالح, و(گروهی) غیر صالح اند, وآنها را با نیکیها وبدیها آزمودیم, شاید (توبه کرده، به راه راست) باز گردند.

پس از آنها, گروهی (غیر صالح) جانشین آنها شدند, که کتاب (تورات) را به ارث بردند, متاع این (دنیای) پست را می گیرند, ومی گویند: «به زودی آمرزیده خواهیم شد». واگر متاع (دیگری) همانند آن برایشان بیاید, آن را (نیز) می گیرند، آیا پیمان کتاب (خدا) از آنها گرفته نشده است که بر خدا جز حق نگویند؟ وآنچه در آن است خوانده اند؟ وسرای آخرت برای کسانی که تقوا پیشه کنند, بهتراست, آیا نمی اندیشید؟!

و کسانی که به کتاب (خدا) تمسک می جویند, ونماز را بر پا می دارند, (پاداش بزرگی خواهند داشت) به راستی ما پا داش درست کاران را ضایع نخواهیم کرد.

و (به یاد آورید) هنگامی که کوه را همچون سایبانی بر فرازشان برافراشتیم, وپنداشتد که بر آنان فرود می آید, (ودر چنین حالت از آنها عهد گرفتیم, وگفتیم:) آنچه را که به شما داده ایم, با نیرو (وجدیّت) بگیرید, وآنچه را که در آن است, یاد کنید, (وبه آن عمل نمائید) تا پرهیزگار شوید.

و (به یاد بیاور) هنگامی که پروردگارت از پشتهای فرزندان آدم, ذریۀ آنها را بر گرفت, وایشان را بر خودشان گواه ساخت, (وفرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری, (هستی) گواهی می دهیم». و(این گواهی بدین خاطر بود که مبادا) در روز قیامت بگویید: « ما ازاین, بی خبر بودیم».

یا (مبادا) بگویید: «پدرانمان, از پیش شرک آورده بودند, وما هم فرزندانی بعد از آنها بودیم, آیا ما را به آنچه باطل گرایان انجام دادند, نابود (ومجازات) می کنی؟».

و این چنین, آیات را بتفصیل بیان می کنیم, وشاید (به سوی حق) باز گردند.

و (ای پیامبر!) بر آنها بخوان سر گذشت کسی را که آیات خود را به او دادیم, آنگاه از آن جدا (وعاری) گشت, پس شیطان درپی او افتاد, واز گمراهان شد.

و اگر می خواستیم (مقام ومنزلت) او را با آن (آیات) بالا می بردیم, ولی او بسوی زمین (ودنیا) مایل شد (وبه پستی گرایید) واز هوای خویش پیروی کرد, پس مثل او چون مثل سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی, زبان از دهان بیرون می آورد, واگر اورا به حال خود واگذاری, (بازهم) زبانش را از دهان بیرون می آورد, این مثل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند, پس (این) داستانها را (بر آنها) باز گوکن, شاید بیندیشند.

چه بد مثلی دارند, گروهی که آیات ما را تکذیب کردند, وآنها بر خویشتن ستم می کردند.

هرکس را که خدا هدایت کند, پس او هدایت یافته (واقعی) است, وهرکس را که گمراه سازد, پس آنها زیانکاران (واقعی) هستند.

بتحقیق, گروه بسیاری از جن وانس را برای جهنم آفریده ایم, آنها دلهایی دارند که با آن نمی فهمند, وچشمانی دارند که با آن نمی بینند, وگوشهایی دارند که با آن نمی شنوند, آنان مانند چهار پایانند, بلکه اینان گمراه ترند, اینان همان غافلاًنند.

وبرای خدا, نامهای نیک است, پس به آن (نامها) اورا بخوانید, وکسانی را که در نامهایش تحریف (وکجروی) می کنند, رها کنید, بزودی آنها کیفر آنچه را می کردند, خواهند دهد.

و از (میان) آنان که آفریده ایم, گروهی هستند که به حق هدایت می نمایند, وبه آن (حکم و) عدالت می کنند.

وکسانی که آیات ما را تکذیب کردند, به تدریج از جایی که نمی دانند, گرفتارشان خواهیم کرد.

و به آنها مهلت می دهم, بی گمان تدبیر من متین (واستوار) است.

آیا فکر نکرده اند که همنشین آنها (= رسول خدا) هیچ گونه (نشانی از) دیوانگی ندارد؟ او تنها بیم دهنده ی آشکار است.

آیا در ملکوت آسمانها وزمین, وآنچه خدا آفریده است, نمی نگرند؟! و(آیا فکر نمی کنند) شاید اجلشان نزدیک شده باشد؟! پس بعد از این (قرآن), به کدام سخن, ایمان خواهند آورد؟!

هرکس را که خدا گمراه کند, پس هدایت کننده ای برایش نیست, وآنها را در سرکشی وطغیانشان سر گردان رها می کند.

(ای پیامبر) دربارۀ قیامت از تو سؤال می کنند, کی واقع می شود؟ بگو: «مسلماً علم آن فقط نزد پروردگار من است, وجز او کسی وقتش را (نمی داند و) آشکار نسازد , (دانستن آن) در آسمانها وزمین سنگین (و پوشیده) است, وجز بطور ناگهانی, به سوی شما نمی آید». (چنان) از تو سؤال می کنند که گویی تو از وقوع آن خبر داری, بگو: «علم آن, فقط نزد خداست, ولی بیشتر مردم نمی دانند».

بگو: «من مالک سود وزیان خویشتن نیستم, مگر آنچه را خدا بخواهد, واگر غیب می دانستم, خیر (وسود) بسیاری (برای خود) فراهم می ساختم, وهیج بدی (وزیانی) به من نمی رسید, من (کسی) نیستم, جز بیم دهنده, وبشارت دهنده ای برای گروهی که ایمان دارند.

اوست که شما را از یک تن آفرید, وهمسرش را (نیز) از خودش پدید آورد؛ تا در کناراو آرام بگیرد, پس چون (مرد باهمسرش) آمیزش کرد, حملی سبک بر داشت, پس مدتی با آن (حمل) گذرانید, وچون سنگین شد, هر دو (زن وشوهر) به درگاه الله, پروردگارشان دعا کردند, که: «اگر (فرزندی) تندرست (وشایسته) به ما بدهی, مسلماً از سپاسگزاران خواهیم بود».

پس چون (خداوند, فرزندی) تندرست (وشایسته) به آنها داد, برای او در آنچه به آنان داده بود, شریکانی قرار دادند, پس خداوند برتراست از آنچه شریک (وهمتای) او قرار می دهند.

آیا چیزی را شریک می گیرند که چیزی را نمی آفریند وخودشان مخلوقند.

ونمی توانند آنها را یاری کنند, ونه خودشان را یاری می دهند.

واگر آنها را به سوی هدایت دعوت کنید, از شما پیروی نمی کنند, برای شما یکسان است, خواه آنها را دعوت کنید ویا خاموش باشید.

بی گمان آنهایی را که غیر از الله می خوانید, بندگانی همچون شما هستند, پس آنها را بخوانید, اگر راست می گویید (وآنها خدا هستند), پس باید (دعای) شما را اجابت کنند!

آیا پاهایی دارند که با آن راه بروند؟! یا دستهایی دارند, که با آن چیزی را بگیرند؟! یا چشمانی دارند, که با آن ببینند؟! یا گوشهایی دارند, که با آن بشنوند؟! (ای پیامبر! به مشرکین) بگو: «شریکانتان را بخوانید, سپس (بر ضد من) تدبیر (ونیرنگ) کنید, ومرا مهلت ندهید.

همانا یاور (و سرپرست) من, خداوندی است که (این) کتاب را نازل کرده, واو یاور (وکارساز) صالحان است.

وکسانی را که به جای او می خوانید, نمی توانند شما را یاری کنند, و نه خودشان را یاری دهند.

واگر آنها را به سوی هدایت دعوت کنید, (سخنانتان را) نمی شنوند, وآنان را می بینی که به تو نگاه می کنند, در حالی که نمی بینند».

(ای پیامبر!) گذشت را پیشه کن, وبه نیکی فرمان ده, واز نادانان روی بگردان.

واگر از سوی شیطان وسوسه ای به تو رسد, به خدا پناه ببر, بی گمان او شنوای داناست.

همانا کسانی که پرهیزگاری می کنند, چون (خاطره و) وسوسه ای از شیطان به آنها برسد, به یاد (خدا) می افتند (وخدا را یاد می کنند) پس نا گهان بینا می گردند.

و برادرانشان (از شیطان) آنان را به گمراهی می کشانند, سپس (در این زمینه) کوتاهی نمی کنند.

وچون آیه (و معجزه) ای برای آنان نیاوری, گویند: «چرا خودت آن را بر نگزیدی؟!». بگو: «من فقط از چیزی پیروی می کنم که از پروردگارم به من وحی می شود, این (قرآن) حجتها (وبینا)یی از طرف پروردگارتان, ومایۀ هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان می آورند».

وچون قرآن خوانده شود, پس به آن گوش فرا دهید, وخاموش باشید, تا مشمول رحمت شوید.

وپروردگارت را در دل خود, با تضرع وبیم, نه با صدای بلند, در صبحگاهان وشامگاهان, یادکن, واز غافلان مباش.

همانا کسانی که در نزد پروردگار تو هستند, از عبادتش تکبر نمی ورزند, واو را به پاکی یاد می کنند, وبرایش سجده می کنند.