ﮟ
surah.translation
.
من تأليف:
فريق عمل اللغة الفارسية بموقع دار الإسلام
.
ﰡ
ﭑ
ﰀ
کهیعص [= کاف. ها. یا. عین. صاد].
[این] بیان رحمت پروردگارت [نسبت] به بندهاش زکریاست.
آنگاه که پروردگارش را به ندایی پنهان [به دعا] خواند.
گفت: «پروردگارا، به راستی که استخوانم سست شده و موهایم از پیری سپید گشته و ای پروردگارم، [هرگز] در دعای تو [از اجابت] بیبهره نبودهام.
و من پس از [مرگ] خود از خویشاوندانم [نسبت به حفظِ دین تو] بیمناکم و همسرم [نیز] نازاست؛ پس به لطف خویش فرزندی به من عطا فرما.
[پسری که] وارث من و وارث خاندانِ یعقوب باشد؛ و پروردگارا، او را [در علم و دین، انسانی] پسندیده گردان».
[الله دعایش را اجابت کرد و فرمود:] «ای زکریا، ما تو را به [تولدِ] پسری بشارت میدهیم که نامش یحیی است [و] پیش از این، همنامی برایش قرار ندادهایم».
[زکریا] گفت: «پروردگارا، چگونه پسری خواهم داشت در حالی که همسرم نازاست و من [نیز] از شدت پیری، به ناتوانی رسیدهام؟»
[فرشته] گفت: «این گونه است [که تو میگویی؛ ولی] پروردگارت فرموده است: "این [امر،] برای من آسان است و به راستی پیش از این [نیز] تو را آفریدم، در حالی که چیزی نبودی"».
[زکریا] گفت: «پروردگارا، نشانهای [بر تحققِ این بشارت] برایم قرار بده». [الله] فرمود: «نشانۀ تو این است که سه شبانه [روز] در حالی که سالم [و تندرست] هستی، با مردم سخن نمیگویی».
او از محراب [= جایگاه عبادتش] به سوی قومش رفت و به آنان اشاره کرد که: «بامداد و شامگاه، [پروردگار را] به پاکی یاد کنید».
[الله فرمود:] «ای یحیی، کتاب [تورات] را با قوّت [و جدیت] بگیر» و در کودکی به او دانش [و حکمت] دادیم.
و از جانب خویش [به او] محبت و پاکی [از گناهان عطا کردیم] و او پرهیزگار بود.
و نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود و سرکش [و] نافرمان نبود.
و سلام [و امنیتِ الله] بر او باد، روزی که متولد شد و روزی که میمیرد و روزی که زنده برانگیخته میشود.
و در [این] کتاب [= قرآن] از مریم یاد کن، آنگاه که از خانوادهاش کناره گرفت [و در] ناحیۀ شرقی [از آنان] مستقر شد.
و میان خود و آنها پردهاى افكند [تا خلوتگاهِ عبادتش باشد]. آنگاه [ما] روحِ خود [= جبرئیل] را به سویش فرستادیم و به شكل انسانی خوشاندام بر وی نمایان گشت.
[مریم] گفت: «من از [شرّ] تو، به [الله] رحمان پناه میبرم. اگر پرهیزگاری [به من آسیب نرسان]».
[جبرئیل] گفت: «یقیناً من فرستادۀ پروردگارت هستم تا پسرِ پاکیزهای به تو بخشم».
[مریم] گفت: «چگونه ممکن است پسری داشته باشم؛ حال آنكه دست هیچ انسانی به من نرسیده است و بدكار [نیز] نبودهام؟»
[جبرئیل] گفت: «[دستور] چنین است. پروردگارت فرمود: "این [کار] بر من آسان است و او را برای مردم نشانهای [از قدرتِ خویش] قرار میدهیم و [نیز] رحمتی از سوی ماست؛ و این [شیوۀ تولد،] امری انجامیافته [و حتمی] است"».
[مریم] او [= عیسی] را باردار شد. و با او به جایی دوردست [رفت و از مردم] کناره گرفت.
درد زایمان او را به سمت یک تنۀ نخل کشاند [و او در حالی که درد میکشید] گفت: «ای کاش پیش از این میمُردم و به کلی از یادها میرفتم [تا کسی دربارهام خیال باطل نکند]».
ناگهان از زیر [پای] او [عیسی] ندایش داد که: «غمگین مباش. پروردگارت زیر [پاى] تو چشمۀ آبى روان ساخته است.
و تنۀ نخل را به طرف خود تکان بده [تا] خرمای تازه بر تو فروریزد.
آنگاه [از آن خرما] بخور و [از آب نهر] بنوش و دیدگان را [به این فرزند] روشن دار؛ و اگر هر یک از مردم را دیدی [با اشاره] بگو: "من برای [الله] رحمان روزه[ی سکوت] نذر کردهام و امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت"».
[مریم] در حالی که او [= عیسی] را برداشته بود نزد قومش آمد. آنان گفتند: «ای مریم، به راستی دروغ بزرگی میگویی [که نوزاد بدون پدر متولد شده است].
ای خواهر هارون، نه پدرت مرد بدکاری بود و نه مادرت [زن] بدکارهای».
آنگاه مریم به او [= عیسی] اشاره کرد. آنان گفتند: «چگونه با کودکی در گهواره سخن بگوییم؟»
[عیسی به سخن آمد و] گفت: «من بندۀ الله هستم. او به من کتاب داده و مرا پیامبر ساخته است.
و مرا ـ هر جا که باشم ـ پربرکت نموده و تا زنده هستم مرا به نماز و زکات سفارش کرده است.
و نسبت به مادرم نیکوکار [گردانده] و مرا [در برابر پروردگارم] سرکش [و] نافرمان قرار نداده است.
و سلام بر من، روزی که متولد شدم و روزی که میمیرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم».
این است [حکایت] عیسی پسر مریم؛ [همان] گفتار راستی که [گمراهان] دربارهاش تردید [و اختلاف] میکنند.
[هرگز] سزاوار نیست که الله [برای خویش] فرزندی بگیرد. او [پاک و] منزّه است. [الله] هر گاه کاری را اراده کند، فقط به آن میگوید: «موجود شو»؛ آنگاه [بیدرنگ] موجود میشود.
و [عیسی به قومش گفت:] «بیتردید، الله پروردگار من و شماست؛ پس او را عبادت کنید [که] راهِ راست همین است».
آنگاه گروهها[ی مختلفِ قومش] در میان خود دچار اختلاف شدند؛ پس وای بر کسانی که کفر ورزیدند از مشاهدۀ روز بزرگ [قیامت]!
آن روز که نزد ما میآیند، چه [خوب] شنوا و بینا هستند! اما امروز [در زندگی دنیا] ستمکاران در گمراهیِ آشکارند.
و [ای پیامبر،] به آنان دربارۀ روز [پشیمانی و] حسرت هشدار بده؛ آنگاه كه کار [داورى] انجام میگیرد؛ و [امروز] آنان در غفلتند و ایمان نمیآورند.
یقیناً ما زمین و هر کس را بر آن است به ارث میبریم و [همه] به سوی ما بازگردانده میشوند.
و [ای پیامبر،] در این کتاب از ابراهیم یاد کن. بیتردید، او پیامبری راستگو بود.
هنگامی که به پدرش [آزر] گفت: «پدر جان، چرا چیزی را عبادت میکنی که نه [دعایت را] میشنود و نه [عبادتت را] میبیند و نه گزندی را از تو دور میسازد؟
پدر جان، یقیناً از دانش [وحی] چیزی به من رسیده است که [هرگز] به تو نرسیده است؛ پس از من پیروی کن تا تو را به راهی راست هدایت کنم.
پدر جان، از شیطان پیروی نکن [چرا که] بیتردید، شیطان نسبت به [الله] رحمان نافرمان بود.
پدر جان، من میترسم که از [جانب الله] رحمان عذابی به تو رسد و [در دوزخ] از دوستان [و همنشینانِ] شیطان باشی».
[آزر] گفت: «ای ابراهیم، آیا از معبودهای من رویگردانی؟ اگر [از عقیدهات] دست برنداری، قطعاً سنگسارت میکنم؛ [برو] و مدت زیادى از من دور شو».
[ابراهیم] گفت: «سلام [و امنیت از جانب من] بر تو. به زودی از پروردگارم برایت آمرزش خواهم خواست. بیتردید، او نسبت به من بسیار مهربان است.
و از شما [کافران] و آنچه به جای الله میخوانید کنارهگیری میکنم و پروردگارم را میخوانم. امید است كه در خواندنِ پروردگارم [از اجابت] بىبهره نباشم».
هنگامی که از آنان و آنچه به جای الله عبادت میکردند کنارهگیری کرد، [پسرش] اسحاق و [نوهاش] یعقوب را به او بخشیدیم و همه [آنان] را پیامبر نمودیم.
و ایشان را از رحمت خویش بهرهمند ساختیم و [در میان مردم آوازۀ بلند و] نام نیکو برایشان نهادیم.
و در این کتاب، از موسی یاد کن. بیتردید، او [برگزیدهای] مخلص و فرستادهای پیامبر بود.
و [ما] او را از سَمت راست [کوه] طور ندا دادیم و او را مناجاتکنان [به خویش] نزدیک ساختیم.
و از رحمت خود، برادرش هارون را ـ که پیامبر [و یاورِ او] بود ـ به وی عطا کردیم.
و در این کتاب، از اسماعیل یاد کن. بیتردید، او راستوعده و فرستادهای پیامبر بود.
و [همواره] خانوادهاش را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگارش پسندیده بود.
و در این کتاب، از ادریس یاد کن. بیتردید، او راستگفتار پیامبری بود.
و [ما] او را به مقامی بلند برکشیدیم.
اینان کسانی از پیامبران هستند که الله نعمت [هدایت] به آنان داد؛ [افرادی] از فرزندان آدم و از كسانى كه همراه نوح [بر كشتى] سوار كردیم و از فرزندان ابراهیم و یعقوب و از [جمله] افرادی كه هدایت کردیم و برگزیدیم [و] هر گاه آیات [پرودگار] رحمان بر آنان خوانده مىشد، سجدهكنان و گریان به خاک مىافتادند.
پس از آنان، جانشینانى گمراه و ناشایست آمدند كه نماز را تباه ساختند [و در آن سهلانگارى نمودند] و از هوسها [و شهوات] پیروى كردند؛ و به زودى [کیفرِ] گمراهى [خویش] را خواهند دید.
مگر کسی که توبه نمود و ایمان آورد و کاری شایسته کرد. اینان به بهشت داخل میشوند و هیچ ستمی بر آنان نمیرود.
باغهایی جاودان که [الله] رحمان از [عالم] غیب [و نادیده] به بندگانش وعده داده است. یقیناً وعدۀ او آمدنی است.
در آنجا سخن بیهودهای نمیشنوند [و گفتارشان] جز سلام [و تحیت نیست]؛ و در آنجا برایشان [هر] صبح و شام روزی [بیحساب فراهم] است.
این همان بهشتی است که به هر كس از بندگانمان که [در دنیا] پرهیزگار باشد به میراث میدهیم.
و [ای جبرئیل، به محمد بگو:] «ما جز به فرمان پروردگارت فرود نمیآییم. او حاکم بر آینده و گذشته و حالِ ماست؛ و پروردگارت فراموشکار نیست.
[همان] پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست؛ پس او را عبادت کن و بر عبادتش شکیبا [و پایدار] باش. آیا [همانند و] همنامی برایش میشناسی؟»
و انسان [کافر] میگوید: «آیا هنگامی که بمیرم، به راستی مرا زنده [از گور] بیرون خواهند آورد؟»
آیا انسان به یاد نمیآورد که ما پیش از این او را آفریدیم، در حالی که هیچ نبود؟
پس سوگند به پروردگارت که یقیناً آنان [= منکران قیامت] را با شیاطین محشور خواهیم کرد؛ سپس همه را بهزانودرآمده گرداگرد دوزخ حاضر میکنیم.
سپس از هر گروهی، کسانی را که در برابر [فرمان الله] رحمان سرکشتر بودهاند بیرون میکشیم.
آنگاه یقیناً ما به [حال] کسانی که برای [درافتادن به] آن [آتش مهیب] سزاوارترند، داناتریم.
و هیچ یک از شما [مردم] نیست، مگر آنکه وارد آن میگردد؛ [مؤمنان برای عبور و دیدن، کافران برای ورود و ماندن]. این [امر،] همواره بر پروردگارت حکمی حتمی است.
سپس كسانى را كه پرهیزگاری كردهاند [از آتش] نجات مىدهیم و ظالمان را بهزانودرآمده در آن رها مىكنیم.
و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان تلاوت میشود، کسانی که کفر ورزیدهاند به افرادی که ایمان آوردهاند میگویند: «كدام یک از [ما] دو گروه، جایگاهی بهتر و مجلسی نیکوتر دارد؟»
چه بسیار نسلها را پیش از آنان نابود کردیم که ثروتی بیشتر و ظاهری آراستهتر داشتند.
[ای پیامبر،] بگو: «هر کس که در گمراهى است، [الله] رحمان به او مهلت مىدهد [تا گمراهیاش بیشتر شود] تا زمانی که وعدۀ الهی را [به چشم خود] ببینند: یا عذاب [دنیا] یا [کیفرِ] قیامت. پس به زودى خواهند دانست که چه کسی جایگاهش بدتر و سپاهش ناتوانتر است».
و [اما] کسانی که راهیافتهاند، الله بر هدایتشان میافزاید؛ و نیکیهای پایدار [= رفتار و گفتار شایسته] در پیشگاه پروردگارت، پاداشی بهتر و سرانجامی نیکوتر دارد.
آیا دیدی آن کسی را که به آیات ما کافر شد و گفت: «قطعاً مال و فرزند [فراوانی در آخرت] به من داده خواهد شد»؟
آیا او بر غیب آگاهی یافته یا از [الله] رحمان پیمانی گرفته است؟
[هرگز] چنین نیست؛ گفتهاش را مینویسیم و بر عذابش میافزاییم.
و آنچه [از اموال و فرزندان] که میگوید از او به ارث میبریم و [روز قیامت، نیازمند و] تنها نزد ما میآید.
و [مشرکان] به جای الله معبودانی برگزیدهاند تا [یاور و] پشتیبانشان باشد.
چنین نیست؛ [بلکه آن معبودها در قیامت] عبادت آنان را انکار خواهند کرد و دشمنشان خواهند بود.
[ای پیامبر،] آیا ندیدی كه ما شیاطین را بر كافران فرستادیم تا آنان را [با وسوسههای خود] تحریک كنند [و از راهِ الله بازدارند]؟
پس دربارۀ [نابودیِ] آنان شتاب نکن. جز این نیست که ما [روزهای مرگ و فرارسیدنِ عذاب را] به دقت برایشان میشماریم.
[یاد كن از] روزى كه پرهیزگاران را [با عزت و احترام] به مهمانی [الله] رحمان گِرد میآوریم.
و مجرمان را تشنهکام به سوی جهنم میرانیم.
آنان هرگز [توان] شفاعت ندارند؛ مگر کسی که [با ایمان و عمل شایستهاش،] از [الله] رحمان پیمانی گرفته باشد.
و [مشرکان] گفتند: «[الله] رحمان، فرزندی [برای خویش] برگزیده است».
به راستی [با این ادعا] چیزی بسیار زشت [به میان] آوردید!
از این [سخن کفرآمیز،] نزدیک است آسمانها از هم بپاشد و زمین بشکافد و کوهها در هم بشکنند و فروریزند.
[چرا] که برای [الله] رحمان فرزندی ادعا کردهاند.
و هرگز سزاوار [الله] رحمان نیست که فرزندی برگزیند.
در آسمانها و زمین هیچ كسى نیست، مگر آنكه [در روز قیامت، خاکسار و] بندهوار نزد الله رحمان مىآید.
یقیناً [الله همۀ] آنان را در شمار آورده و درست برشمرده است.
و همگیشان روز قیامت، تنها [و تهیدست] نزد او حاضر میشوند.
کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند یقیناً [الله] رحمان [در دلهای بندگانش] محبتی برایشان خواهد نهاد.
[ای پیامبر،] بیتردید، ما این [قرآن] را بر زبان تو آسان نمودیم تا پرهیزگاران را با آن بشارت دهی و ستیزهگران [سرسخت] را بیم دهی.
و چه بسیار نسلهای گذشته را پیش از آنان نابود کردیم. آیا [وجود] هیچیک از آنان را احساس میکنی یا کمترین صدایی از آنان میشنوی؟