ﮟ
surah.translation
.
ﰡ
ﭑ
ﰀ
مریم
کهیعص (کاف. ها. یا. عین. صاد).
(این) بیان رحمت پروردگارت (نسبت) به بنده اش زکریا است.
چون پروردگارش را به ندایی پنهان (به دعا) خواند.
گفت: «پروردگارا ! به راستی که استخوانم سست شده، و شعله ی پیری سرم را فرا گرفته (و موهایم سفید گشته است) و من (هرگز) در دعای تو، ای پروردگارم! محروم نبوده ام.
و به راستی که من بعد از (مرگ) خودم از وارثانم بیمناکم، و همسرم نازا (و عقیم) است، پس از نزد خویش وارثی به من عطا فرما.
که وارث من و (نیز) وارث آل یعقوب باشد، و پروردگارا ! او را پسندیده قرار ده».
(خداوند فرمود :) «ای زکریا ! همانا ما تو را به پسری بشارت می دهیم که نامش یحیی است، (که) پیش از این همنامی برای او قرار نداده ایم ».
(زکریا) گفت :«پروردگارا ! چگونه برای من پسری خواهد بود؟! درحالی که همسرم نازا است، و من (نیز) از شدت پیری به ناتوانی رسیده ام! »
(فرشته) گفت :«این گونه است، پروردگارت فرموده است: این بر من آسان است، و به راستی پیش از این تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی».
(زکریا) گفت :«پروردگارا ! برای من نشانه ای قرار ده » فرمود :«نشانه ی تو این است که سه شبانه (روز) در حالی که (تندرست و) سالمی؛ نتوانی با مردم سخن بگویی».
پس (او) از محراب (= جایگاه عبادتش) بر قومش بیرون آمد، آنگاه به آنها اشاره کرد که: صبح وشام (خدا را) تسبیح گویید».
(خداوند فرمود: ) ای زکریا ! کتاب (تورات) را با قوت (و جدیت) بگیر، و در کودکی به او دانش (و نبوت) دادیم.
و (نیز به او) شفقت و پاکیزگی ازجانب خود (عطا کردیم). و (او) پرهیزگاربود.
و (او) نسبت به پدر و مادرش نیکو کار بود، و سرکش (و) نا فرمان نبود.
و سلام بر او باد، روزی که متولد شد، و روزی که می میرد، و روزی که زنده برانگیخته می شود.
و در (این) کتاب (قرآن) مریم را یاد کن، هنگامی که از خانواده اش کناره گرفت، (و در) ناحیه ی شرقی (بیت المقدس) مستقر شد.
پس میان خود وآنها پرده ای کشید، آنگاه (ما) روح خود (= جبر ئیل) را به سوی اوفرستادیم، پس به هیئت انسانی کامل بر اوظاهر شد.
(مریم) گفت :«همانا من از (شر) تو، به (خدای) رحمان پناه می برم، اگر تو پرهیزگار هستی ».
(فرشته) گفت :«یقیناً من فرستاده ی پروردگار تو هستم، تا پسر پاکیزه ای به تو ببخشم ».
(مریم) گفت :«چگونه ممکن است مرا پسری باشد در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته است، و هرگز (زن) بدکاره ای (هم) نبوده ام ؟!».
(فرشته) گفت :«این گونه است، پروردگارت فرموده است: این (کار) بر من آسان است، و او را برای مردم نشانه ای قرار می دهیم، و (نیز) رحمتی از سوی ماست، و این امری است انجام یافته».
پس (مریم) به او بار دار شد، آنگاه با اوبه جایی دور دستی (رفت و از مردم) کناره گرفت.
پس درد زایمان او را به سوی تنه ی (درخت) خرمایی کشاند، گفت: «ای کاش پیش از این مرده بودم، و بکلی از یادها رفته (و فراموش شده) بودم ».
نا گهان از (سمت) پایینش (فرشته یا عیسی) او را صدا زد که: «غمگین مباش، به راستی پروردگارت زیر (پای) توچشمه ای (جاری) قرار داده است.
و (این) تنه ی (درخت) خرما رابه طرف خود تکان بده، (که) رطب تازه ای بر تو فرو می ریزد.
پس (از آن) بخور و (از آب چشمه) بنوش، و دیدگان را(به این مولود) روشن دار، پس اگر کسی از انسانها را دیدی (با اشاره) بگو :«همانا من برای (خدای) رحمان روزه (سکوت) نذر کرده ام، لذا امروز با هیچ بشری سخن نمی گویم ».
پس (مریم) در حالی که او (= عیسی) را برداشته بود، نزد قومش آمد، گفتند :«ای مریم ! به راستی کاری (بسیار) زشت (و شگفت انگیزی) انجام داده ای !
ای خواهر هارون ! پدرت مرد بدی نبود، و مادرت (نیز) زن بد کاره ای نبود!».
پس (مریم) به او (=عیسی) اشاره کرد، گفتند :«چگونه با کسی که کودکی است در گهواره، سخن بگوییم ؟! »
(عیسی) گفت :«من بنده ی خدا هستم، به من کتاب داده، و مرا پیامبر قرار داده است.
و مرا هر جا که باشم پر برکت و فرخنده قرار داده، و تا زنده ام مرا به نماز و زکات سفارش کرده است.
و (مرا) نسبت به مادرم نیکو کار (قرار داده) ومرا سرکش (و) بدبخت قرار نداده است.
و سلام بر من، روزی که متولد شدم، و روزی که می میرم، و روزی که زنده برانگیخته شوم »
این است (حکایت) عیسی پسر مریم، گفتار راستی که در آن تردید (و اختلاف) می کنند.
(هرگز) شایسته خدا نیست که فرزندی برگیرد، اومنزه است، هرگاه کاری را فرمان دهد (و بخواهد)، فقط به آن می گوید :«موجود شو» پس (بی درنگ) موجود می شود.
و (عیسی به قومش گفت :) «یقیناً الله پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را پرستش کنید، (که) راه راست این است».
آنگاه گروه ها (ی یهود و نصاری) درمیان خود اختلاف کردند، پس وای بر کسانی که کافر شدند، از حضور (در آن) روز بزرگ (قیامت).
(آن) روزی که نزد ما می آیند، چه خوب شنوا و چه خوب بینا هستند، لیکن ستمکاران امروز در گمراهی آشکارند.
و (ای پیامبر!) آنها را از روز حسرت بترسان، آنگاه که کار پایان پذیرد، و آنها (همچنان) در غفلتند و ایمان نمی آورند.
همانا ماییم که زمین و کسانی را که بر آن هستند، به ارث می بریم، و (همگی) به سوی ما باز گردانده می شوند.
و (ای پیامبر!) در (این) کتاب ابراهیم را یاد کن، بی گمان او پیامبری راستگو بود.
هنگامی که به پدرش گفت :«ای پدر جان ! چرا چیزی را پرستش می کنی که نه می شنود و نه می بیند، و نه هیچ نیازی از تو بر آورده می سازد ؟!
ای پدر جان ! یقیناً (از جانب خدا) دانشی برای من آمده که برای تو نیامده است، پس از من پیروی کن، تا تو را به راه راست هدایت کنم.
ای پدرجان ! شیطان را پرستش نکن، زیرا که شیطان نسبت به (خداوند) رحمان نافرمان بود.
ای پدر جان ! من از این می ترسم که از (سوی خداوند) رحمان عذابی به تو برسد، آنگاه از دوستان شیطان (و همنشینان او در آتش) باشی ».
(پدرش) گفت :«ای ابراهیم ! آیا تو از معبود های من روی گردانی ؟ اگر باز نیایی، قطعاً تو را سنگسار می کنم، و برای مدت طولانی از من دور شو».
(ابراهیم) گفت :«سلام بر تو ! به زودی از پروردگارم برای تو طلب آمرزش خواهم کرد، بی گمان او نسبت به من مهربان است.
و از شما و آنچه به جای خدا می خوانید، کناره گیری می کنم، و پروردگارم را می خوانم، امید است که در خواندن پروردگارم محروم نباشم ».
پس چون از آنها وآنچه به جای خدا می پرستیدند کناره گیری کرد، اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم، و هر یک (از آنان) را پیامبر گردانیدیم.
و از رحمت خود به آنها عطا کردیم، و برای شان (در میان امتها) ذکر خیر بلند آوازه ای قرار دادیم.
و (ای پیامبر!) در (این) کتاب موسی را یاد کن، به راستی او مخلص بود، و فرستاده ای پیامبر بود.
و (ما) او را از طرف راست (کوه) طور ندا دادیم، و رازگویان او را (به خود) نزدیک ساختیم.
و (ما) از رحمت خود برادرش هارون را - که پیامبر بود - به او عطا کردیم.
و در (این) کتاب اسماعیل را یاد کن، بی گمان او راست وعده، و فرستاده ای پیامبر بود.
و (او همواره) خانوده اش را به نماز و زکات فرمان می داد، و نزد پروردگارش پسندیده بود.
و در (این) کتاب ادریس را یاد کن بی شک او پیامبری راستگو بود.
و (ما) او را به جایگاهی بلند فرا بردیم.
اینان کسانی از پیامبران بودند که خداوند بر آنان انعام کرده بود، از فرزندان آدم و از کسانی که با نوح (بر کشتی) سوار کردیم، و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل (= یعقوب) و از کسانی که آنها را هدایت کردیم و بر گزیدیم. چون آیات (خداوند) رحمان بر آنها تلاوت می شد، سجد کنان و گریان (به خاک) می افتادند.
آنگاه پس از آنان (فرزندان) نا خلفانی جانشین شدند که نماز را (ضایع و) ترک کردند واز شهوات پیروی کردند، پس به زودی (کیفر) گمراهی (خود) را خواهند یافت.
مگر آن که توبه کرد و ایمان آورد، و کار شایسته انجام داد، پس اینان به بهشت داخل می شوند، و بر آنان هیچ ستمی نخواهند شد.
باغهایی (بهشتی) جاودانی است که (خداوند) رحمان به غیب (= نادیده) بندگانش را به آن وعده داده است، مسلماً وعده ی او فرا خواهد رسید.
در آنجا سخن بیهوده نمی شنوند، جز سلام (می شنوند) و بر آنها (هر) صبح وشام روزی شان (در بهشت آماده) است.
این همان بهشتی است که از (میان) بندگانمان (به) آن کسی که (در دنیا) پرهیزگار بوده به ارث می دهیم.
و (جبرئیل به پیامبر عرض کرد :) (ما فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت نازل نمی شویم، (آگاهی از) آنچه پیش روی ما، و آنچه پشت سرما، و آنچه میان این دو است، (همه) از آن اوست، و پروردگارت هر گز فراموشکار نیست.
(همان) پروردگار آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو است، پس او را پرستش کن، و بر عبادتش شکیبا (و پایدار) باش. آیا (مانند و) همنامی برای او می شناسی؟
و انسان (کافر) می گوید: «آیا زمانی که بمیریم، زنده (از گور) بیرون آورده خواهم شد ؟!»
آیا انسان به یاد نمی آورد که ما پیش از این او را آفریدیم در حالی که هیچ چیز نبود؟!
پس سوگند به پروردگارت که محققاً (همه ی) آنها را با شیاطین محشور خواهیم کرد، سپس (همه ی) آنها را به زانو در آمده پیرامون جهنم حاضر می سازیم.
آنگاه از هر گروه، کسانی را که در برابر (فرمان خداوند) رحمان (از همه) سرکش تر (و پر جرأت تر) بوده اند، جدا خواهیم کرد.
سپس ما به (حال) کسانی که (برای سوختن) در آتش (جهنم) سزاوارترند؛ دانا تریم.
و هیچ یک از شما نیست؛ مگر آن که وارد آن (= جهنم) شود، این (وعده) برپروردگارت فرمانی حتمی (و شدنی) است.
سپس کسانی را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می بخشیم، و ستمکاران را به زانو در آمده در آن رها می کنیم.
و هنگامی که آیات روشن ما بر آنها تلاوت شود، کسانی که کافر شدند به کسانی که ایمان آوردند؛ می گویند :«کدام یک از دو گروه (ما و شما) در جایگاه (و مقام ) بهتر، و از لحاظ محفل، (محفلشان) نیکو تر است ».
چه بسیار نسلها را پیش از آنان نابود کردیم که آنها از لحاظ ثروت از اینها بهتر بودند و ظاهر شان (نیز) آراسته تربود.
(ای پیامبر!) بگو :«کسی که در گمراهی است، پس (خداوند) رحمان (از روی استدراج) او را به فزونی مهلت دهد، تا زمانی که آنچه را به آن وعده داده شده اند؛ یا عذاب و یا قیامت را ببینند، آنگاه به زودی خواهند دانست چه کسی جایگاهش بدتر، و سپاهش نا توان تر است.
و کسانی که هدایت یا فته اند، خداوند بر هدایتشان می افزاید، و (آثار و) نیکهای شایسته ماندگار در نزد پرردگارت پاداش بهتر، و عاقبت خوبتر دارد.
آیا دیده ای کسی که به آیات ما کافر شد، و گفت :«قطعاً مال و فرزند (فراوانی) به من داده خواهد شد»؟!
آیا بر غیب آگاهی یافته است، یا نزد (خدای) رحمان عهدی گرفته است ؟!
(هرگز) چنین نیست، (ما) به زودی آنچه را می گوید خواهیم نوشت، و بر عذاب او بسیار می افزاییم.
و آنچه را می گوید از او می گیریم، و تنها نزد ما می آید.
و (آنها) به جای خدا معبودانی را (برای خود) بر گزیدند، تا سبب عزتشان باشد.
چنین نیست، (بلکه) به زودی (معبودها) عبادت آنان را انکار خواهند کرد، و برضدشان برخیزند.
(ای پیامبر!) آیا ندیدی که ما شیا طین را بر کافران فرستادیم (و مسلط نبودیم) تا آنها را سخت بر انگیزند.
پس (ای پیامبر!) درباره ی آنها شتاب نکن، ما با دقت (اجل و اعمال) آنها را می شماریم.
روزی که پرهیز گاران را (دسته جمعی) - به صورت مهمان - به سوی (خداوند) رحمان گرد آوریم.
و مجرمان را تشنه کام به سوی جهنم برانیم.
آنها مالک شفاعت نیستند؛ مگر کسی که نزد (خداوند) رحمان عهدی گرفته باشد.
و (مشرکان) گفتند: «(خداوند) رحمان فرزندی (برای خود) برگزیده است».
به راستی چیزی بسیار زشت (و زننده ای، در میان) آوردید.
نزدیک است آسمانها از این (سخن) از هم متلاشی گردد، و زمین شکافته شود، و کوهها درهم شکافته فرو ریزند.
(از این رو) که برای (خداوند) رحمان فرزندی ادعا کرده اند.
و هرگز برای (خداوند) رحمان سزاوار نیست که فرزندی بر گزیند.
هیچ چیز در آسمانها و زمین نیست؛ مگر این که به بندگی سوی (خداوند) رحمان بیاید.
یقیناً (خداوندهمه ی) آنها را سر شماری کرده، و به دقت شمرده است،
و همه ی آنها روز قیامت، تنها نزد او حاضر می شوند.
بی گمان کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، (خداوند) رحمان برای آنها محبتی (در دلها) قرار می دهد.
پس همانا (ای پیامبر!) ما آن (= قرآن) به زبان تو آسان نمودیم، تا پرهیز گاران را با آن بشارت دهی، و گروه ستیزه گران (سر سخت) رابا آن هشدار دهی.
و چه بسیار نسلها که پیش از آنها هلاک کردیم، آیا کسی از آنها را احساس می کنی، یا کمترین صدایی از آنها می شنوی؟!