ترجمة سورة الأنبياء

الترجمة الفارسية - حسين تاجي
ترجمة معاني سورة الأنبياء باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية - حسين تاجي .
من تأليف: د. حسين تاجي كله داري .

حساب مردم به آن‌ها نزدیک شده است، در حالی‌که آن‌ها در غفلت روی گردانند.
هیچ پند تازه‌ای از جانب پروردگارشان برای آن‌ها نمی‌آید، مگر آنکه بازی‌کنان به آن گوش می‌دهند.
(در حالی که) دل‌هایشان غافل (و در لهو سرگرم) است. و کسانی‌که ستمکار بودند پنهانی نجوی کردند (و گفتند:) «آیا جز این است که او بشری مانند شماست؟! آیا به جادو روی می‌آورید، در حالی‌که (حقیقت را) می‌بینید؟!»
(پیامبر) گفت: «پروردگارم هر سخنی را که در آسمان و زمین باشد، می‌داند، و او شنوای داناست».
بلکه (آن‌ها) گفتند: «(آنچه او آورده) خواب‌های آشفته است، بلکه آن را به‌دروغ (به الله) افترا بسته است، (نه) بلکه او شاعر است، پس (اگر راست می‌گوید) برای ما معجزه‌ای بیاورد، چنانکه پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند».
پیش از آن‌ها هیچ (آبادی و) قریه‌ای که آن را هلاک کردیم؛ ایمان نیاورده بودند، آیا این‌ها ایمان می‌آورند؟!
و (ای پیامبر!) پیش از تو، جز مردانی را که به آن‌ها وحی می‌کردیم؛ نفرستادیم، پس (ای مردم!) اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید.
و (ما) آن‌ها را پیکرهایی که غذا نخورند، قرار ندادیم، و (در دنیا) جاوید هم نبودند.
سپس وعده‌ای را که به آن‌ها داده بودیم راست گردانیدیم (و وفا کردیم) پس آن‌ها و هر که را خواستیم (از دشمنانشان) نجات دادیم، و مسرفان را هلاک کردیم.
به‌راستی به‌سوی شما کتابی نازل کردیم که آوازه (و عزت) شما در آن است، آیا خرد نمی‌ورزید؟
چه بسیار شهرهایی را که (ساکنانش) ستمکار بودند؛ درهم شکستیم، و بعد از آن‌ها قوم دیگری را پدید آوردیم.
پس چون عذاب ما را احساس کردند، ناگهان آن‌ها ازآنجا می‌گریختند.
(گفتیم:) فرار نکنید، به‌سوی خانه‌هایتان و نعمت‌های که در آن آسوده بودید، باز گردید، باشد که باز خواست شوید.
گفتند: «وای بر ما، یقیناً ما ستمکار بودیم».
پس پیوسته فریادشان این بود، تا آنکه آن‌ها را (چون کشت) درو شده خاموش ساختیم.
و (ما) آسمان و زمین، و آنچه را که در میان آن دو است به بازیچه نیافریدیم.
(به فرض محال) اگر می‌خواستیم که سر گرمی بگیریم، همانا آن را از نزد خودمان بر می‌گرفتیم، اگر (چنین کاری) می‌کردیم.
بلکه ما حق را بر باطل می‌افکنیم، پس آن را درهم می‌شکند و ناگاه آن (باطل) نابود می‌شود، و وای بر شما (ای کافران) از آنچه توصیف می‌کنید.
و هرکس که در آسمان‌ها و زمین است، از آن اوست، و آنان که نزد او هستند، (هیچ‌گاه) از عبادتش سرکشی نمی‌کنند، و (هرگز) خسته نمی‌شوند.
شب و روز تسبیح می‌گویند، سستی نمی‌ورزند.
آیا آن‌ها معبودانی از زمین برگزیده‌اند، که آن‌ها (مردگان را) بر می‌انگیزند.
اگر در این دو (= آسمان و زمین) معبودانی جز «الله» بود، مسلماً هر دو (= آسمان و زمین) تباه می‌شدند (و نظام هستی به هم می‌خورد) پس منزه است الله، پروردگار عرش، از آنچه آن‌ها توصیف می‌کنند.
(او) از آنچه می‌کند، باز خواست نمی‌شود، و آنان باز خواست می‌شوند.
آیا به‌جز او معبودانی را بر گزیده‌اند؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید، این پند کسانی است که با من هستند، و پند آنان که پیش از من بودند» بلکه بیشتر آن‌ها حق را نمی‌دانند، لذا آن‌ها (از آن) روی گردانند.
و (ما) پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر آنکه به او وحی کردیم که: «معبودی جز من نیست، پس تنها مرا عبادت کنید».
و گفتند: «(الله) رحمان فرزندی برگزیده است» او منزه است، بلکه آنان (= فرشتگان) بندگان گرامی (او) هستند،
(هرگز) در سخن بر او پیشی نمی‌گیرند، و به‌فرمان او کار می‌کنند.
(الله) آنچه که در پیش روی آن‌ها است، و آنچه که پشت سر آن‌هاست می‌داند، و آن‌ها جز برای کسی‌که (الله از او خشنود باشد و) بپسندد، شفاعت نمی‌کنند، و آن‌ها از ترس او بیمناک‌اند.
و هر کس از آن‌ها بگوید: «همانا من به جای او معبود هستم» پس سزای چنین کسی را جهنم می‌دهیم، و ستمکاران را این گونه سزا می‌دهیم.
آیا کسانی‌که کافر شدند؛ ندیدند که آسمان‌ها و زمین به هم پیوسته بودند، پس (ما) آن‌ها را از یکدیگر باز کردیم، و هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم؟! آیا ایمان نمی‌آورند؟!
و در زمین، کوه‌ها (ی استوار) قرار دادیم، که (مبادا) آن‌ها را بلرزاند، و در آن راه‌هایی گشاده قرار دادیم؛ باشد که آنان راه یابند.
و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم، و آن‌ها از آیات آن روی گردانند.
و او کسی است که شب و روز، و خورشید و ماه را آفرید، هر یک در مداری شناورند.
و پیش از تو (ای پیامبر!) برای هیچ بشری جاودانگی قرار ندادیم، آیا اگر تو بمیری، پس آن‌ها جاوید خواهند بود؟!
هر کسی چشندۀ مرگ است، و شما را به بدی و نیکی (کاملا) آزمایش می‌کنیم، و به‌سوی ما بازگردانده می‌شوید.
و کسانی‌که کافر شدند؛ هنگامی‌که تو را ببینند، فقط تو را به ریشخند می‌گیرند، (و می‌گویند:) «آیا این همان کسی است که معبودان شما را (به بدی) یاد می‌کند؟!» در حالی‌که خودشان یاد (الله) رحمان را انکار می‌کنند.
انسان از شتاب آفریده شده، به‌زودی آیات خود را به شما نشان خواهیم داد، پس شتاب نکنید.
و می‌گویند: «اگر راست می‌گویید، این وعدۀ (قیامت) کی خواهد بود؟!».
اگر کسانی‌که کافر شدند؛ می‌دانستند زمانی که (قیامت فرا رسد) نمی‌توانند (شعله‌های) آتش را از چهره‌هایشان و نه از پشت‌هایشان باز دارند، و نه کسی آن‌ها را یاری می‌کند، (چنین نمی‌گفتند).
بلکه (حق این است که آن) ناگهانی به سراغ‌شان می‌آید، پس مبهوت‌شان می‌کند، آنگاه نمی‌توانند آن را دفع کنند، و نه به آن‌ها مهلت داده شود.
و به‌راستی به پیامبران پیش از تو (نیز) استهزاء شد (و مورد تمسخر قرار گرفتند)، پس آنچه را مسخره می‌کردند، (از عذاب الهی) دامان کسانی از آن‌ها را که مسخره می‌کردند گرفت (و هلاک شدند).
(ای پیامبر!) بگو: «چه کسی شما را در شب و روز از (عذاب الله) رحمان نگاه می‌دارد؟ بلکه (حق این است که) آن‌ها از یاد پروردگارشان روی گردانند.
آیا آن‌ها معبودانی دارند که (می‌توانند) آن‌ها را در برابر (عذاب) ما (حفظ کنند و) باز دارند. (آن‌ها) نمی‌توانند خودشان را یاری دهند، و نه آن‌ها از (عذاب) ما محفوظ هستند.
بلکه، (ما) آن‌ها و پدران‌شان را (از نعمت‌های دنیوی) بهره‌مند ساختیم، تا اینکه عمرشان به درازا کشید (و مغرور شدند) آیا نمی‌بینند که ما پیوسته به سراغ (سر) زمین (کفر) می‌آییم، که آن را از اطراف (و دامنه‌هایش) می‌کاهیم؟! آیا آن‌ها پیروزند، (یا ما)؟!
(ای پیامبر!) بگو: «من تنها شما را به وحی هشدار می‌دهم» و کران هنگامی‌که هشدار می‌شوند، ندا را نمی‌شنوند.
اگر شمّه‌ای از عذاب پروردگارت به آن‌ها برسد، قطعاً خواهند گفت: «ای وای بر ما! بی‌گمان ما (همگی) ستمکار بودیم».
و (ما) در روز قیامت ترازوهای عدل را می‌نهیم، پس به هیچ کس، هیچ ستمی نمی‌شود، و اگر (عملی) به مقدار سنگینی یک دانۀ خردل باشد، آن را (به حساب) می‌آوریم، و حساب‌رسی ما کافی است.
و به راستی به موسی و هارون فرقان (= جدا کنندۀ حق از باطل) و روشنی و پندی برای پرهیزگاران، دادیم.
(همانا) کسانی‌که در نهان از پروردگارشان می‌ترسند، و آنان از قیامت بیم دارند.
و این (قرآن) پند مبارکی است که آن را نازل کردیم، آیا شما آن را انکار می‌کنید؟!
به راستی (ما) پیش از این به ابراهیم رشد (و راه یابی‌اش) را دادیم، و به (حال) او آگاه بودیم.
چون به پدرش و قومش گفت: «این مجسمه‌ها چیست که شما به (پرستش) آن‌ها دل نهاده‌اید؟!
گفتند: «ما پدران خود را پرستش کنندگان آن‌ها یافته‌ایم».
(ابراهیم) گفت: «به‌راستی شما و پدران‌تان، در گمراهی آشکار بوده‌اید».
گفتند: «آیا برای ما (سخن) حق را آورده‌ای، یا تو از بازی کنندگانی (و شوخی می‌کنی)؟!»
گفت: «بلکه پروردگار شما، پروردگار آسمان‌ها و زمین است، آن که آن‌ها را پدید آورد، و من بر این (سخن) از گواهانم.
و (آهسته گفت:) به الله سوگند، بعد از آن که پشت‌کنان روی بگردانید برای (نابودی) بت‌های شما تدبیری خواهم اندیشید.
پس (در غیاب بت‌پرستان) همۀ آن‌ها - جز (بت) بزرگ‌شان - را قطعه قطعه کرد، باشد که به سوی او باز گردند.
(و هنگامی‌که به بت خانه آمدند و دیدند) گفتند: «هر کسی‌که با معبودان ما چنین کرده است، مسلماً او از ستمکاران است».
(عده‌ای) گفتند: «شنیدیم جوانی که او را ابراهیم می‌گویند، آن‌ها (= بت‌ها) را (به بدی) یاد می‌کرد».
گفتند: «پس او را در برابر دیدگان مردم بیاورید، باشد که آن‌ها گواهی دهند».
(هنگامی‌که ابراهیم را حاضر کردند) گفتند: «ای ابراهیم! آیا تو این (کار) را با معبودان ما کرده‌ای؟!»
گفت: «بلکه این بزرگ‌شان این (کار) را کرده است، پس از آن‌ها بپرسید اگر سخن می‌گویند!».
آنگاه (آن‌ها) به خود باز گشتند، پس گفتند: «بی‌گمان شما خود ستمکار هستید».
سپس (با شرمندگی) سر به زیر انداختند (و گفتند:) «مسلماً تو می‌دانی که این‌ها سخن نمی‌گویند».
(ابراهیم) گفت: «آیا به جای الله چیزی را می‌پرستید که هیچ نفعی برای شما ندارد، و نه زیانی به شما می‌رساند؟!
اف بر شما، و بر آنچه به جای الله می‌پرستید، آیا نمی‌اندیشید؟!»
گفتند: «او را بسوزانید، و معبودان خود را یاری کنید، اگر کنندۀ (کاری) هستید».
(سرانجام آن‌ها او را به آتش انداختند، ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت باش».
و آن‌ها خواستند برای (نابودی) او نیرنگ (خطرناکی) ورزند، پس آن‌ها را زیانکارترین (مردم) قرار دادیم.
و او و لوط را به سرزمینی که در آن برای جهانیان برکت داده‌ایم، نجات دادیم.
و اسحاق، و افزون (بر او نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم، و همۀ آنان را شایسته قرار دادیم.
و (نیز) آن‌ها را پیشوایانی قرار دادیم که به‌فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند، و انجام کارهای نیک و بر پاداشتن نماز و ادای زکات را به آن‌ها وحی کردیم، و آن‌ها (همه) عبادت‌گزار ما بودند.
و لوط را حکمت (= نبوت) و دانش دادیم، و او را از شهری که (مردمانش) اعمال زشت (و پلید) انجام می‌دادند، نجات دادیم، بی‌شک آن‌ها مردم بدِ فاسقی بودند.
و او را در رحمت خود داخل کردیم، بی‌گمان او از صالحان بود.
و (ای پیامبر!) نوح را (به یاد آور) هنگامی‌که پیش از آن (ما را) ندا داد، پس ما (دعایش) را برای او اجابت کردیم، آنگاه او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم.
و او را بر قومی‌که آیات ما را تکذیب کرده بودند؛ یاری دادیم، بی‌گمان آن‌ها قوم بدی بودند، پس همۀ آن‌ها را غرق کردیم.
و داود و سلیمان را (به یاد آور) هنگامی‌که در(بارۀ) کشتزاری که گوسفندان قوم، شبانه در آن چریده بودند، داوری می‌کردند، و ما بر حکم (و قضاوت) آن‌ها شاهد بودیم.
پس آن (شیوۀ قضاوت عادلانه و درست) را به سلیمان فهماندیم، و به هر یک از آنان حکمت (= داوری) و دانش عطا کردیم، و کوه‌ها و پرندگان را با داود مسخر ساختیم که (همراه او) تسبیح می‌گفتند، و ما این (همه) را انجام دادیم.
و ساختن زره را بخاطر شما به او آموختیم، تا شما را از (آسیب) جنگ‌هایتان محفوظ دارد، پس آیا شکر گزار هستید؟!.
و تند باد را مسخر (و مطیع) سلیمان کردیم، که به‌فرمان او به‌سوی سرزمینی که در آن برکت دادیم، حرکت می‌کرد، و ما بر هر چیز آگاهیم.
و (نیز) از شیاطین کسانی را (مسخر کردیم) که برایش غواصی می‌کردند، و کارهایی غیر از این (نیز) انجام می‌دادند، و (ما) حافظ آن‌ها بودیم.
و (ای پیامبر!) ایوب را (به یاد آور) هنگامی‌که پروردگارش را ندا داد: «رنج و بیماری به من رسیده است، و تو مهربان‌ترین مهربانانی».
پس (ما) دعای او را اجابت کردیم، و رنج و ناراحتی که داشت بر طرف ساختیم، و خانواده‌اش و (نیز) همانندشان را با آن‌ها به او بازگرداندیم، (تا) رحمتی از جانب ما، و پندی برای عبادت کنندگان باشد.
و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را (به یاد آور) که همگی از صابران بودند.
و (ما) آن‌ها را در رحمت خود وارد کردیم، بی‌گمان آن‌ها از صالحان بودند.
و ذوالنون (= یونس) را (به یاد آور) هنگامی‌که خشمگین (از میان قومش) رفت، پس چنین پنداشت که ما هرگز بر او تنگ نمی‌گیریم، پس (وقتی که در شکم ماهی فرو رفت) در تاریکی‌ها ندا داد که: «(پروردگارا!) هیچ معبودی بر حق جز تو نیست، تو منزهی! بی‌گمان من از ستمکاران بودم».
پس دعای او را اجابت کردیم، و از اندوه نجاتش دادیم، و این گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم.
و زکریا را (به یاد آور) هنگامی‌که پروردگارش را ندا داد: «پروردگارا! مرا تنها مگذار، و تو بهترین وارثانی».
پس دعای او را اجابت کردیم، و یحیی را به او بخشیدیم، و همسرش را (بعد از آن که نازا بود) برایش شایسته (و آماده بار داری) گردانیدیم. بی‌گمان آن‌ها همواره در کارهای خیر می‌شتافتند، و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند، و پیوسته برای ما (خاشع و) فروتن بودند.
و (ای پیامبر! به یاد آور) زنی را که شرمگاهش را پاک نگاه داشت، پس (ما) از روح خود در آن دمیدیم [ گفته می‌شود که جبرئیل علیه السلام در گریبان حضرت مریم علیها السلام دمید، آنگاه به فرمان الله متعال حامله شد. (تفسیر قرطبی)]، و او و فرزندش را نشانه‌ای برای جهانیان قرار دادیم.
بی‌تردید این است آیین شما که آیینی یگانه است، و من پروردگار شما هستم، پس مرا پرستش کنید.
و (گروهی از پیروان انبیا) در میان خود در امر (دین) شان فرقه فرقه شدند، همگی به‌سوی ما باز می‌گردند.
پس کسی‌که از کارهای شایسته را انجام دهد در حالی‌که مؤمن باشد، کوشش او ناسپاسی نخواهد شد، و بی‌گمان ما (اعمالش را) برایش می‌نویسیم.
و (مردم)هر شهری را که (بر اثر کفر و گناه) آن را هلاک کردیم، محال است که (به دنیا) بازگردند.
تا وقتی‌که (سد) یأجوج و مأجوج گشوده شود، و آن‌ها از هر (تبه و) بلندی شتابان سرازیر گردند.
و وعدۀ حق (= قیامت) نزدیک شود، پس در آن هنگام چشم‌های کسانی‌که کافر شدند (از وحشت) خیره ماند (گویند:) ای وای بر ما که از این (واقعه) در غفلت بودیم، بلکه ما ستمکار بودیم!
یقیناً شما و آنچه به جای الله می‌پرستید، هیزم جهنم هستید، شما در آن وارد خواهید شد.
اگر این‌ها (= بت‌ها) معبودانی (برحق) بودند، هرگز وارد آن نمی‌شدند، و (آن‌ها) همگی در آن جاودان خواهند ماند.
برای آن‌ها در آن (= جهنم) ناله‌های (دردناکی) است، و آن‌ها در آن (چیزی) نمی‌شنوند.
به‌راستی کسانی‌که پیشتر از سوی ما (وعدۀ) نیکویی برای آن‌ها مقرر شده است، آن‌ها از آن (= جهنم) دور نگاه داشته می‌شوند.
آن‌ها (حتی) صدایش را نمی‌شنوند، و در آنچه دل‌شان بخواهد جاودانه (متنعم) هستند.
وحشت بزرگ (قیامت) آن‌ها را اندوهگین نسازد، و فرشتگان به استقبال‌شان آیند (گویند:) «این همان روزتان است که به شما وعده داده می‌شد».
روزی‌که آسمان را چون طوماری نوشته شده درهم می‌پیچیم، همان‌گونه که نخستین آفرینش را آغاز کردیم، (دیگر بار) آن را باز می‌گردانیم، (این) وعده‌ای بر ما است، قطعاً آن را انجام خواهیم داد.
و به راستی بعد از ذکر (= تورات) در زبور نوشتیم که: «زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد».
بی‌گمان در این (امر) برای گروه عبادت کنندگان پیام روشنی است.
و (ای پیامبر!) تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.
بگو: «تنها به سوی من وحی می‌شود که همانا معبود شما، معبود یگانه است، پس آیا شما تسلیم می‌شوید؟!».
پس اگر (باز) روی گردان شوند، بگو: «من شما را یکسان آگاه کردم (و اعلام خطر می‌کنم) و نمی‌دانم آنچه که به شما وعده داده می‌شود؛ نزدیک است یا دور؟!
بی‌شک او سخن آشکار را می‌داند، و (نیز) آنچه را (در دل خود) کتمان می‌کنید؛ می‌داند.
و من نمی‌دانم، شاید این (تأخیر عذاب) برای شما آزمایشی، و بهره‌مندی تا مدتی (معین) باشد».
(و پیامبر) گفت: «ای پروردگارا! به حق داوری کن، و پروردگار ما (الله) رحمان است، که از او استمداد می‌شود در برابر آنچه شما بیان می‌کنید».
Icon