ﮱ
                    surah.translation
            .
            
    
                                    من تأليف: 
                                            فريق عمل اللغة الفارسية بموقع دار الإسلام
                                                            .
                                                
            ﰡ
                                                                                                                
                                    ﭑﭒ
                                    ﰀ
                                                                        
                    سوگند به فرشتگان صفبهصف [که برای عبادت پروردگار ایستادهاند]
                                                                        
                                                                                                                
                                    ﭔﭕ
                                    ﰁ
                                                                        
                    و سوگند به فرشتگانی که ابرها را میرانند
                                                                        
                                                                                                                
                                    ﭗﭘ
                                    ﰂ
                                                                        
                    و سوگند به فرشتگانی که قرآن تلاوت میکنند
                                                                        [که] بیتردید، معبود شما یکتاست.
                                                                        [همان] پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست و پروردگار [خورشید در غروبگاهها و] طلوعگاهها.
                                                                        به راستی که ما آسمان دنیا را با زیورِ ستارگان آراستیم
                                                                        و آن را از [دسترس] هر شیطان سرکشی حفظ کردیم.
                                                                        [آن شیاطین، هرگز] نمیتوانند [سخنان فرشتگان] عالم بالا را بشنوند و از هر سو [با شهابهای آتشین] تیرباران میشوند.
                                                                        [از ورود آنان، به عالم فرشتگان جلوگیری میشود و همواره به] عقب رانده میشوند و عذابی جاودان [در پیش] دارند؛
                                                                        مگر کسی [از شیاطین] که ناگهان چیزی [از گفتگوی فرشتگان را] برباید که [در این صورت،] شهابی درخشان او را دنبال میکند.
                                                                        از آنان [= کافران] بپرس که آیا آفرینش [پیکرهای] آنان سختتر است یا آنچه که ما [از زمین و آسمانها و جهان بیکران] آفریدهایم؛ [در حالی که] ما آنها از گِلى [بیارزش و] چسبنده پدید آوردیم.
                                                                        تو [از انکار آنان] در شگفتی و آنها [نیز سخنانت را دربارۀ قیامت] مسخره میکنند.
                                                                        و چون پند داده شوند، نمیپذیرند.
                                                                        و چون نشانهای [در مورد راستگویی پیامبر] میبینند، [آن را] به تمسخر میگیرند
                                                                        و میگویند: «این [قرآن، چیزی] نیست، مگر جادویی آشکار.
                                                                        آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوان شدیم، برانگیخته خواهیم شد؟
                                                                        
                                                                                                                
                                    ﯗﯘ
                                    ﰐ
                                                                        
                    آیا پدران ما [نیز برانگیخته میشوند]؟»
                                                                        بگو: «آری؛ شما در حالی که خوار هستید [زنده میشوید]».
                                                                        [وقوع قیامت،] تنها با یک بانگ [سهمناک] است و ناگهان [همه از قبرها بیرون میآیند و در انتظار دستور پروردگار، وحشت قیامت را] نظاره میکنند.
                                                                        و میگویند: «وای بر ما! این [همان] روز جزاست».
                                                                        [گفته میشود: «آری،] این همان روز داوری است که آن را انکار میکردید».
                                                                        [به فرشتگان گفته میشود:] «گرد آورید کسانی را که [با شرک به خویش] ستم کردهاند با [همفکران و] همانندهایشان و آنچه عبادت میکردند
                                                                        به جاى الله؛ و آنان را به راه دوزخ هدایت کنید».
                                                                        و آنان را نگه دارید که قطعاً [پیش از رفتن به دوزخ] بازخواست خواهند شد.
                                                                        [از دوزخیان میپرسند:] «چرا [مانند دنیا] از یكدیگر حمایت نمىكنید؟»
                                                                        بلکه امروز [همگی] تسلیم [امرِ پروردگار] هستند.
                                                                        و سرزنشکنان به یکدیگر رو میکنند
                                                                        [و به رهبران و بزرگان خود] میگویند: «شما [برای به کفر کشاندنِ ما، با ادعای دین راستین و] از موضع حق به سراغمان میآمدید».
                                                                        [رهبرانشان] میگویند: «[ما مقصر نیستیم؛] بلکه شما خود ایمان نداشتید؛
                                                                        و ما هیچ تسلطى بر شما نداشتیم؛ بلکه شما خود گروهى سرکش بودید.
                                                                        [اکنون] فرمان مجازاتِ پروردگارمان بر ما محقق شده و به راستی، ما [همگی عذاب دوزخ را] خواهیم چشید.
                                                                        شما را گمراه نمودیم [چرا که] در حقیقت، خود نیز گمراه بودیم».
                                                                        یقیناً آن روز [همۀ آنان] در عذاب شریکند.
                                                                        بیتردید، ما با گناهکاران اینچنین [رفتار] میکنیم.
                                                                        آنان بودند كه وقتی به آنان گفته مىشد: «معبودی [بهحق] جز الله نیست» سرکشی [و تکبر] میکردند.
                                                                        و میگفتند: «آیا ما معبودانمان را به خاطر [سخن] شاعری دیوانه رها کنیم؟»
                                                                        [چنین نیست] بلکه او حق [= توحید] را آورده و پیامبران [پیشین] را تصدیق کرده است.
                                                                        شما [کافران] قطعاً عذاب دردناک [دوزخ] را میچشید.
                                                                        و جز [در برابر] آنچه میکردید مجازات نمیشوید.
                                                                        [همه عذاب میبینند؛] مگر بندگان مخلص الله.
                                                                        آنان [در پیشگاهِ پروردگار،] روزیِ مشخصی دارند:
                                                                        [انواع] میوهها [را در اختیار خواهند داشت] و گرامی داشته میشوند.
                                                                        در باغهای پرنعمت [بهشت]؛
                                                                        در حالی که مقابل یکدیگر بر تختها [تکیه زدهاند]؛
                                                                        جامی از شراب ناب [و زلال] پیرامونشان میگردانند؛
                                                                        [شرابی روشن و] سپید که برای نوشندگانش لذتبخش است؛
                                                                        [شرابی كه خماری و] سردردى در نوشیدنش نیست و از آن مست نمیگردند.
                                                                        و نزدشان زنانی زیباچشم است که تنها [به شوهران خود] نظر دارند [و تنها به آنها عشق میورزند].
                                                                        [زنانی که] گویی پردۀ سفید داخلی تخم [پرندگان] هستند که [از دسترس همگان] پنهان ماندهاند.
                                                                        [بهشتیان دربارۀ رخدادهای دنیا صحبت میکنند و] برخی از آنان پرسشکنان رو به برخی یکدیگر میکنند.
                                                                        یکی از آنان میگوید: «من [در دنیا] همنشینی داشتم.
                                                                        [او پیوسته] میگفت: آیا تو واقعاً [به قیامت] باور داری؟
                                                                        آیا هنگامی که مُردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا حقیقتاً [زنده میشویم و به خاطر کارهایمان] به ما کیفر میدهند؟»
                                                                        [سپس به دوستان بهشتیاش] میگوید: «آیا [شما نیز همراه من] سر میکشید [تا بدانیم او کجاست]؟»
                                                                        آنگاه خود سر میکشد و او را در میان دوزخ مىبیند.
                                                                        به وی میگوید: «به الله سوگند که نزدیک بود مرا [با وسوسههای کفرآمیزت] نابود سازی.
                                                                        اگر نعمتِ [هدایتِ] پروردگارم نبود، من نیز از حاضرشدگان [در دوزخ] بودم».
                                                                        [آنگاه به بهشتیان میگوید:] «آیا ما مرگ دیگری نخواهیم داشت
                                                                        جز مرگ نخستین، و عذاب نمیشویم؟»
                                                                        به راستی که این همان کامیابی بزرگ است.
                                                                        اهل عمل، باید براى چنین [پاداشی] بکوشند.
                                                                        آیا این [نعمت بهشت، کریمانهتر و] براى پذیرایى بهتر است یا درختِ زَقّوم [در دوزخ]؟
                                                                        بیتردید، ما آن درخت را مایۀ آزمایش ستمکاران [مشرک] قرار دادهایم [چرا که میگویند: «هیچ درختی در آتش نمیروید»].
                                                                        در حقیقت، آن [مایۀ عذاب،] درختی است که از ژرفای دوزخ میروید.
                                                                        میوهاش [چنان بدمنظر است که] گویى سرهاى شیاطین است.
                                                                        آنان [= دوزخیان] از [میوههای تلخ] آن مىخورند و شکمها را از آنها انباشته مىكنند.
                                                                        آنگاه بر روی این [غذای ناپاک، به جای نوشیدنی] آمیزهای از آب جوشان دارند.
                                                                        سپس یقیناً بازگشتشان به دوزخ است.
                                                                        آنان پدران خود را گمراه یافتند؛
                                                                        و [همچنان] در پیِ آنان میشتافتند.
                                                                        و قطعاً قبل از آنان نیز بیشتر پیشینیان گمراه شدند.
                                                                        و بیتردید، ما هشداردهندگان [بسیاری] میان آنان فرستادیم.
                                                                        پس بنگر که سرانجامِ هشداریافتگان چگونه بود.
                                                                        [همه گرفتار عذاب شدند] مگر بندگان مخلص الله.
                                                                        نوح به درگاه ما دعا کرد و [ما] چه نیکو اجابتکننده بودیم!
                                                                        و او و خانوادهاش را [به همراه مؤمنان] از بلای بزرگ [طوفان] نجات دادیم
                                                                        و [پس از طوفان، فقط پیروان مؤمن و] خانوادۀ او را [در زمین] باقی گذاشتیم
                                                                        و در میان آیندگان [نام نیک] برایش به جا نهادیم.
                                                                        سلام [و ستایش] جهانیان بر نوح باد.
                                                                        به راستی، ما نیکوکاران را اینچنین پاداش میدهیم.
                                                                        بیتردید، او از بندگان مؤمن ما بود.
                                                                        آنگاه دیگران را [که در طوفان مانده بودند] غرق کردیم.
                                                                        و قطعاً ابراهیم از پیروان او [= نوح] بود.
                                                                        [یاد کن از] هنگامی که وی با دلی پاک [و خالی از شرک] به [درگاه] پروردگارش آمد.
                                                                        آنگاه که به پدر و قومش گفت: «چه چیزی عبادت میکنید؟
                                                                        آیا به جای الله، این معبودان دروغین را میخواهید؟
                                                                        گمانتان دربارۀ پروردگار جهانیان چیست؟»
                                                                        سپس نگاهی به ستارگان افکند [و اندیشید].
                                                                        و گفت: «من بیمارم [و در جشن شرکت نمیکنم]».
                                                                        مردم او را ترک کردند و رفتند.
                                                                        آنگاه پنهانی نزد معبودهایشان رفت و [با تمسخر] گفت: «چیزی نمیخورید؟
                                                                        شما را چه شده است که سخن نمیگویید؟»
                                                                        سپس با دست راست خود ضربهای [محکم] بر آنها وارد آورد [و جز بُت بزرگ، همه را شکست].
                                                                        قومش شتابان به سوی او آمدند.
                                                                        [ابراهیم] گفت: «آیا چیزی را که خود میتراشید عبادت میکنید؟
                                                                        و حال آنکه الله، [هم] شما و [هم] آنچه را انجام میدهید آفریده است».
                                                                        [وقتی بُتپرستان از پاسخ درماندند،] گفتند: «بنایی [بلند] برایش بسازید و او را در آتش بیفکنید».
                                                                        براى [نابودى] او نیرنگی خواستند و[لى] ما آنان را پست و [مغلوب] ساختیم [و آتش بر ابراهیم سرد و بیاثر شد].
                                                                        و گفت: «من به سوى [سرزمین دیگرى براى عبادتِ] پروردگارم میروم [و هجرت میکنم] و او مرا هدایت خواهد كرد.
                                                                        پروردگارا، [فرزندی] از شایستگان به من عطا کن».
                                                                        ما [دعایش را مستجاب کردیم و] او را به تولد پسری بردبار بشارت دادیم.
                                                                        و چون [اسماعیل] به [سن نوجوانى و] حد تلاش [و همكارى] با او [= ابراهیم] رسید، به وی گفت: پسرم، در خواب [به من وحی میشود و] مىبینم كه تو را ذبح مىكنم. نظرت در این باره چیست؟» [اسماعیل] گفت: «پدرجان، آنچه را به تو امر شده است انجام بده. ان شاء الله مرا [در برابر اجرای این فرمان،] شكیبا خواهی یافت».
                                                                        هنگامی که هر دو تسلیم [فرمان پروردگار] شدند و [ابراهیم] او را با گونه [بر خاک] نهاد.
                                                                        به او ندا دادیم که: «ای ابراهیم،
                                                                        یقیناً که خوابت را تحقق بخشیدی». ما نیکوکاران را اینچنین پاداش میدهیم.
                                                                        بیتردید، این [خواب،] آزمایشی آشکار بود [و ابراهیم از آن سربلند بیرون آمد].
                                                                        و [جان] او را در ازای قربانی بزرگی بازخریدیم
                                                                        و برایش در میان آیندگان [نام نیک] برایش بر جای نهادیم.
                                                                        سلام بر ابراهیم.
                                                                        ما نیکوکاران را اینچنین پاداش میدهیم.
                                                                        بیتردید، او از بندگان مؤمن ما بود.
                                                                        و او را به [تولد] اسحاق که پیامبری از شایستگان بود بشارت دادیم.
                                                                        [ما] به او و اسحاق برکت دادیم؛ و [برخى] از افرادِ دودمانشان نیكوكار بودند و [برخى دیگر] آشكارا نسبت به خویشتن ستمکار بودند.
                                                                        و به راستی، بر موسی و هارون منت نهادیم
                                                                        و آن دو را همراه قومشان از اندوه بزرگ [= ستم فرعون و خطر غرق شدن در نیل] نجات دادیم
                                                                        و یاریشان کردیم تا پیروز شدند
                                                                        و به آن دو، کتاب روشنگر [= تورات] دادیم
                                                                        و آن دو را به راه راست هدایت کردیم
                                                                        و در میان آیندگان [نام نیک] برایشان بر جای نهادیم.
                                                                        سلام بر موسی و هارون.
                                                                        ما نیکوکاران را اینچنین پاداش میدهیم.
                                                                        بیتردید، آن دو از بندگان مؤمن ما بودند.
                                                                        و قطعاً الیاس [نیز] یکی از پیامبران [ما] بود.
                                                                        [یاد کن از] هنگامی که او به قومش گفت: «آیا [از الله] پروا نمیکنید؟
                                                                        آیا [نماد یا همان بتِ] «بَعل» را [به عبادت] میخوانید و بهترین آفریننده را رها میکنید؟
                                                                        الله [را ترک میکنید] که پروردگار شما و پروردگار پدرانتان است».
                                                                        اما او را دروغگو انگاشتند و مسلّماً [برای عذاب] احضار میشوند.
                                                                        مگر بندگان مخلص الله.
                                                                        ما در میان آیندگان [نام نیک] برایش بر جای نهادیم.
                                                                        سلام بر الیاس.
                                                                        به راستی، ما نیکوکاران را اینچنین پاداش میدهیم.
                                                                        بیتردید، او از بندگان مؤمن ما بود.
                                                                        و قطعاً لوط [نیز] یکی از پیامبران [ما] بود.
                                                                        [یاد کن از] هنگامی که او و همۀ خانوادهاش را نجات دادیم.
                                                                        مگر پیرزنی که از باقیماندگان [در عذاب] بود.
                                                                        سپس دیگران را هلاک کردیم.
                                                                        و شما [در سفر به سرزمین شام] صبحگاهان بر [ویرانههای شهرهای] آنان میگذرید،
                                                                        و شامگاهان؛ آیا نمیاندیشید [و عبرت نمیگیرید]؟
                                                                        و قطعاً یونس [نیز] یکی از پیامبران [ما] بود.
                                                                        [یاد کن از] هنگامی که [خشمگین از کفر قومش، بدون اجازۀ پروردگار] به کشتیِ انباشته [از مسافر و بار] گریخت.
                                                                        [چون کشتی در حال غرق شدن بود، یونس همراه مسافران برای بیرون انداختنِ برخی افراد] قرعه انداخت و بازنده شد [و او را به دریا انداختند].
                                                                        سپس ماهی [بزرگی] او را بلعید؛ در حالى كه [خود را به خاطر ترک وظیفه] سرزنش مىكرد.
                                                                        اگر در زمرۀ تسبیحگویان [پروردگار] نبود،
                                                                        یقیناً تا روزی که [مردم] برانگیخته میشوند، در شکم آن [ماهی] باقی میماند.
                                                                        آنگاه او را در حالی که [ضعیف و] بیمار بود به سرزمینی خشک [و بیگیاه] افکندیم
                                                                        و بوتۀ کدو بر [سرِ] او رویاندیم [تا از سایه و میوهاش بهره گیرد]؛
                                                                        و [دوباره] او را به سوی صد هزار نفر یا بیشتر [به رسالت] فرستادیم.
                                                                        آنان ایمان آوردند و ما نیز آنان را تا مدتی [از نعمتهای زندگی] بهرهمند ساختیم.
                                                                        از آنان [= مشرکان] بپرس آیا دخترها برای پروردگارِ تو و پسرها برای آنهاست؟
                                                                        آیا ما فرشتگان را دختر آفریدیم و آنان حضور داشتند؟
                                                                        آگاه باش! آنان از [روی تهمت و] دروغگویی میگویند:
                                                                        «الله فرزند دارد» و یقیناً دروغ میگویند.
                                                                        آیا [الله] دختران را بر پسران ترجیح داده است؟
                                                                        شما را چه شده است؟ چگونه حکم میکنید؟
                                                                        
                                                                                                                
                                    ﭖﭗ
                                    ﲚ
                                                                        
                    آیا [نمیاندیشید و] پند نمیگیرید؟
                                                                        آیا [بر ادعای باطل خویش] دلیل روشنی دارید؟
                                                                        اگر راستگویید، کتابتان را بیاورید.
                                                                        [مشرکان] بین او [= الله] و فرشتگان، خویشاوندى قائل شدهاند؛ در حالى كه فرشتگان به یقین میدانند كه [مشرکان روز قیامت، براى حسابرسی] احضار میشوند.
                                                                        الله از آنچه [مشرکان] توصیف میکنند منزّه است.
                                                                        [مردم در توصیف پروردگار، سخن گزاف مىگویند؛] مگر بندگان مخلص الله.
                                                                        شما [مشرکان] و آنچه عبادت میکنید
                                                                        [هرگز] گمراهگر [کسی از دین حق] نیستید؛
                                                                        مگر کسی که [به تقدیرِ الهی،] اهل دوزخ باشد.
                                                                        و [فرشتگان میگویند:] «هیچیک از ما نیست، مگر آنکه مقام مشخصی [در پیشگاه الهی] دارد.
                                                                        ماییم که [برای عبادت و نیایش به درگاه پروردگار] به صف ایستادهایم
                                                                        و بیتردید، ماییم که تسبیحگوی [او] هستیم».
                                                                        و [کافران، پیش از بعثت] همواره میگفتند:
                                                                        «اگر کتابی از [کتابهای آسمانیِ] پیشینیان نزدمان بود،
                                                                        یقیناً از بندگان مخلصِ الله میشدیم».
                                                                        اما [هنگامی که پیامبر با قرآن به سویشان آمد، حقانیتِ] آن را انکار کردند؛ به زودی [نتیجۀ انکارشان را] خواهند دانست.
                                                                        و قطعاً سخن ما دربارۀ بندگان فرستادهمان از پیش صادر شده است:
                                                                        آنان قطعاً از جانب ما یاریشدهاند.
                                                                        و بیتردید، لشکر ما پیروزند.
                                                                        پس [ای پیامبر،] تا مدتی از آنان [= مشرکان] روی بگردان.
                                                                        و آنان را [در هنگام نزول عذاب] بنگر؛ به زودی خود [نیز نتیجۀ کفرشان را] خواهند دید.
                                                                        
                                                                                                                
                                    ﯧﯨ
                                    ﲯ
                                                                        
                    آیا عذاب ما را به شتاب خواستارند؟
                                                                        آنگاه كه [عذاب الهی] بر خانههایشان فرود آید، چه بد است بامداد هشداریافتگان!
                                                                        و تا مدتی از آنان روی بگردان،
                                                                        و آنان را [در هنگام نزول عذاب] بنگر؛ به زودی خود [نیز نتیجۀ کفرشان را] خواهند دید.
                                                                        پروردگارت ـ پرورگار عزت و قدرت ـ از آنچه [مشرکان به دروغ] وصف میکنند پاک و منزه است.
                                                                        و سلام بر پیامبران
                                                                        و سپاس [و ستایشِ] از آنِ الله ـ پروردگار جهانیان ـ است.