ﰡ
این کتابی است که هیچ تردیدی در [الهی بودنِ] آن نیست و مایۀ هدایت پرهیزگاران است؛
آن کسانی که [در نهان و آشکار] به غیب ایمان دارند و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم انفاق میکنند؛
و آن کسانی که به آنچه بر تو و [بر پیامبران] پیش از تو نازل شده است ایمان میآورند و به روز رستاخیز یقین دارند.
آنان از جانب پروردگارشان از هدایت برخوردارند و قطعا آنان رستگارند.
برای کسانی که [آگاهانه و از روی دشمنی] کفر میورزند، تفاوتی ندارد که آنان را بیم دهی یا بیم ندهی؛ [در هر حال] ایمان نمیآورند.
[چون] الله بر دلها و گوشهایشان مُهر [غفلت] زده و بر چشمهایشان پردهای است و عذاب بزرگی [در پیش] دارند.
برخی از مردم میگویند: «به الله و روز قیامت ایمان آوردهایم»؛ در حالی که ایمان ندارند.
آنان [گمان میکنند] الله و مؤمنان را فریب میدهند؛ در حالی که فقط خود را فریب میدهند؛ ولی نمیفهمند.
در دلهایشان بیماری است و الله بر بیماری آنان افزوده است و به خاطر دروغهایی که میگفتند عذاب دردناکی [در پیش] دارند.
هر گاه به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» [به دروغ] میگویند: «ما خود اصلاحگریم».
آگاه باشید! که آنان [تبهکار و] مفسد هستند؛ ولی نمیفهمند.
و هنگامی که به آنان گفته شود: «شما نیز همچون مردم [منصِف و واقعبین] ایمان بیاورید»، میگویند: «آیا [انتظار دارید] همچون کمخردان ایمان بیاوریم؟» آگاه باشید! خودشان کمخرد هستند؛ ولی [این را] نمیدانند.
و هنگام ملاقات با مؤمنان میگویند: «ما [نیز همچون شما] ایمان آوردهایم» و هنگامی که با بزرگان شیطانصفتِ خود خلوت میکنند میگویند: «ما با شما هستیم و فقط [آنان را] مسخره میکنیم».
الله تمسخرشان [را تلافى] مىكند و آنان را در طُغیانشان سرگشته نگه میدارد.
آنان کسانی هستند که گمراهی را به [بهایِ] هدایت خریدند؛ پس تجارتشان سودی نداد و هدایتیافته نبودند.
داستان اینان [= منافقان] همانند داستان کسی است که آتشی بیفروزد؛ و چون آتش، اطراف وی را روشن سازد، الله نورشان را بگیرد و در تاریکیهایی که نمیبینند رهایشان کند.
کر و لال و کورند و [از گمراهىِ خود] بازنمىگردند.
یا [داستان آنان] همچون [داستان گرفتارشدگان در] بارانِ شدیدی است که از آسمان [فرو میریزد] و دارای تاریکیها و رعد و برق است و آنان از ترسِ مرگ، انگشتان خویش را در گوشهایشان فرو میبرند تا صدای صاعقه را نشنوند؛ و الله به کافران احاطه دارد [و در قبضه قدرت او هستند].
نزدیک است که برق، چشمانشان را برباید؛ هرگاه كه [برق مىزند و راه را] بر آنان روشن مىسازد، گامى در [پرتوِ] آن برمىدارند و چون تاریكى آنان را فراگیرد، [حیرتزده] بازمیایستند؛ و اگر الله بخواهد، شنوایی و بیناییشان را از بین میبرد؛ زیرا الله بر هر کاری تواناست.
ای مردم، پروردگار خویش را عبادت کنید؛ همان ذاتی که شما و پیشینیانتان را آفرید؛ باشد که پرهیزگار شوید.
آن ذاتی که زمین را برای شما گستراند و آسمان را [همچون سقفی] بالای سرتان قرار داد و از آسمان، آبی فروفرستاد و به وسیلۀ آن، انواع میوهها را به وجود آورد تا روزیِ شما باشد؛ پس همتایانی برای الله قرار ندهید، در حالی که [حقیقت را] میدانید.
و اگر دربارۀ آنچه بر بندۀ خود [محمد] نازل کردهایم در شک و تردید هستید، اگر راست میگویید، سورهای همانند آن بیاورید و گواهان خود را ـ غیر از الله ـ فراخوانید.
پس اگر این کار را نکردید ـ و هرگز قادر بر انجام این کار نخواهید بود ـ از آتشی بترسید که هیزمِ آن، مردم و سنگها هستند و برای کافران آماده شده است.
[ای پیامبر،] به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، مژده بده که باغهایی [از بهشت] برایشان [در پیش] است که از زیر [درختان] آن جویبارها جاری است. هر زمان که میوهای از آن به آنان داده شود، میگویند: «این همان است که پیش از این روزیِ ما شده بود؛ در حالی که شبیهِ آن به آنان داده شده بود؛ و [در آنجا] همسرانی پاک دارند و در آن جاودانه خواهند ماند.
الله از اینکه به پشهای ـ یا بالاتر از آن ـ مثال بزند، شرم نمیکند. کسانی که ایمان آوردهاند، میدانند که آن [مَثَل] حق و از جانب پروردگارشان است [و از آن پند مىگیرند]؛ و اما کافران میگویند: «هدف الله از این مَثَل چیست؟» الله [با بیان این مَثَلها] گروه بسیاری را [كه در آنها تدبر نمیکنند، حیران و] گمراه و گروه بسیاری را هدایت میکند؛ و تنها [منافقان و] فاسقان را با آن گمراه میسازد.
[همان] کسانی که پیمان الله را ـ پس از محکم ساختنش ـ میشکنند و روابط [نیكوى خویشاوندى] را كه الله به برقرارىِ آن فرمان داده است قطع مىنمایند و در زمین فساد برپا میکنند. اینان [در دنیا و آخرت] زیانکارانند.
چگونه [یگانکیِ] الله را انکار میکنید در حالى كه مادهاى بیجان بودید و او به شما زندگی بخشید؛ سپس شما را دستخوش مرگ مىگردانَد و دوباره زنده خواهد كرد؛ آنگاه [برای حسابرسی] به پیشگاهش بازگردانده مىشوید؟
اوست که همۀ آنچه را که در زمین است برایتان آفرید؛ آنگاه به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان سامان داد و او به هر چیز داناست.
و [یاد کن] هنگامی که پروردگارت به فرشتگان فرمود: «من در زمین جانشینى خواهم گماشت». آنان گفتند: آیا كسى را در آنجا مىگمارى كه تبهكارى و خونریزی كند؛ در حالی که ما تو را با سپاس به پاکی میستاییم و مقدس میداریم؟ الله فرمود: «من [دربارۀ هدف و مصلحتِ آفرینشِ او] چیزهایی مىدانم كه شما نمىدانید».
آنگاه همۀ نامها[ی اشیا و موجودات] را به آدم آموخت؛ سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مىگویید، از نامهای اینها به من خبر دهید».
[فرشتگان] گفتند: «منزّهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما آموختهای نمیدانیم. تو دانای حکیمی».
فرمود: «ای آدم، آنان را از نامهایشان آگاه کن». هنگامی که وی آنان را آگاه کرد، [الله] فرمود: «آیا به شما نگفتم که من اسرار آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه که آشکار میکنید و پنهان میداشتید آگاهم؟»
[یاد کن] هنگامی که به فرشتگان گفتیم: «برای [بزرگداشت و احترام، بر] آدم سجده کنید»؛ پس [همگی] سجده کردند جز ابلیس که خودداری کرد و تکبر ورزید و از کافران شد.
گفتیم: «ای آدم، تو و همسرت [حوّا] در بهشت سکونت کنید و از [نعمتهای] آن ـ از هر جا که میخواهید ـ گوارا بخورید؛ اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد».
اما شیطان موجب لغزش [و سرپیچیِ] آن دو شد؛ سپس الله آنان را از آنچه در آن بودند [= بهشت] بیرون کرد؛ و [به آن دو و شیطان] گفتیم: «همگی [به زمین] فرود آیید در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود؛ و برایتان در زمین، تا مدتی معیّن قرارگاه و وسیلۀ بهرهبرداری وجود خواهد داشت».
آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فراگرفت [و درخواستِ بخشایش نمود] و الله توبۀ او را پذیرفت؛ زیرا الله، توبهپذیرِ مهربان است.
گفتیم: «همگی از آن [بهشت] فرود آیید و هر گاه از جانبِ من رهنمودی برایتان آمد، کسانی که از آن [هدایت] پیروی کنند، نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند».
و کسانی که کافر شدند و نشانههای [قدرت و یگانگیِ] ما را دروغ پنداشتند، آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.
ای بنیاسرائیل [= فرزندانِ یعقوب] نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید و به پیمانی که با من بستهاید وفا کنید تا من نیز به پیمانِ [خود با] شما [دربارۀ نعمتهای دنیا و آخرت] وفا کنم؛ و تنها از من بترسید.
و به آنچه نازل کردهام [= قرآن] ایمان بیاورید که تصدیقکنندۀ چیزی است که با شماست؛ و نخستین کافر به آن نباشید و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید و تنها از من بترسید.
و در حالی که [حقیقت را] میدانید، حق را با باطل نیامیزید و آن را کتمان نکنید.
و نماز برپا دارید و زکات بپردازید و با نمازگزاران نماز بخوانید.
آیا در حالی که کتاب [تورات] را میخوانید، مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید؟ آیا نمیاندیشید؟
و از شکیبایی و نماز یاری جویید؛ و به راستی که آن [= نماز] جز بر فروتنان، دشوار و گران است.
همان کسانی که یقین دارند به دیدار پروردگارِ خویش نایل خواهند شد و به پیشگاه او بازمیگردند.
ای بنیاسرائیل، نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید و [نیز] اینکه شما را [به دلیل برخورداری از موهبتِ هدایت] بر جهانیان برتری دادم.
و از روزی بترسید که کسی چیزى [از عذاب الله] را از کس دیگری دفع نمىكند و از او شفاعت پذیرفته نمیشود و نه غرامت و فِدیه گرفته میشود و نه یاری میشوند.
و [به یاد آورید] هنگامی که شما را از چنگال فرعونیان نجات دادیم. [آنان] بدترین [و خفتبارترین] عذاب را بر سرتان میآوردند: پسرانتان را میکشتند و زنانتان را [برای کنیزی] زنده نگه میداشتند؛ و در اینها آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان برای شما بود.
و [به یاد آورید] هنگامی که دریا را برایتان شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را ـ در حالی که [عذابِ آنان را به چشمِ خود] مینگریستیدـ غرق ساختیم.
و [به یاد آورید] هنگامی را که [برای نزولِ تورات] چهل شب با موسی وعده گذاشتیم؛ آنگاه شما بعد از او گوساله را [به عبادت] گرفتید، در حالی که [نسبت به خویشتن] ستمکار بودید.
سپس شما را بعد از آن [گناه] بخشیدیم؛ باشد که سپاسگزاری کنید.
و [نیز به یاد آورید] هنگامی که به موسی کتاب [تورات] را که جداکنندۀ [حق از باطل] است عطا کردیم؛ باشد که هدایت شوید.
و [به یاد آورید] زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من، شما با انتخاب گوساله [برای عبادت]، بر خويشتن ستم کردهاید؛ پس به سوی آفریدگار خود بازگردید و توبه کنید و [خطاکارانِ] خود را بکشید. این کار، برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است». آنگاه الله توبۀ شما را پذیرفت. به راستی که او توبهپذیرِ مهربان است.
و [به یاد آورید] هنگامی را که گفتید: «ای موسی، ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر اینکه الله را آشکارا ببینیم»؛ پس صاعقه شما را در حالی گرفت که [عذابِ خود را به چشمِ خویش] مینگریستید.
سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم؛ باشد که سپاسگزاری کنید.
و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم و تَرَنجَبین و بِلدرچین برایتان فروفرستادیم [و گفتیم]: «از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم بخورید» [ولی کفر ورزیدید]. آنان [با ناسپاسى و نافرمانى] به ما ستم نکردند؛ بلکه به خود ستم روا داشتند.
و [به یاد آورید] هنگامی را که گفتیم: «به این شهر [= بیتالمقدس] وارد شوید و از [نعمتهای] آن ـ از هر جا [و هر وقت] که خواستید ـ بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: «[پروردگارا، گناهانمان را] فرو ریز»؛ تا گناهانتان را بیامرزیم و [یقیناً] بر [پاداش] نیكوكاران خواهیم افزود.
آنگاه ستمگران این سخن را که به آنها گفته شده بود تغییر دادند [و به جای آن، کلمات تمسخرآمیزی گفتند]؛ بنابراین، بر ستمگران ـ به سزایِ این نافرمانیشان ـ عذابی از آسمان نازل کردیم.
و [به یاد آورید] هنگامی را که موسی برای قومش آب خواست؛ پس گفتیم: «عصای خود را بر سنگ بزن»؛ آنگاه دوازده چشمه از آن جوشید و هر گروهی آبشخورِ خود را دانست [و گفتیم]: «از روزیِ الله بخورید و بیاشامید و در زمین به فساد [و تباهی] نکوشید».
و [به یاد آورید] زمانی را که گفتید: «ای موسی، ما هرگز تابِ تحملِ یک نوع غذا را نداریم؛ پس پروردگار خویش را بخوان تا از روییدنیهای زمین ـ از سبزی و خیار و گندم و عدس و پیاز ـ برایمان برویانَد». [موسی] گفت: «آیا چیزی را که پستتر است با چیز بهتر جایگزین میکنید؟ به شهری فرود آیید؛ زیرا آنچه که خواستید در آنجا برایتان وجود دارد»؛ و [اینچنین مُهرِ] ذلت و بینوایی بر آنان زده شد و سزاوار خشمِ الله گردیدند؛ چرا که آنان به آیات الله کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند. اين [كفرورزى و كشتن پيامبران] به این علت بود كه [از من] نافرمانی کردند و پيوسته [از حدود حق] تجاوز مىنمودند.
در حقیقت، کسانی که [به رسالت محمد صلى الله علیه و سلم] ایمان آورده و نیز کسانی [از امتهای پیشین، قبل از بعثت محمد صلى الله علیه و سلم از] یهود و نصاری و صابئان [= پیروان برخی پیامبران]؛ هر کس [از آنان] به الله و روز قیامت ایمان آورند و کارهای شایسته انجام دهند، پاداش آنان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند.
و [به یاد آورید] زمانی را که از شما پیمان گرفتیم و [کوه] طور را بالای سرتان برافراشتیم [و گفتیم]: «آنچه [از احكام تورات] به شما دادهایم با جدیت بگیرید و آنچه را که در آن است به یاد داشته باشید [و به آن عمل کنید]؛ باشد که پرهیزگار شوید».
ولى بعد [از آن همه عهد و پیمان] از این [فرمان] روى برتافتید و اگر فضل و بخشش الله بر شما نبود، یقیناً در زمرۀ زیانکاران بودید.
مسلماً از [شرح حال] كسانى از خودتان آگاه شدهاید كه در [مورد حكمِ حرمتِ صید ماهى در روزهاى] شنبه تجاوز كردند؛ پس به آنها گفتیم: «بوزینههایی خوار و راندهشده باشید».
پس آن [کیفر] را عبرتی برای مردم آن زمان و نسلهای پس از آنان و [همچنین] پند و اندرزی برای پرهیزگاران قرار دادیم.
و [به یاد آورید] هنگامی که موسی به قوم خود گفت: «الله به شما دستور میدهد که مادهگاوی را ذبح کنید». آنان گفتند: «آیا ما را مسخره میکنی؟» [موسی] گفت: «[تمسخر كار جاهلان است و] به الله پناه میبرم از اینکه در زمرۀ جاهلان باشم».
گفتند: «از پروردگارت بخواه تا برای ما روشن کند که آن چگونه [گاوی] است؟» [موسی] گفت: [الله] میفرماید: «آن گاوی است نه پیر و نه جوان؛ بلکه میانسالی بین این دو است. پس [اکنون] آنچه را که دستور یافتهاید انجام دهید».
گفتند: «از پروردگارت بخواه تا برای ما روشن سازد که رنگش چگونه است؟» [موسی] گفت: [الله] میفرماید: «آن گاوِ زرد پررنگی است که [رنگش] بینندگان را شاد میکند».
گفتند: «از پروردگارت [باز هم] بخواه تا چگونگیِ آن گاو را [از هر جهت] برای ما روشن سازد؛ زیرا [ویژگیهای] این گاو هنوز برایمان مبهم است، و ان شاء الله [با توضیحاتِ تو] هدایت خواهیم شد».
[موسی] گفت: «الله میفرماید: "آن گاوی است نه چنان رام كه زمین را شخم بزند و یا كشتزار آب بدهد؛ [اما] بیعیب است و یکرنگ و در آن هیچ رنگِ دیگری نیست"». آنان گفتند: «اینک سخن درستی آوردی»؛ سپس [چنان گاوی را پیدا کردند و] آن را سر بریدند و [البته] نزدیک بود این کار را انجام ندهند.
و [به یاد آورید] هنگامی که فردی را کشتید و دربارۀ [قاتلِ] او به نزاع پرداختید و الله چیزی را که پنهان میکردید آشکار نمود.
پس گفتیم: «پارهای از [بدن] گاو را به مقتول بزنید[تا زنده شود و قاتل خویش را معرفى كند]. الله این گونه مردگان را زنده میکند و نشانههای [آشکار قدرتِ] خویش را به شما نشان میدهد؛ باشد که بیندیشید».
پس از آن، [با وجود این معجزه بزرگ] دلهای شما سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر؛ زیرا [حال دلهایتان هرگز تغییر نمیکند؛ اما سنگها دچار تغییر و تحول میشوند؛ چنان که] برخی از سنگها میشکافند و از آنها جویبارهایی جاری میشود و برخی میشکافند و [چشمههاى] آب از آنها مىجوشد و برخی از ترسِ الله [از فرازِ کوهها] فرو میافتند؛ و الله از آنچه میکنید غافل نیست.
[ای مؤمنان، حال که حقیقت دشمنیِ یهود برایتان آشکار گردید،] آیا امید دارید که به [آیین] شما ایمان بیاورند، با اینکه گروهی از [علمای] آنان سخنان الله را [در تورات] میشنیدند و پس از فهمیدنش [الفاظ و معانیِ] آن را تحریف میکردند؛ حال آنکه [از بزرگیِ گناه خویش] اطلاع داشتند؟
و [یک مورد از فریبکاریهایشان این است که] وقتی با مؤمنان روبرو میشوند میگویند: «[ما هم] ایمان آوردهایم»؛ ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت میکنند میگویند: «چرا مطالبی را که [دربارۀ ویژگیهای پیامبر و حقانیتِ اسلام در تورات آمده و] الله برای شما بیان کرده است به مسلمانان بازگو میکنید تا [روز قیامت] در پیشگاه پروردگارتان علیه شما به آن استدلال کنند؟ آیا نمیفهمید؟»
آیا نمیدانند که الله آنچه را پنهان میدارند و آشکار میسازند [همه را] میداند؟
و برخی از آنان بیسوادانی هستند که [فقط به تلاوتِ سادۀ تورات دلخوشند] و کتابِ الله را جز مُشتی خیالاتِ خام نمیدانند و تنها به پندارهای خویش [که از بزرگانشان فراگرفتهاند] دل بستهاند.
پس وای بر کسانی که با دست خود مینویسند، سپس میگویند: «این از جانب الله است» تا آن را به بهای اندک بفروشند! پس وای بر آنها از آنچه دستهایشان نوشته است و وای بر آنان از آنچه [از این راه] به دست میآورند!
و [یهود] گفتند: «آتش دوزخ جز چند روز محدودی، هرگز به ما نخواهد رسید». بگو: «آیا از نزد الله پیمانی گرفتهاید که الله هرگز خلاف پیمانش نکند؟ یا چیزی را که نمیدانید به الله نسبت میدهید؟»
آری، هر کس مرتکب گناه [= كفر و شرک] شود و گناهانش او را احاطه کند، آنان اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود.
و کسانی که ایمان آورند و کارهای شایسته انجام دهند، آنان اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند.
و [به یاد آورید] هنگامی که از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم که: «جز الله یگانه را عبادت نکنید و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و به مردم [سخن] نیک بگویید و نماز برپا دارید و زکات بپردازید»؛ ولی همۀ شما ـ جز عدۀ کمی ـ پشت کردید و رویگردان شدید.
و [به یاد آورید] هنگامی که از شما پیمان گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و همدیگر را از سرزمینتان بیرون نکنید؛ سپس شما اقرار کردید و خود [بر آن پیمان] گواهی میدهید.
پس از آن، همین شما هستید که یکدیگر را میکشید و گروهی از خودتان را از سرزمینشان بیرون میکنید و به گناه و ستم علیه آنها به یکدیگر کمک میکنید؛ و اگر [بعضی از آنان در جنگ با همپیمانانِ عربِ شما گرفتار شوند و به صورت] اسیر نزدتان بیایند، [برای اینکه آنها از بنیاسرائیل و همدینِ شما هستند، در برابرِ آزادیشان میکوشید و] فدیه میدهید؛ حال آنکه آوارهکردن شان بر شما حرام بود. آیا به بخشی از [دستورات] کتاب [تورات در مورد فدیه دادن] ایمان میآورید و به بخشی [که شما را از کشتن و آوارهکردن همدینانتان منع میکند] کافر میشوید؟ پس جزای هر کس از شما که چنین [تبعیضی در آیات الله] کند، جز رسوایی و خواری در این جهان نخواهد بود و در روز قیامت به شدیدترین عذاب گرفتار میشوند؛ و [یقین بدانید که] الله از آنچه انجام میدهید غافل نیست.
اینان کسانی هستند که زندگانی دنیا را به بهای آخرت خریدند؛ پس عذاب آنها تخفیف داده نمیشود و کسی یاریشان نخواهد کرد.
همانا به موسی کتاب [= تورات] دادیم و پس از او پیامبرانی پی در پی فرستادیم؛ و به عیسی ـ پسر مریم ـ معجزات و دلایل روشن دادیم و او را به وسیلۀ روحالقُدُس [= جبرئیل] تقویت کردیم. آیا چنین نیست که هر گاه پیامبری چیزی بر خلافِ هوای نفستان آورد، در برابرش تکبر نمودید و گروهی را تکذیب کردید و گروهی را کشتید؟
و [یهود برای پیروی نکردن از محمد صلى الله علیه و سلم، از روی تمسخر] گفتند: «دلهای ما پوشیده و در غلاف است»؛ [چنین نیست؛] بلكه الله آنان را به سزاى كفرشان لعنت كرده است؛ پس [به همین دلیل است که] بسیار كم ایمان مىآورند.
و هنگامی که از طرف الله کتابی [= قرآن] برای آنان آمد که تصدیقکنندۀ مطالبی [= تورات] بود که با خود داشتند و [به انتظار رسیدن این كتاب] از قبل به خود نوید پیروزی بر کافران را میدادند، با این همه، وقتی آن کسی را که از پیش شناخته بودند [= محمد صلى الله علیه و سلم] نزدشان آمد، انکارش کردند. لعنت الله بر کافران باد!
به چه بهای بدی خود را فروختند که از روی حسد [و برتریخواهی] به آنچه الله فرستاده بود کافر شدند که چرا الله از فضل خویش بر هر کس از بندگانش که میخواهد [وحی] نازل میکند. پس [به خاطرِ این حسادت] بیش از پیش به خشم [الهی] گرفتار شدند؛ و عذابی خفتبار برای کافران [در پیش] است.
و چون به آنان گفته شود: «به آنچه الله نازل کرده است ایمان بیاورید»، میگویند: «ما به چیزی ایمان میآوریم که بر خودِ ما نازل شده است»، و به غیرِ آن، کافر میشوند، در حالی که آن [قرآن، سخنِ] حق و تصدیقکنندۀ مطالبی است که با خود دارند. [ای پیامبر، به آنان] بگو: «اگر [راست میگویید] و مؤمنید، پس چرا پیامبرانِ الله را پیش از این میکشتید؟».
و به راستی موسی معجزهها و نشانههای روشنی برایتان آورد؛ اما شما پس از وی، در حالی گوساله را [برای عبادت] برگزیدید که [به خاطر این شرکورزی، نسبت به خود] ستمکار بودید.
و [به یاد آورید] هنگامی را که از شما پیمان گرفتیم [که از اوامر الهی و رهنمودهای موسی پیروی کنید] و [کوه] طور را بالای سرتان برافراشتیم [و گفتیم]: «آنچه [از احکام تورات] به شما دادهایم محکم بگیرید و [به كلام الله] گوش فرادهید». گفتند: «[با گوشهایمان] شنیدیم و[لی با رفتارمان] نافرمانی کردیم»؛ و به سبب کفرشان، [محبتِ] گوساله در دلهایشان جای گرفت. [ای پیامبر، به آنان] بگو: «اگر [واقعاً] مؤمن هستید، ایمانتان چه فرمان بدی به شما میدهد!».
بگو: «[ای قوم یهود،] اگر نزد الله، سرای آخرت ویژۀ شماست نه سایر مردم، پس اگر راست میگویید، آرزوی مرگ کنید [تا هر چه زودتر به این جایگاه دست یابید]».
ولی آنان به خاطر آنچه [که از کفر و تکذیب و تحریف] پیش فرستادهاند هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد؛ و الله به [احوال] ستمکاران داناست.
[ای پیامبر،] قطعاً اینان [= یهود] را حریصترین مردم بر زندگی خواهی یافت؛ [حتی] حریصتر از مشرکان. هر یک از آنان دوست دارد هزار سال عمر کند؛ در حالی که [حتی] اگر این عمر [دراز] به او داده شود، [باز هم طول عمرش] او را از عذاب دور نمیکند؛ و الله به آنچه میکنند بیناست.
بگو: «کسی که دشمن جبرئیل باشد، [در حقیقت، دشمنِ الله است؛ زیرا] او به فرمان الله قرآن را بر قلب تو نازل کرده است که کتابهای آسمانی پیش از خود را تصدیق میکند و برای مؤمنان، هدایت و بشارت است».
هر کس دشمنِ الله و فرشتگان او و پیامبرانش و جبرئیل و میکائیل باشد، [بداند که] الله دشمنِ کافران است.
[ای پیامبر،] به راستی که ما نشانههای روشنی بر تو نازل کردیم و جز منحرفان [از دین،] کسی به آنها کفر نمیورزد.
آیا چنین نیست که هر گاه آنان پیمانی [با الله و رسول] بستند، گروهی از آنان آن را دور افکندند [و پیمان شکستند]؟ آری، بیشترشان ایمان نمیآورند.
و هنگامی که فرستادهای از سوی الله به سراغشان آمد که با نشانههایی که [در تورات] نزد آنان بود مطابقت داشت، گروهی از آنان که به آنها کتاب [= تورات] داده شده بود، کتابِ الله را پشت سر افکندند؛ گویی [از آن نشانهها] هیچ نمیدانند.
و [یهود] از آنچه شیاطین در [عهدِ] فرمانروایی سلیمان [از علم سحر بر ساحران] میخواندند پیروی کردند [و مدعی شدند که سلیمان پادشاهی خویش را با سحر استوار کرده است]؛ و [حال آنکه] سلیمان [هرگز دست به سحر نیالود] و کافر نشد؛ ولی شیاطین [که] کفر ورزیدند، به مردم سحر میآموختند؛ و [نیز] از آنچه بر دو فرشته «هاروت» و «ماروت» در بابِل نازل شده بود [پیروی کردند]؛ و[لی آن دو فرشته] به هیچ کس چیزی نمیآموختند مگر اینکه [قبلاً از روی خیرخواهی به او] میگفتند: «ما وسیلۀ آزمایش هستیم؛ پس [با به کار بستن سحر] کافر نشو». آنان [= یهود] از آن دو [فرشته] چیزهایی میآموختند که [بتوانند] توسط آن میان مرد و همسرش جدایی افکنند؛ حال آنکه بدون اجازۀ الله نمیتوانستند به وسیلۀ آن به کسی زیانی برسانند؛ و چیزی میآموختند که [فقط] به آنان زیان میرساند و سودی نمیداد؛ و قطعاً میدانستند که هر کس [مشتاق و] خریدارِ آن [جادوها] باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. اگر [حقیقت را] میدانستند، [متوجه میشدند که] چه بد و زشت بود آنچه خود را به آن فروختند!
و اگر آنها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میکردند، اگر آگاهی داشتند [درمییافتند که] پاداشی که نزد الله وجود دارد برایشان بهتر است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، [هنگامی که از پیامبر برای درک آیات قرآن درخواست مهلت میکنید] نگویید: «راعِنا» [زیرا علاوه بر معنای اصلیاش، مفهوم توهینآمیز «نادانی» را میرساند] بلکه بگویید: «اُنظُرنا» [= کمی به ما فرصت بده] و [آنگاه به آیات قرآن] گوش کنید و [یقین بدانید که] کافران [و تمسخركنندگانِ پیامبر،] عذابى دردناک [در پیش] دارند.
کافران ـ چه اهل کتاب و چه مشرکان ـ دوست ندارند که از جانب پروردگارتان خیر و برکتی بر شما نازل گردد؛ در حالی که الله، رحمت خود را به هر کس که بخواهد اختصاص میدهد؛ و الله دارای فضل بزرگ است.
هر آیهای را نسخ کنیم یا [از دل مردم بزداییم و] از یادها ببریم، بهتر از آن یا همانندش را میآوریم. [ای پیامبر،] آیا نمیدانی که الله بر هر چیزی تواناست؟
آیا نمیدانی که فرمانرواییِ آسمانها و زمین از آنِ الله است و شما جز الله [هیچ] دوست و یاوری ندارید [که کارسازتان باشد]؟
[ای مؤمنان،] آیا میخواهید از پیامبر خود [موارد نامعقولی را] درخواست کنید که پیش از این از موسی خواسته شد؟ کسی که کفر را به [جای] ایمان برگزیند، مسلماً راهِ راست را گم کرده است.
بسیاری از اهل کتاب پس از اینکه حق برایشان آشکار گردید، به خاطرِ حسادتی که در وجودشان است آرزو دارند که شما را بعد از ایمانتان به حالِ کفر بازگردانند؛ پس شما عفو کنید و [از آنان] درگذرید تا الله فرمان خویش را [برای جهاد با آنان] صادر نماید. همانا الله بر هر چیزی تواناست.
و نماز برپا دارید و زکات بپردازید؛ و [بدانید که] هر کار نیکی که برای خود پیش میفرستید، [پاداشِ] آن را نزد الله خواهید یافت. یقیناً الله به آنچه میکنید بیناست.
[اهل کتاب] گفتند: «جز یهودی یا نصرانی، [هیچ کس] هرگز وارد بهشت نخواهد شد. این آرزوهای [باطلِ] آنهاست. [ای پیامبر، به آنان] بگو: «اگر راستگویید، دلیل خود را بیاورید».
آری، کسی که مخلصانه روی خود را تسلیم الله کند و نیکوکار باشد، پاداشش نزد پروردگارش [محفوظ] است و [چنین کسانی] نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند.
یهود گفتند: «نصاری بر حق [و آیین صحیحی] نیستند» و نصاری [نیز] گفتند: «یهود بر حق [و آیین صحیحی] نیستند»؛ در حالی که [هر دو گروهِ] آنان کتاب [آسمانی] را میخوانند؛ همچنین کسانی [مانند مشرکان] که [از پیام الهی هیچ] نمیدانند، [سخنی] همانند آنان گفتند. پس الله روز قیامت، در مورد آنچه با هم اختلاف داشتند، میانشان داوری خواهد کرد.
کیست ستمکارتر از آن که از بردنِ نام الله در مساجد جلوگیری کند و در ویرانی آنها بکوشد؟ شایسته نیست که آنان جز با حالِ وحشت و ترس وارد این مساجد شوند. بهرۀ آنان در دنیا، خواری و رسوایی است و در آخرت [نیز] عذاب بزرگی [در پیش] دارند.
مشرق و مغرب، از آنِ الله است؛ پس به هر سو رو کنید، آنجا وجه الله [قبله] است. همانا الله گشایشگرِ داناست.
[اهل کتاب و مشرکان] گفتند: «الله [برای خود] فرزندی برگزیده است». او [از چنین نسبتهایی] منزّه است. [الله نه تنها نیازی به فرزند ندارد] بلکه آنچه در آسمانها و زمین است متعلق به اوست [و] همه فرمانبردارِ او هستند.
[او] پدیدآورندۀ آسمانها و زمین است و چون به کاری اراده فرماید، تنها به آن میگوید: «باش» بهناگاه موجود میشود.
کسانی که [از اهل کتاب و مشرکان هستند و از آیین الهی چیزی] نمیدانند گفتند: «چرا الله با ما سخن نمیگوید؟ یا [چرا] معجزه و نشانهای برای ما نمیآید؟» کسانی که پیش از ایشان بودند نیز همین گونه سخن میگفتند. [افکار و] دلهایشان، همانندِ یکدیگر است. بیتردید، ما نشانهها[ی یگانگی و قدرتِ خویش] را برای گروهی که یقین دارند، آشکار و روشن ساختهایم.
[ای پیامبر،] ما تو را بهحق فرستادیم تا بشارتبخش و بیمدهنده باشی و [تو هرگز در آخرت] دربارۀ [کفر و بیدینیِ] دوزخیان بازخواست نخواهی شد.
یهود و نصاری هرگز از تو راضی نخواهند شد، مگر اینکه از آیین آنان پیروی کنی. بگو: «بیتردید، هدایت [راستین]، هدایتِ الله است»؛ و [یقین بدان] اگر پس از دانشی که به تو رسیده است از هوسهای آنان پیروی کنی، در برابرِ الله هیچ دوست و یاوری نخواهی داشت.
کسانی که کتاب آسمانی [= تورات و انجیل] به آنها دادهایم [و] آن را چنان که شایسته است میخوانند، به [مطالبِ] آن [که دربارۀ حقانیت محمد صلى الله علیه و سلم و رسالتش است] ایمان میآورند؛ و کسانی که به او [و آیینش] کافر شوند آنانند که زیانکارند.
ای بنیاسرائیل، نعمتم را که بر شما ارزانی داشتم به یاد آورید و اینکه شما را [به دلیل برخورداری از پیامبران متعدد و حقِ فرمانروایی،] بر مردم [زمان خودتان] برتری بخشیدم.
از روزی بترسید که هیچ کس از دیگری دفاع نمیکند و هیچ تاوان و فدیهای از او پذیرفته نمیشود و شفاعت برایش سودی ندارد و [انسانها] یاری نمیشوند.
و [ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی که الله ابراهیم را با سخنانی [مشتمل بر احکام و تکالیف شرعی] آزمود و او همه را به خوبی به انجام رساند. [الله به وی] فرمود: «من تو را پیشوای مردم قرار میدهم». [ابراهیم] گفت: «[پروردگارا] از فرزندانم [نیز پیشوایانی قرار بده تا مردم به آنان اقتدا کنند]». [الله] فرمود: «عهد و پیمانِ من [با تو در مورد پیشواییِ دین]، به ستمکاران نمیرسد».
و [یاد کن از] هنگامی که خانۀ [کعبه] را محلِ بازگشت [حاجیان مشتاق] و [مکانِ] امنی برای مردم قرار دادیم و [مقرر کردیم که] مقام ابراهیم را نمازگاهی برای خویش انتخاب کنید؛ و ما به ابراهیم و اسماعیل وحی کردیم که: «خانۀ مرا برای طوافکنندگان و مُعتکفان و رکوع و سجودکنندگان [= نمازگزاران] پاک و پاکیزه کنید».
و [یاد کن از] هنگامی که ابراهیم گفت: «پروردگارا، این [سرزمین مکه] را شهری امن بگردان و اهل آن را ـ [یعنی] کسانی از ایشان را که به الله و روز قیامت ایمان آوردهاند ـ از میوههای [گوناگون] روزی ده». [الله] فرمود: «هر کس کافر شود، اندکی بهرهمندش میسازم، سپس او را به عذابِ آتش میکشانم؛ و چه بد سرانجامی است!».
و [یاد کن از] هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه [کعبه] را بالا میبردند [و میگفتند]: «پروردگارا، [اعمالِ نیک ما ـ از جمله بنای این خانۀ مقدس را] از ما بپذیر که بیتردید، تو شنوای دانایی.
پروردگارا! ما را [تسلیم و] فرمانبردارِ خود قرار بده و از فرزندانمان [نیز] امتی فرمانبردارِ خود [پدید آور] و آداب عبادتمان را به ما نشان بده و توبۀ ما را بپذیر. حقا که تو توبهپذیرِ مهربانی.
پروردگارا، در میان آنان [= مردم مکه] پیامبری از خودشان [از نسلِ اسماعیل] برانگیز تا آیاتِ تو را بر آنان بخوانَد و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد و [از شرک و نادانی] پاکیزه گردانَد. همانا که تو پیروزمندِ حکیمی».
و چه کسی جز آن که خود را به [سبکسری و] نادانی میاندازد از آیین ابراهیم رویگردان میگردد؟ و به راستی که ما او را در دنیا برگزیدیم و بیتردید، در آخرت [نیز] از شایستگان خواهد بود.
آنگاه که پروردگارش به او فرمود: «[خالصانه] تسلیم شو» [و او در پاسخ] گفت: «تسلیمِ پروردگار جهانیان شدم».
و ابراهیم و یعقوب فرزندانشان را به این آیین سفارش کردند [و هر یک به آنان میگفتند]: «ای فرزندان من، الله این آیین را برای شما برگزیده است [پس به آن بگروید] و از دنیا نروید مگر اینکه تسلیم [فرمانِ حق] باشید».
آیا هنگامی که مرگِ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟ آنگاه که به فرزندان خود گفت: «بعد از من چه چیز را عبادت میکنید؟» گفتند: «معبودِ تو و معبودِ پدرانت ـ ابراهیم و اسماعیل و اسحاق ـ الله یکتا را عبادت میکنیم و ما تسلیم او هستیم».
آنان امتی بودند که درگذشتند؛ آنچه که [از نتیجۀ اعمالشان] کسب کردهاند، از آنِ خودشان است و آنچه شما کسب کردهاید از آنِ خودتان است؛ و شما دربارۀ آنچه [آنان] میکردند بازخواست نخواهید شد.
و [اهل کتاب] گفتند: «یهودی یا نصرانی شوید تا هدایت یابید». [ای پیامبر، به آنان] بگو: «[نه از آیین شما] بلکه از آیین ابراهیم [پیروی میکنیم] که حقگرا بود و هرگز در زمرۀ مشرکان نبود».
[ای مؤمنان، به اهل کتاب] بگویید: «ما به الله ایمان آوردهایم و به آنچه بر ما نازل شده است و به آنچه که بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان [یعقوب] نازل گردید و [همچنین] به آنچه که به موسی و عیسی داده شده است و به آنچه که به پیامبران [دیگر] از طرف پروردگارشان داده شده است؛ [آری به همۀ آنان ایمان میآوریم] و میان هیچ یک از ایشان تفاوت نمیگذاریم و ما [همگی] تسلیمِ الله هستیم».
پس اگر آنان [نیز] به آنچه شما ایمان آوردهاید ایمان آوردند، قطعاً هدایت یافتهاند؛ و اگر پشت کنند، پس جز این نیست که قطعاً سرِ ستیز [و جدایی] دارند؛ پس [ای پیامبر، پروردگار یکتا برای حمایتِ تو کافی است و] به زودی الله [شرِّ] آنها را از تو دفع خواهد نمود و او شنوای داناست.
رنگِ الهی [و دینِ او را بپذیرید و به آن پایبند باشید] و چه کسی خوشنگارتر از الله است؟ و ما تنها او را عبادت میکنیم.
[ای پیامبر، به اهل کتاب] بگو: «آیا دربارۀ الله با ما مجادله میکنید؟ در حالی که او پروردگارِ ما و شماست و کردار ما از آنِ ما و کردار شما از آنِ شماست؛ و ما او را با اخلاص عبادت میکنیم».
[آیا] میگویید: «ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان [او] یهودی یا نصرانی بودند [در حالى كه یهودیّت و نصرانيّت پس از این پیامبران بهوجود آمدهاند]؟» بگو: «شما داناترید یا الله؟» و کیست ستمکارتر از آن کس که شهادتی را که از [جانب] الله [در کتابهای آسمانی دربارۀ این پیامبران آمده و] نزد اوست کتمان میکند؟ و [یقین بدانید که] الله از آنچه میکنید غافل نیست.
[به هر حال،] آنان امتی بودند که درگذشتند؛ آنچه که [از نتیجۀ اعمالشان] کسب کردهاند، از آنِ خودشان است و آنچه شما کسب کردهاید از آنِ خودتان است؛ و شما دربارۀ آنچه [آنان] میکردند بازخواست نخواهید شد.
به زودی گروهی از مردمِ کمخرد [یهودی] خواهند گفت: «چه چیزی آنها [=مسلمانان] را از قبلهشان [= بیتالمقدس] که بر آن بودند [به سوی کعبه] بازگردانْد؟» [ای پیامبر،] بگو: «مشرق و مغرب از آنِ الله است؛ هرکس را بخواهد، به راه راست هدایت میکند».
همانگونه [که قبلۀ شما، یک قبلۀ میانه است] شما را نیز، امتی میانه[رو و اهل اعتدال] قرار دادیم تا [در روز قیامت] بر مردم گواه باشید [که پیامبران الهی پیامشان را به درستی ابلاغ کردند]؛ و پیامبر بر شما گواه باشد [که کلام الله را به شما رسانده است]؛ و ما قبلهاى را كه پیشتر بر آن بودى [= بیتالمقدس] قرار ندادیم، مگر براى اینكه كسى را كه از پیامبر پیروى مىكند، از كسى كه به عقب بازمىگردد [و از اطاعت الله و رسولش رویگردان میشود] معلوم کنیم. مسلّماً این [حکم،] جز بر کسانی که الله هدایتشان کرده باشد، سنگین و دشوار است. الله هرگز ایمان [و نماز] شما را ضایع نمیگردانَد. به راستی که الله نسبت به مردم، دلسوز و مهربان است.
[ای پیامبر،] به راستی که ما گرداندنِ رویت به [سوی] آسمان را [که در انتظار وحی الهی برای تغییر قبله هستی] میبینیم. اکنون تو را به [سوی] قبلهای بازمیگردانیم که به آن راضی شوی؛ پس روی خود را به سوی مسجدالحرام کن و [شما نیز ای مؤمنان، برای ادای نماز] هر جا بودید، روی خود را به سوی آن بگردانید. کسانی که کتاب [آسمانی] به آنها داده شد، به خوبی میدانند که این [تغییر قبله، فرمانی] حق [و] از جانب پروردگارشان است؛ و الله از آنچه میکنند غافل نیست.
اگر برای کسانی که کتاب [آسمانی] به آنان داده شده است هر نشانه [و دلیلی برای حقانیتِ تغییر قبله] بیاوری، [باز هم] از قبلۀ تو پیروی نمیکنند و تو [نیز] از قبلۀ آنان پیروی نخواهی کرد و برخی از آنان نیز از قبلۀ برخی دیگر پیروی نمیکنند؛ و اگر پس از آنکه علم و دانش به تو رسیده است، از خواستههای [نفسانیِ] آنان [در مورد قبله و سایر احکام] پیروی کنی، در این صورت، مسلماً از ستمکاران خواهی بود.
کسانی که به آنان کتاب [آسمانی] دادهایم او [= محمد صلى الله علیه و سلم] را چنان میشناسند که فرزندان خود را میشناسند [و میدانند که سخنش برحق است]؛ و[لی] گروهی از آنان ـ در حالی که خود نیز میدانند ـ حق را کتمان میکنند.
[ای پیامبر، آنچه بر تو نازل میگردد، حکمِ] حق از جانب پروردگارِ توست؛ پس هرگز از تردیدکنندگان مباش.
هر [امتی] جهتی دارد که [هنگام نماز] به آن رو میکند؛ پس [شما ای مؤمنان] در نیکیها [بر یکدیگر] سبقت بگیرید. هر جا که باشید، الله [در روزِ قیامت،] همۀ شما را حاضر میکند. همانا الله بر هر چیزی تواناست.
[ای پیامبر،] از هر مکانی که [به قصدِ سفر] خارج شدی، [هنگام نماز] روی خود را به سوی مسجدالحرام کن؛ و به درستی که این [رو آوردنت] حقی از جانب پروردگارت است؛ و الله از آنچه میکنید غافل نیست.
و از هر مکانی که بیرون رفتی، [هنگام نماز] روی خود را به سوی مسجدالحرام کن و [شما ای مؤمنان،] هر جا که بودید، روی خود را به سوی آن [مسجد] کنید تا مردم علیه شما حجتی نداشته باشند [تا با استناد به آنها بهانهتراشی کنند]؛ مگر کسانی از آنان که ستم کردند [و همواره دشمنتان خواهند بود]؛ پس از آنان نترسید و از من بترسید [این تغییر قبله به این هدف بود] که نعمتم را بر شما تمام کنم [و شما را متمایز سازم]؛ باشد که هدایت شوید.
همچنان که [نعمت دیگری نیز به شما ارزانی داشتیم و] پیامبری از خودتان به میانتان فرستادیم که آیات ما را بر شما میخوانَد و شما را [با امر به معروف و نهی از منکر، از پلیدیها] پاک میگردانَد و به شما کتاب [= قرآن] و حکمت میآموزد و آنچه را [که از امور دین و دنیایتان] نمیدانستید به شما آموزش میدهد.
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکرگزاری مرا به جای آورید و از من ناسپاسی نکنید.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از شکیبایی و نماز یاری بجویید [که] بیتردید، الله با شکیبایان است.
و به آنها که در راه الله کشته میشوند، مُرده نگویید؛ بلکه آنان [نزد پروردگارشان] زندهاند؛ ولی شما نمیفهمید.
و قطعاً شما را با چیزی از [قبیل] ترس و گرسنگی [= قحطی] و زیان مالی [= نابودی یا دشواریِ کسبِ آن] و جانی [= مرگ و میر یا شهادت] و زیان محصولات [کشاورزی] میآزماییم؛ و [ای پیامبر،] شکیبایان را [به آنچه در دنیا و آخرت برایشان فراهم میآید] بشارت بده؛
همان کسانی که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد [از روی رضایت و تسلیم] میگویند: «به راستی که ما از آنِ الله هستیم و به سوی او بازمیگردیم».
اینها هستند که درودها و رحمتی از پروردگارشان برایشان است و همینان هدایتیافتگانند.
«صفا» و «مروه» از نشانههای [ظاهریِ شریعتِ] الله است؛ پس هر کس که حج خانه [کعبه] یا عمره به جای میآورد بر او گناهی نیست که طواف [= سعی] بین آن دو را [نیز] انجام دهد [و این کار، از رفتارهای جاهلیت تلقی نمیگردد]؛ و کسی که به میلِ خود کارِ نیکی انجام دهد، [بداند که] بیتردید، الله سپاسگزار و داناست.
کسانی که آنچه را از دلایل روشن و هدایت نازل کردهایم ـ پس از آنکه در کتاب [= تورات و انجیل] برای مردم بیان نمودیم ـ پنهان میدارند، الله آنان را لعنت میکند و لعنتکنندگان [ـ اعم از فرشتگان و مؤمنانـ نیز] بر آنان لعنت میکنند؛
مگر کسانی که توبه کنند و [کارهای ناشایستِ خود را] اصلاح نمایند و [حقیقت را] آشکار سازند؛ اینان هستند که توبهشان را میپذیرم و من توبهپذیرِ مهربانم.
کسانی که کفر ورزیدند [و به انکار حق کوشیدند] و در حال کفر مُردند، لعنتِ الله و فرشتگان و همۀ مردم بر آنها خواهد بود.
در آن [لعنت و عذاب آنان] جاودانه باقی میمانند و نه از عذابشان کاسته میشود و نه مهلت [عذرخواهی] مییابند.
[ای مردم،] معبودِ شما معبودی یگانه است [که] جز او [هیچ] معبودی [بهحق] نیست؛ بخشندۀ مهربان است.
به راستی، در آفرینش آسمانها و زمین و گذرِ شب و روز و کشتیهایی که برای بهرهبرداریِ مردم در دریا روانند و آبی که الله از آسمان نازل نموده است که با آن زمین را پس از مردنش [و نابود شدن گياه آن] زنده کرده و انواع جنبندگان را در آن پراکنده است و [همچنین] در تغییر مسیرِ بادها و ابرهایی که در میان آسمان و زمین به خدمت [انسان] گماشته شدهاند، برای کسانی که میاندیشند، نشانههایی [از قدرت پروردگار] است.
[با وجود این آیات روشن،] برخی از مردم، همتایانی غیر از الله را [برای عبادت] برمیگزینند و آنها را همچون الله دوست میدارند؛ و[لی] کسانی که ایمان آوردهاند الله را بیشتر دوست دارند؛ و کسانی که [با شرک و ارتکاب گناهان] ستم کردند، هنگامی که عذاب [قیامت] را ببینند، [خواهند دانست] که تمام قدرت از آنِ الله است و اینکه الله سختکیفر است.
آنگاه که رهبران [گمراهگر،] از پیروان خود بیزاری میجویند و عذاب را میبینند و اسباب [و روابطی که موجب نجاتشان میشد، همگی] قطع شود.
و [در این هنگام،] کسانی که [در دنیا از رهبران گمراهگر] پیروی کرده بودند میگویند: «کاش بازگشتی [به دنیا] برای ما بود تا همان گونه که آنان از ما بیزاری جستند [ما نیز] از آنها بیزاری بجوییم. الله اینچنین رفتارشان را که مایۀ حسرتشان است به آنان نشان میدهد و [کافران] هرگز از آتش [دوزخ] بیرون نخواهند آمد.
ای مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید و از [راهها و] گامهای شیطان [که به وسیلۀ آنها به تدریج شما را به سوی عذاب میکشد] پیروی نکنید که به راستی او دشمن آشکارِ شماست.
[او] شما را فقط به بدی و زشتی فرمان میدهد و اینکه [بر آن میدارد تا] آنچه را که نمیدانید به الله نسبت دهید.
و هنگامی که به آنان [= کافران] گفته شود: «از آنچه الله نازل کرده است پیروی کنید»، میگویند: [نه،] بلکه ما از چیزی که پدران خود را بر آن یافتیم پیروی میکنیم. آیا اگر پدرانشان [از حقیقت] چیزی نفهمیده و هدایت نیافته باشند [باز هم کورکورانه از آنان پیروی میکنند]؟
مَثَل [دعوت تو ـ ای محمد ـ برای هدایتِ این] کافران، همچون کسی است که چهارپایی را صدا میزند که جز صدا و آوایی نمیشنود. [این کافران، در مواجهه با حق،] کر و لال و کور هستند و از این رو نمیاندیشند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از چیزهای پاکیزهای که روزیِ شما کردهایم بخورید و شکرِ الله را به جای آورید اگر تنها او را عبادت میکنید.
[الله] تنها مُردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که [هنگام ذبح،] نامِ غیر الله بر آن برده شود بر شما حرام کرده است؛ پس هر كه [برای حفظ جان خود، به خوردن آنها] ناچار شود [و] سركش و زیادهخواه نباشد، بر او گناهی نیست. به راستی که الله آمرزندۀ مهربان است.
کسانی که آنچه را الله در کتاب [تورات دربارۀ نبوت محمد صلى الله علیه و سلم] نازل کرده است کتمان میکنند و آن را [برای کسبِ مال و مقامِ دنیا] به بهای اندکی میفروشند، [در حقیقت] جز آتش در شکمهایشان فرو نمیبرند و الله روز قیامت با آنان سخن نمیگوید و [از پلیدیِ گناه] پاکشان نمیکند و عذاب دردناکی خواهند داشت.
اینان کسانی هستند که گمراهی را به [بهای] هدایت و عذاب را به [بهای] آمرزش خریدند؛ پس بر آتش [دوزخ] چه شکیبا هستند!
این [مجازات بر کتمان حق،] به خاطر آن است که الله کتاب[های آسمانی] را بهحق نازل کرده است و کسانی که در آن اختلاف کردند، [از حقیقت] بسیار دورند.
نیکی [فقط] این نیست که [برای نماز] روی خود را به سوی مشرق و [یا] مغرب بگردانید؛ بلکه نيكى آن است كه كسى به الله و روز قیامت و فرشتگان و کتاب [آسمانی] و پیامبران ایمان آورد و مال [خود] را ـ با وجود دوست داشتنشـ به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و در راهماندگان و درخواستکنندگان [= گدایان] و در [راه آزادیِ] بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات بپردازد؛ و [نیز] کسانی که چون عهد میبندند به پیمانشان وفا میکنند و [کسانی که] در فقر و سختی و زیان و بیماری و به هنگام [شدت گرفتنِ] نبرد، [پایداری و] شکیبایی میکنند؛ آنان [که به این ویژگیها آراستهاند] کسانی هستند که راست گفتند و همانان پرهیزگارانند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، در [مورد] کشتگان[ی که از روی عمد به قتل رسیدهاند، حکمِ] قصاص بر شما مقرر گشته است: آزاد در برابرِ آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن. پس اگر کسی [= ولیِ دم] در حقِ برادر [دینی]اش [= قاتل] بخشش نماید، باید [از اذیت و آزارش بپرهیزد و با او] خوشرفتاری نماید و [قاتل نیز باید متقابلاً دیه را] به نیکی به او بپردازد. این [حکم،] تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگارتان؛ پس اگر کسی بعد از آن [گذشت و قبول دیه] تجاوز کند، عذابی دردناک [در انتظار] دارد.
ای خردمندان، در [این] قصاص برای شما [تداومِ] زندگی است؛ باشد که تقوا پیشه کنید.
بر شما مقرر شده است که هر گاه زمانِ مرگِ یکی از شما فرا رسید، اگر مالی از خود به جای گذاشته است، برای پدر و مادر و خویشاوندان، به شیوهای شایسته وصیت کند. این [کار،] حقی است بر پرهیزگاران [که باید انجام دهند].
پس هر کس آن [وصیت] را پس از شنیدنش تغییر دهد، گناهش تنها بر [عهدۀ] کسانی است که آن را تغییر میدهند. به راستی که الله شنوای داناست.
پس کسی که از بیعدالتی [و میل بیجای] وصیتکننده [نسبت به بعضی ورثه] یا از گناه او [در وصیت نامشروع] بترسد و [با اصلاحِ وصیت] میان آنان [= وارثان] را سازش دهد، بر او گناهی نیست [و مشمولِ حکم تبدیلِ وصیّت نمیباشد]. همانا الله آمرزندۀ مهربان است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه بر شما واجب شده است همانگونه که بر کسانی که پیش از شما بودند [نیز] واجب شده بود؛ باشد که پرهیزگار شوید.
روزهایی معین [را روزهدارى كنید]؛ و هر کس از شما که بیمار یا مسافر باشد، [به اندازۀ آن روزهایی که نتوانسته است روزه بگیرد] تعدادی از روزهای دیگر [را روزه بگیرد]؛ و بر کسانی که توانایی آن را ندارند، لازم است کفاره بدهند [و آن، به ازای هر روز،] خوراکدادن به یک مسکین است؛ و هر کس به میلِ خود [بیشتر] نیکویی کند، آن [افزونبخشی، به سودِ اوست و] برایش بهتر است؛ و اگر [فضیلت روزهداری را] بدانید، روزه برایتان بهتر [از افطار و پرداختِ کفاره] است.
ماه رمضان، [ماهی] است که قرآن در آن نازل شده است؛ [کتابی] که راهنمای مردم است و دلایل آشکاری از هدایت [با خود دارد] و جداکننده [حق از باطل] است. پس هر یک از شما [که مُقیم و سالم است و] این ماه را دریابد، باید آن را روزه بدارد و هر کس که بیمار یا در سفر باشد، [باید به تعداد روزهایی که روزه نگرفته است] روزهای دیگری [را روزه بگیرد]. الله [با بیان این احکام،] برایتان آسانی میخواهد و دشواری نمیخواهد تا [بتوانید روزهداری در ماه رمضان] را کامل کنید و الله را برای آنکه شما را هدایت کرده است، به بزرگی یاد کنید؛ باشد که شکر گزارید.
و [ای پیامبر،] چون بندگانم دربارۀ من از تو بپرسند [به آنان] بگو که من نزدیکم و دعای دعاکننده را ـ هنگامی که مرا بخوانَد ـ اجابت میکنم؛ پس [آنان فقط] باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند؛ باشد که راه یابند.
[ای مؤمنان،] آمیزش با همسرانتان در شب[های] روزه، بر شما حلال گردیده است. آنان لباس شما هستند و شما لباس آنان هستید. الله میدانست که شما به خود خیانت میکردید [و با آنکه در اوایل اسلام، آمیزش در ماه رمضان حرام بود، شما به آن بیتوجه بودید]؛ پس توبهتان را پذیرفت و از شما درگذشت؛ پس اکنون [در شبهای رمضان میتوانید] با آنان آمیزش کنید و آنچه را که الله برایتان مقرر داشته است [از ایشان] طلب کنید. بخورید و بیاشامید تا رشتۀ سپیدِ صبح [= فجرِ صادق] از رشتۀ سیاه [شب] برایتان آشکار گردد؛ آنگاه روزه را تا شب به پایان برسانید؛ و در حالی که در مساجد معتکف هستید با زنان آمیزش نکنید. این مرزهای [احکامِ] الهی است؛ پس به آنها نزدیک نشوید. الله اینچنین آیات [و احکامِ] خود را برای مردم روشن میسازد؛ باشد که پرهیزگار شوند.
و اموالتان را بین خود به باطل [و ناحق] نخورید و برای آنکه بخشی از مال مردم را به گناه بخورید، قضیه را به حاکمان ارجاع ندهید، در حالی که میدانید [که این کار، گناه است].
[ای پیامبر،] از تو دربارۀ هلالهای [ماه] میپرسند؛ بگو: «آنها بیان اوقات [و تقویم طبیعی] برای مردم و [وسیلۀ تعیینِ وقتِ] حج هستند». نیکوکاری آن نیست که [مانند دوران جاهلیت، در حال احرام،] از پشت خانهها وارد شوید؛ بلكه نيكى آن است كه شخص تقوا پيشه كند؛ [پس پرهیزگار باشید] و به خانهها از درهایشان وارد شوید و از الله بترسید؛ باشد که رستگار شوید.
و در راه الله با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید و[لی با مُثلهکردن و کشتن کودکان و زنان و کهنسالان] از حد تجاوز نکنید [که] به راستی، الله تجاوزگران را دوست ندارد.
و آنان [= مشرکان] را هر کجا یافتید، بکشید و از آنجا [= مکه] که شما را بیرون کردهاند اخراجشان کنید؛ و فتنه [کفر و شرک،] بدتر از قتل است؛ و با آنها در کنار مسجدالحرام پیکار نکنید مگر اینکه با شما در آنجا بجنگند؛ پس اگر [در آنجا] با شما جنگیدند، آنان را بکشید [که] سزای کافران چنین است.
پس اگر [از کفرشان] دست برداشتند [از نبرد دست بکشید که] بیگمان، الله آمرزندۀ مهربان است.
و با آنها بجنگید تا فتنه [= شرک] باقی نمانَد و دین، [خالصانه] از آنِ الله گردد. پس اگر دست برداشتند، [ستم نکنید که] ستم، جز بر ستمکاران روا نیست.
[این] ماه حرام [(سال هفتم هجری) که امکان عمرهگزاردن یافتید]، در برابر ماه حرام [سال گذشته] است [که مشرکان شما را از ادای حج بازداشتند] و [هتکِ] حُرمتها[ی سرزمین و ماه حرام] قصاص دارد؛ پس هرکس که دشمنی کرد، همان گونه که بر شما دشمنی کرده است، با او دشمنی نمایید و از الله پروا کنید؛ و بدانید که الله با پرهیزگاران است.
و در راه الله انفاق کنید و [با فرار از میدان جهاد و ترک انفاق،] خود را با دست خویشتن به هلاکت نیفکنید؛ و نیکی کنید [که] به راستی الله نیکوکاران را دوست دارد.
و حج و عمره را برای الله به پایان رسانید و اگر [به وسیلۀ دشمن یا بیماری از این کار] بازماندید، آنچه از قربانی [اعم از شتر، گاو یا گوسفند] فراهم شود [ذبح کنید و آنگاه از احرام خارج شوید] و سرهایتان را نتراشید تا قربانی به جایگاهش [در قربانگاه] برسد؛ و اگر کسی از شما بیمار بود و یا ناراحتیای در سر داشت [که ناچار بود به سبب آن، در حال احرام سر خود را بتراشد،] فدیه بدهد؛ از [قبیل: سه روز] روزه یا صدقه [= خوراک دادن به شش مسکینِ حرم] یا قربانی کردن گوسفندی [که میان فقرای حرم تقسیم شود]. پس هنگامی که در امان بودید، هر کس از عمره بهرهمند گردید و سپس [اعمال] حج را آغاز کرد، آنچه از قربانی [برایش] میسر شد [ذبح کند]؛ و هر کس [قربانی] نیافت، سه روز در [ایام] حج و هفت روز هنگامی که [به خانه] بازگشتید روزه بگیرد. این، ده [روزِ] کامل است. این [حکم] برای کسی است که خانوادهاش ساکن مسجدالحرام [= مکه و اطراف آن] نباشد؛ و از الله پروا کنید و بدانید که الله سختکیفر است.
[موسمِ] حج در ماههای مشخصی است [از آغاز شوال تا دهم ذیحجه]؛ پس کسی که در این ماهها حج را [بر خود] واجب گردانَد، [باید بداند که] در حج، آمیزش جنسی و [ارتکابِ] گناه و درگیری [و جدال، روا] نیست؛ و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، الله آن را میداند؛ و [خوراک و پوشاک مورد نیاز حج را برای خود فراهم کنید و] توشه برگیرید [ولی به یاد داشته باشید که] به راستی، بهترین توشه، پرهیزگاری است؛ و ای خردمندان، از من پروا کنید.
گناهی بر شما نیست که [در ایام حج، با خرید و فروش] از فضل پروردگارتان [منفعت و روزی] طلب کنید؛ و هنگامی که [روز نهم، پس از وقوف] از عرفات کوچ کردید، الله را در «مَشعَر الحرام» یاد کنید؛ و او را یاد کنید، زیرا شما را که پیشتر از گمراهان بودید [به ادای مناسک حج و دیگر اعمال عبادی] هدایت کرد.
سپس از همانجا که مردم [= پیروان ابراهیم] روانه میشوند [شما نیز از عرفات به سوی مِنی] حرکت کنید و از الله آمرزش بخواهید [زیرا] بیتردید، الله آمرزندۀ مهربان است.
پس چون مناسک [حج] خود را به جای آوردید، همان گونه که پدرانتان را [با فخر و غرور] یاد میکردید ـ بلکه [بهتر و] بیشتر از آن ـ الله را یاد کنید؛ و برخی از مردم [کافرانی] هستند که میگویند: «پروردگارا، به ما در دنیا [مال و فرزند] عطا کن». این شخص در آخرت بهرهای [از نعمتهای الهی] ندارد.
و برخی [دیگر] از ایشان [مؤمنانی] هستند که میگویند: «پروردگارا، به ما در دنیا نیکی [= روزی، سلامتی، دانش و ایمان] عطا کن و در آخرت [نیز] نیکی [عطا فرما] و ما را از عذاب آتش نگه دار».
اینانند که از دستاوردشان بهرهای دارند؛ و الله در حسابرسى، سریع است.
الله را در روزهای معیّن [= سه روز ایام تَشریق (یازدهم تا سیزدهم ذیحجه)] یاد کنید؛ پس کسی که شتاب کند و طی دو روز [اعمال را انجام دهد،] گناهی بر او نیست؛ و کسی که تأخیر کند [و اعمال را در سه روز انجام دهد،] گناهی بر او نیست. [این فرصت،] برای کسی است که تقوا پیشه کند؛ و [ای مؤمنان،] از الله پروا کنید و بدانید که به سوی او محشور خواهید شد.
و [ای پیامبر،] از مردم کسی هست که گفتارش در [مورد] زندگی دنیا تو را به شگفت میاندازد و الله را بر [ایمان قلبی و] آنچه در دلش دارد گواه میگیرد [تا جایی که او را راستگو میپنداری] و حال آنکه او [در زمرۀ] سرسختترینِ دشمنان [و بدخواهانِ اسلام و مسلمین] است.
او هنگامی که [از تو] روی برمیگردانَد و [از نزدت] میرود [یا به ریاستی میرسد،] در راهِ فساد در زمین میکوشد و [محصولات] کشاورزی و چهارپایان را نابود میسازد؛ و الله فساد و [تباهکاری] را دوست ندارد.
و هنگامی که به او گفته میشود: «از الله بترس»، خودبزرگبینی [و غرور] او را به [استمرار بر انجام] گناه میکشانَد؛ پس [آتش] جهنم برایش کافی است و چه بد جایگاهی است!
و از مردم کسی [نیز] هست که جان خود را برای کسبِ خشنودی الله میفروشد؛ و الله نسبت به بندگان مهربان است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، همگی به اسلام [و اطاعتِ الله] درآیید و از [راهها و] گامهای شیطان پیروی نکنید. به راستی که او دشمن آشکار شماست.
و اگر پس از آنکه نشانههای روشن و آشکار برایتان آمد، لغزش کردید و [منحرف شدید]، بدانید که الله شکستناپذیرِ حکیم است.
آیا انتظارِ [پیروان شیطان] غیر از این است که الله [در روز قیامت، برای داوری] در سایههایی از ابرها به سویشان بیاید و فرشتگان [نیز برای اجرای عذاب الهی آنان را احاطه کنند] و کار یکسره شود؟ و [آگاه باشید كه همۀ] کارها به سوی الله بازگردانده میشود.
[ای پیامبر،] از بنیاسرائیل بپرس [که] چه اندازه نشانههای آشکار به آنها دادهایم؛ و کسی که نعمتِ الله را ـ پس از آنکه نصیبش شدـ [به کفر و ناسپاسی] تبدیل کند، [عذاب سختی خواهد داشت و باید بداند که] الله سختکیفر است.
زندگی دنیا برای کافران آراسته شده است و مؤمنان را مسخره میکنند؛ و [حال آنکه] پرهیزگاران در روز قیامت بالاتر از آنان هستند؛ [زیرا در بهشت جاودانند] و الله هر کس را بخواهد، بیشمار روزی میدهد.
[در آغاز،] مردم یک امت بودند [اما در امر دین اختلاف کردند]؛ آنگاه الله پیامبران را بشارتبخش و بیمدهنده برانگیخت و همراه با آنان کتاب [آسمانی] را بهحق نازل کرد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کنند؛ و فقط کسانی که تورات] به آنان داده شده بود ـ پس از آنکه نشانههای روشن به آنها رسیدـ به خاطر ستم و حسادتی که بینشان بود، در مورد آن اختلاف کردند؛ پس الله به فرمانِ خویش کسانی را که ایمان آورده بودند، به حقیقتی که در آن اختلاف داشتند هدایت نمود؛ و الله هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت میکند.
[ای مؤمنان،] آیا پنداشتهاید که وارد بهشت میشوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سرِ] پیشینیان شما آمد، بر [سرِ] شما نیامده است؟ دشواری و زیان به آنان رسید و [چنان سختی کشیدند و] به لرزه افتادند که پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده بودند گفتند: «یاریِ الله کی فرا خواهد رسید؟» آگاه باشید! بیتردید، یاریِ الله نزدیک است.
[ای پیامبر، یارانت] از تو میپرسند چه چیزی انفاق کنند؛ بگو: «هر مالی که انفاق کردید، برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و نیازمندان و درراهماندگان است؛ و هر کار نیکی که انجام دهید، الله به آن داناست».
[ای مؤمنان،] جهاد [در راه الله] بر شما واجب شده است، در حالی که برای شما ناخوشایند است [زیرا هزینۀ مالی و جانی دارد]. چه بسا از چیزی خوشتان نیاید، حال آنکه برایتان بهتر است و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه برایتان شرّ است؛ و الله [خیر و شرِّ امور را] میداند و شما نمیدانید.
[ای پیامبر،] از تو دربارۀ جنگ در ماه حرام [= محرم، رجب، ذیقعده و ذیحجه] میپرسند؛ بگو: «جنگ در آن [ماه، گناهی] بزرگ است و بازداشتن از راه الله و کفر ورزیدن به او و [جلوگیری از ورود مردم به] مسجدالحرام و بیرون راندن اهلش از آنجا، نزد الله [گناهی] بزرگتر است؛ و فتنه[ی شرک] از قتل بزرگتر است». و [ای مؤمنان، مشرکان] همواره با شما میجنگند تا اگر بتوانند، شما را از دینتان برگردانند؛ و هر یک از شما که از دینش بازگردد و در حال کفر بمیرد، اعمالش در دنیا و آخرت تباه میگردد و آنان اهلِ آتشند و همیشه در آن خواهند بود.
کسانی که ایمان آوردند و کسانی که [برای برپاییِ دین حق] هجرت نمودند و در راه الله جهاد کردند، آنان به رحمتِ الله امیدوارند و الله [نسبت به اینان] آمرزندۀ مهربان است.
[ای پیامبر، اصحابت] از تو دربارۀ شراب و قمار میپرسند؛ بگو: «در آن دو، گناهی بزرگ و [نیز] سودهایی برای مردم وجود دارد؛ ولی گناهِ آن دو، از سودشان [بیشتر و] بزرگتر است»؛ و از تو میپرسند چه چیزی انفاق کنند، بگو: «مازاد [نیازمندی خود را]. الله اینچنین آیات را برای شما روشن میسازد؛ باشد که بیندیشید.
دربارۀ دنیا و آخرت [بیندیشید]؛ و [ای پیامبر،] از تو در مورد [نحوۀ سرپرستیشان بر] یتیمان میپرسند؛ بگو: «اصلاحِ [کار و پرهیز از درآمیختن در اموالِ] آنان بهتر است؛ و اگر با [تجمیع اموال آنان با داراییِ خود، در هزینههای زندگی و مسکن با] آنان همزیستی کنید، [ایرادی در این کار نیست؛ زیرا] آنها برادرانِ [دینی] شما هستند». و الله تبهکار را از درستکار میشناسد؛ و اگر الله میخواست، [در مورد یتیمان سختگیری میکرد و] شما را به زحمت میانداخت. به راستی که الله شکستناپذیرِ حکیم است.
و [ای مؤمنان] با زنان مشرک تا ایمان نیاوردهاند ازدواج نکنید؛ و بیگمان، کنیزِ مؤمن، از زنِ [آزادِ] مشرک بهتر است؛ گرچه [زیبایی یا داراییاش] مورد پسندتان واقع گردد؛ و [زنان مسلمان را] به ازدواج مردان مشرک درنیاورید، مگر آنکه ایمان بیاورند؛ و قطعاً بردۀ مؤمن، از مردِ [آزاد] مشرک بهتر است؛ گرچه شیفتۀ [دارایی و موقعیتِ] او شده باشید. آنان به سوی آتش [دوزخ] فرا میخوانند و الله به فرمان [و توفیق] خویش به سوی بهشت و آمرزش دعوت میکند و آیات [و احکام] خویش را برای مردم روشن میسازد؛ باشد که پند گیرند.
و [ای پیامبر،] از تو دربارۀ حیض [= عادت ماهانۀ زنان] میپرسند؛ بگو «آن [حالت،] نوعی ناراحتی است؛ پس در حالت قاعدگی از زنان کنارهگیری کنید و با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند. پس هنگامی که پاک شدند [و غسل کردند،] از همان جا که الله به شما فرمان داده است با آنان آمیزش کنید. به راستی که الله توبهکنندگان را دوست دارد و پاکیزگان را [نیز] دوست دارد».
زنان شما، [در حُکمِ] کشتزاری برای شما هستند؛ پس هر گونه که میخواهید به کشتزار [= رَحِمِ همسرِ] خود درآیید، و [توشهای همچون فرزند صالح] برای خود پیش بفرستید و از الله پروا کنید و بدانید که او را ملاقات خواهید کرد، و [ای پیامبر، دربارۀ نعمتهای الهی] به مؤمنان بشارت بده.
و الله را دستاویز سوگندهایتان قرار ندهید تا [به این بهانه] از نیکوکاری و پرهیزگاری و آشتیدادن میان مردم [دست بردارید]؛ و [بدانید که] الله شنوای داناست.
الله شما را به خاطر سوگندهایی که بیهوده و بدون قصد یاد میکنید، مؤاخذه نمیکند؛ ولی به خاطر آنچه دلهایتان [عمداً] کسب کرده است [و سوگندهای دروغی که آگاهانه بر زبان آوردهاید] بازخواست میکند؛ و [اگر توبه کنید،] الله آمرزندۀ بردبار است.
براى كسانى كه [به رسم جاهلیت] بر ترک آمیزش با زنان خود سوگند یاد كنند [= ایلاء] چهار ماه انتظار [و مهلت] است. پس اگر [در مدت چهار ماه یا کمتر، پشیمان شدند و به زنانشان] بازگشتند، [بدانند که] الله آمرزندۀ مهربان است.
و اگر [بر ترک زنانشان پافشاری کردند و] تصمیم به طلاق گرفتند، [بدانند که] همانا الله شنوای داناست.
زنان مطلّقه [پیش از ازدواج مجدد] باید به مدت سه بار پاکی [= دیدن سه بار عادت ماهیانه] انتظار بکشند؛ و اگر به الله و روز قیامت ایمان دارند، بر آنان روا نیست که آنچه را الله در رحِمهایشان آفریده است کتمان کنند؛ و اگر شوهرانشان خواهان آشتی هستند، برای بازگرداندن آنان [به زندگی زناشویی] در این [مدت، از دیگران] سزاوارترند؛ و زنان حقوق شایستهای دارند همانند [و همسنگِ وظایفی] که بر عهده دارند و مردان [در سرپرستی و امرِ طلاق] بر آنان برتری دارند؛ و الله شکستناپذیرِ حکیم است.
طلاق [رجعی] دو بار است؛ پس [از آن، مرد یا باید همسرش را] به طرزی شایسته نگاه دارد یا به نیکی رها کند؛ و [ای مردان مسلمان،] برایتان حلال نیست که [ذرهای] از آنچه را به آنان دادهاید [= مهریه و مانند آن] پس بگیرید؛ مگر آنکه [زن و شوهر] بترسند که نتوانند [حقوق زناشویی و] حدود الهی را بر پا دارند؛ پس [حل اختلاف را به خویشاوندان یا دوستان خود میسپارند؛ و شما ای مؤمنان] اگر ترسیدید که [ممکن است زوجین] حدود الهی را برپا ندارند، گناهی بر آن دو نیست که زن [برای کسب رضایت مرد به طلاق، مهریهاش را ببخشد یا به او] فدیهای بپردازد [و طلاق خُلع بگیرد]. اینها حدودِ [احکامِ] الهی است؛ پس از آنها تجاوز نکنید؛ و هر کس از حدود الله تجاوز کند، ستمکار است.
اگر [شوهر برای بار سوم] او را طلاق داد، پس از آن، [زن] برایش حلال نیست؛ مگر اینکه [به قصد ازدواج حقیقی و نه برای حلالشدن] با شوهری غیر از او ازدواج کند [و با وی همبستر شود. در این صورت،] اگر [شوهر بعدی فوت کرد یا] او را طلاق داد، اگر [زوجِ سابق] میپندارند که حدود [احکامِ] الله را برپا میدارند، گناهی بر آن دو نیست که [با ازدواج مجدد،] به یکدیگر بازگردند. اینها حدود الله است که آنها را برای مردمی که آگاهند [و به اسلام ایمان دارند] بیان میکند.
و هنگامی که زنان را طلاق [رجعی] دادید و به پایان [روزهای] عدۀ خویش رسیدند، آنان را به شایستگی نگه دارید یا به نیکی و خوبی رهایشان سازید؛ و [همچون دوران جاهلیت،] آنان را به قصد [آزار و] زیانرساندن نگه ندارید تا [به حقوقشان] تجاوز کنید؛ و هر کس چنین کند، قطعاً بر خویشتن ستم کرده است؛ و آیات الله را به مسخره نگیرید و نعمتِ الله را بر خود و آنچه را که از کتاب [= قرآن] و حکمت بر شما نازل کرده است و شما را با آن پند میدهد به یاد بیاورید و از الله پروا کنید و بدانید که الله به همه چیز داناست.
و هنگامی که زنان را طلاق دادید و [مدت] عدّۀ خود را به پایان رساندند، [شما ای سرپرستان،] آنان را بازندارید که اگر [بر اساس موازین شرعی] به طرز پسندیدهای بین خویش به توافق رسیده بودند، با شوهران [سابق] خود ازدواج کنند. این [دستوری است] که هر یک از شما که به الله و روز قیامت ایمان دارد، به آن [حکم] پند داده میشود؛ و این [دستور،] برایتان پربرکتتر و پاکیزهتر است؛ و الله [خیر و صلاح شما را] میداند و شما نمیدانید.
و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند. [این دستور،] برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی [فرزندش] را تکمیل کند؛ و بر صاحبِ فرزند [= پدر] لازم است خوراک و پوشاک آنان [= مادران] را [در مدت شیردادن] به طور شایستهای [فراهم کند]. هیچ کس جز به اندازۀ تواناییاش مکلف نمیشود؛ نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان ببیند و نه پدر به سبب فرزندش. [اگر پدر کودک فوت کرده بود و مالی هم نداشت] مانند همین [تعهدات پدر] بر وارث [نیز] لازم است؛ پس اگر آن دو [= پدر و مادر] با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند [کودک را زودتر] از شیر بازگیرند، گناهی بر آنها نیست؛ و اگر خواستید که برای فرزندانتان دایهای بگیرید، گناهی بر شما نیست؛ به شرط اینکه آنچه [از حقوق و دستمزد] مقرر کردهاید، به طور شایسته بپردازید؛ و از الله پروا کنید و بدانید که الله به آنچه انجام میدهید بیناست.
و افرادی از شما که میمیرند و همسرانی [غیرباردار از خود] باقی میگذارند، [آن زنان برای ازدواج مجدد] باید چهار ماه و ده روز انتظار بکشند [و عده نگه دارند] و هنگامی که مدت عدۀ خود را به پایان رساندند، در مورد آنچه آنان به طور شایسته [و مشروع] دربارۀ [زندگیِ] خود انجام دهند، گناهی بر شما [سرپرستان] نیست؛ و الله به آنچه میکنید آگاه است.
و گناهی بر شما نیست که به طور کنایه، از زنان [بیوه یا مطلّقهای که عده نگه داشتهاند] خواستگاری کنید و یا در دل تصمیم بر این کار بگیرید [بدون اینکه آن را بیان کنید]. الله میدانست که شما به زودی به یاد آنان خواهید افتاد؛ ولی پنهانی به آنها وعدۀ [زناشویی] ندهید مگر اینکه [به کنایه] سخنی پسندیده بگویید و [همچنین] تصمیم به عقد ازدواج نگیرید تا مدت مقرر [= عدّه] به سرآید؛ و بدانید که الله آنچه را که در دلهای شماست میداند؛ پس از [مخالفت با] او پروا کنید و بدانید که به راستی الله آمرزندۀ بردبار است.
اگر زنان را پیش از آمیزش و تعیین مهریه [به دلایلی] طلاق دهید، گناهی بر شما نیست و [در این صورت، دلجویی کنید و] آنان را [با هدیهای مناسب] بهرهمند سازید؛ توانگر به اندازۀ توانش و تنگدست به اندازۀ توانش. [اجرای این حُکم،] بر نیکوکاران [حقی ثابت و] الزامی است.
اگر پیش از نزدیکی با آنان، خواستید طلاقشان بدهید و مهریهای برایشان تعیین کرده بودید، نصف آنچه را که تعیین کردهاید [به آنان بپردازید]؛ مگر اینکه [حق خود را] ببخشند یا [شوهر، یعنی] کسی که [تصمیمگیری در مورد] پیوند ازدواج با اوست، گذشت کند [و تمام مهریه را بپردازد]. گذشتِ شما [و بخشیدن تمام مهریه به زنان] به پرهیزگاری نزدیکتر است. [ای مؤمنان، هنگام پرداخت حقوق، آسانگیری و] نیکی را میان خود فراموش نکنید [و بدانید که] به راستی الله به آنچه میکنید بیناست.
[ای مسمانان،] بر [انجام] همه نمازها و [به خصوص] نماز عصر کوشا باشید و با فروتنی و فرمانبرداری برای الله به پا خیزید.
اگر [از خطر] ترسیدید، در حال پیاده یا سواره [یا حتی با ایما و اشاره نماز را به جای آورید] و چون ایمن شدید، الله را [چنان که به شما آموخته است] یاد کنید [و شکر او تعالی را به جای آورید] که آنچه را نمیدانستید به شما یاد داد.
کسانی از شما که مرگشان فرامیرسد و همسرانی [از خود] به جا میگذارند، باید به نفع همسرانشان وصیت کنند که [وارثان] تا یک سال آنان را [با پرداختن هزینۀ زندگی] بهرهمند سازند، بدون آنکه [آنان را از خانۀ شوهر] بیرون کنند. پس اگر [به میل خود، پیش از پایان یک سال، خانه را ترک کنند و] بیرون بروند، دربارۀ آنچه که نسبت به [ظاهر و زندگی] خود به طور شایسته [و مشروع] انجام میدهند [از قبیل زینتکردن و ازدواج مجدد] گناهی بر شما نیست؛ و الله شکستناپذیرِ حکیم است.
و برای زنان مطلّقه، هدیهای مناسب و شایسته لازم است [که از طرف شوهر پرداخت شود تا دلشکستگیاش جبران گردد. اجرای این حکم،] حقی است بر مردان پرهیزگار.
[ای مؤمنان،] الله اینچنین آیات خویش را [که مشتمل بر حدود و احکام است] برایتان به روشنی بیان میکند؛ باشد که بیندیشید.
[ای پیامبر،] آیا نمیدانی [داستانِ] افرادی [از بنیاسرائیل] را که هزاران نفر بودند که از ترسِ [بیماری و] مرگ از خانههایشان فرار کردند؟ الله به آنان گفت: بمیرید؛ [پس مُردند.] سپس الله آنها را زنده کرد [تا برایشان روشن گرداند که تمام کارها به دست اوست]. به راستی که الله نسبت به بندگانش صاحب بخشایش است؛ ولی بیشتر مردم شُکر [نعمتهایش را] به جای نمیآورند.
و [ای مؤمنان،] در راه الله بجنگید و بدانید که بیتردید، الله شنوای داناست.
کیست که به الله قرض دهد؛ قرضی نیکو [و از اموالش در راه خشنودیِ پروردگار انفاق کند] تا [الله] آن را برایش چندین برابر کند؟ و الله است که [از روی حکمت و عدالت، در روزیِ بندگانش] تنگی و گشایش پدید میآورد؛ و [همگی در آخرت] به سوی او بازگردانده میشوید.
[ای پیامبر،] آیا [از داستان] گروهی از [اشراف و بزرگان] بنیاسرائیل خبر داری که پس از موسی به پیامبر خود گفتند: «فرمانروایی برایمان انتخاب کن تا [به دستورش] در راه الله بجنگیم»؟ [پیامبرشان] گفت: «شاید اگر جهاد بر شما مقرر شود، [سرپیچی کنید و] جهاد نکنید»؛ گفتند: «چرا در راه الله جهاد نکنیم، در حالی که از خانههایمان رانده شدهایم و پسرانمان [را به اسارت بردهاند]؟» اما هنگامی که جنگ بر آنان مقرر شد ـ جز عدۀ کمی از آنان ـ [همگی] سرپیچی کردند؛ و الله به [حالِ پیمانشکنان و] ستمکاران داناست.
پیامبرشان به آنان گفت: «الله طالوت را به فروانرواییِ شما برگزیده است». [آنان] گفتند: «چگونه او بر ما فرمانروایی کند در حالی که ما به فرمانروایی از او سزاوارتریم و از مال [دنیا نیز] بهرۀ چندانی [به وی] داده نشده است؟» او گفت: «به راستی که الله او را بر شما برگزیده و دانش و نیروى جسمىاش را وسعت بخشیده است؛ و الله فرمانرواییِ خود را به هر کس بخواهد میدهد و الله گشایشگرِ داناست».
پیامبرشان به آنها گفت: «نشانۀ [راستی و درستیِ] فرمانرواییِ او، این است که تابوت [عهد] به شما مىرسد که مایۀ آرامشی از سوی پروردگارتان است و بازماندۀ میراث خاندان موسی و هارون [همچون عصا و برخی الواح تورات] در آن قرار دارد و در حالى [مىرسد] که فرشتگان آن را حمل میکنند. اگر مؤمن باشید، مسلماً در این [امر،] نشانهای [در مورد حقانیتِ طالوت] برایتان وجود دارد».
پس هنگامی که طالوت با لشکریان رهسپار شد، به آنان گفت: «الله [شکیباییِ] شما را به وسیلۀ یک نهر [آب] آزمایش میکند؛ هر کس از آن بنوشد، از [یاران] من نیست و هر کس از آن ننوشد، قطعاً از [یاران] من است؛ مگر كسى كه با دست خود مُشتی [از آن آب] برگیرد [و به اندازۀ كف دستى بیاشامد]». پس جز عدۀ کمی، همگی از آن [آب] نوشیدند؛ و هنگامی که او و کسانی که با او ایمان آورده بودند از آن [نهر] گذشتند [از کمیِ افراد خود ناراحت شدند و برخی] گفتند: «امروز ما توانایی [مقابله] با جالوت و سپاهیانش را نداریم». [در این هنگام،] کسانی که به دیدار الله [در آخرت] یقین داشتند گفتند: «چه بسا گروه کوچکی که به فرمان الله بر گروهی بسیار پیروز شدند و [بدانید که همواره] الله همراه شکیبایان است».
و هنگامی که [طالوت و همراهانش] برای [مبارزه] با جالوت و سپاهیانش به میدان آمدند، گفتند: «پروردگارا، بر [دلهای] ما صبر و شکیبایی فرو ریز و گامهایمان را استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان».
پس به فرمان الله، آنها را شکست دادند و داود [= جوان نیرومند و شجاعی که در لشکر طالوت بود] جالوت را کشت و الله فرمانروایی و نبوت را به او بخشید و از آنچه میخواست به او آموخت؛ و اگر الله [فتنۀ] برخى از مردم را توسط برخى دیگر دفع نمیکرد، قطعاً زمین تباه میگردید؛ ولی الله نسبت به جهانیان فضل [و بخشش] دارد.
[ای پیامبر،] اینها، آیات الله است که آن را بهحق بر تو میخوانیم و به راستی، تو از پیامبران هستی.
این پیامبران [که نام برخی از آنان گذشت] برخی از آنان را [در دریافت وحی و تعداد پیروان] بر برخی دیگر برتری دادیم. از [میان] اینان کسی [مانند موسی] بود که الله با او سخن گفت و درجات برخی [دیگر] از آنان را بالا برد؛ و به عیسی - پسر مریمـ نشانههای روشنی [بر اثبات نبوتش] دادیم و او را توسط روح القُدُس [= جبرئیل] تأیید [و تقویت] کردیم؛ و اگر الله میخواست، کسانی که بعد از آنها آمدند پس از آن [همه] نشانههای روشنی که برایشان آمد، با یکدیگر نمیجنگیدند؛ ولی [با هم] اختلاف کردند و برخی از آنان ایمان آوردند و برخی کفر ورزیدند؛ و اگر الله میخواست، [هرگز] با هم نمیجنگیدند؛ ولی الله آنچه را میخواهد، انجام میدهد.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرارسد که در آن نه خرید و فروشی است و نه دوستی و شفاعتی؛ و کافران [به سببِ کفرشان] همان ستمکارانند.
الله [معبودِ راستین است؛] هیچ معبودی [بهحق] جز او نیست؛ زندۀ پاینده [و قائم به ذات] است؛ نه خوابی سبک او را فرا میگیرد و نه خوابی سنگین؛ آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ اوست. کیست که نزد او جز به فرمانش شفاعت کند؟ گذشته و آیندۀ آنان [= بندگان] را میداند و [آنان] به چیزی از علم او احاطه [و آگاهی] نمییابند، مگر آنچه خود بخواهد. کرسیِ او آسمانها و زمین را در بر گرفته است و نگهداشتنِ آنها بر او [سنگین و] دشوار نیست و او بلندمرتبه [و] بزرگ است.
در [پذیرش] دین، هیچ اجباری نیست؛ به راستی که راه راست [و هدایت] از راه انحراف [و گمراهی] روشن شده است؛ پس هر کس به طاغوت [= آنچه به جای الله عبادت میشود] کفر بورزد و به الله ایمان بیاورد، قطعاً به محكمترین دستاویز چنگ زده است كه هرگز نخواهد گسست؛ و الله شنواى داناست.
الله یاور [و کارسازِ] کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنان را از تاریکیها به سوی نور بیرون میبَرد؛ و کسانی که کافر شدند، [کارساز و] یاورشان طاغوت است [که] آنان را از نور [ایمان و علم] به سوی تاریکیها[ی کفر و نادانی] بیرون میبَرد. آنان اهل آتش هستند [و] در آن جاودانند.
[ای پیامبر،] آیا [داستان] آن شخص [= نمرود] را ندانستهای که از [سرمستیِ] آنکه الله به او فرمانروایی بخشیده بود با ابراهیم دربارۀ پروردگارش مجادله میکرد؟ هنگامی که ابراهیم گفت: «پروردگار من کسی است که زنده میکند و میمیرانَد». [نمرود] گفت: «من [نیز] زنده میکنم و میمیرانم». ابراهیم گفت: «الله خورشید را از مشرق [بیرون] میآورَد؛ پس تو آن را از مغرب بیاور». [آنگاه] آن کس که کفر ورزیده بود، مبهوت شد؛ و الله ستمکاران را هدایت نمیکند.
یا همچون آن کس که از شهری [ویران و متروک] که سقفها و دیوارهایش فروریخته بود گذشت. [او با خود] گفت: «چگونه الله [اهالی] این [دیار] را پس از مرگشان زنده میکند؟» پس الله او را [به مدت] صد سال میراند [و] سپس زنده کرد [و به او] گفت: «چه مدت [در این حال] ماندهای؟» گفت: «یک روز یا بخشی از یک روز [در این حال] ماندهام». فرمود: «چنین نیست؛ صد سال [در چنین حالی] ماندهای. به خوردنی و نوشیدنیات بنگر که با گذشت زمان دگرگون نشده است و به اُلاغِ خود بنگر [که چگونه متلاشی شده است. ما چنین کردیم تا به سؤالت پاسخ گوییم] و تو را برای مردم نشانهای [در مورد معاد] قرار دهیم. [اکنون] به استخوانهای آن [حیوان] نگاه کن که چگونه آنها را به هم پیوند میدهیم و سپس گوشت بر آن میپوشانیم». پس هنگامی که [قدرت الهی بر زنده کردن مردگان] برایش آشکار شد، گفت: «[به یقین]میدانم که الله بر هر کاری تواناست».
و [ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی که ابراهیم گفت: «پروردگارا، به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟» [الله] فرمود: «مگر ایمان نیاوردهای؟» گفت: «بله؛ ولی [میخواهم] قلبم آرام بگیرد». فرمود: «پس چهار پرنده بگیر [و بكش] و پارهپاره كن [و درهم بیامیز]، سپس بر هر كوهى پارهاى از آنها را بگذار [و] آنگاه آنها را [به سوی خود] فراخوان؛ [خواهی دید که زنده میشوند و] شتابان به سوی تو میآیند؛ و [ای ابراهیم،] بدان که الله شکستناپذیرِ حکیم است».
مَثَل [اجر و ثواب] کسانی که اموال خود را در راه الله انفاق میکنند، همانند دانهای است که هفت خوشه میرویانَد که در هر خوشه یکصد دانه است؛ و الله برای هر کس بخواهد [پاداش او را] چند برابر میکند و الله گشایشگرِ داناست.
کسانی که اموالشان را در راه الله میبخشند و در پیِ بخشش خود، منّت و آزار روا نمیدارند، پاداش آنان نزد پروردگارشان [محفوظ] است؛ نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند.
سخنِ پسندیده [در برخورد با نیازمندان] و گذشت [از اصرار و تندیِ آنان]، بهتر از صدقهای است که آزاری به دنبالش باشد؛ و الله بینیازِ بردبار است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقههای خود را با منت و آزار باطل نکنید همچون کسی که مال خود را برای نمایش دادن به مردم انفاق میکند و به الله و روز قیامت ایمان ندارد؛ پس مَثَل او همچون مَثل سنگ صافی است که رویش [اندکی] خاک نشسته است؛ آنگاه بارانِ تندی بر آن میزند [و همۀ خاکها را از سنگ میشوید] و آن را صاف و [بدون خاک] رها میکند. آنان [= ریاکاران] از آنچه که انجام دادهاند، چیزی به دست نمیآورند؛ و الله گروه کافران را هدایت نمیکند.
و مَثَل کسانی که اموال خود را در طلب رضایت الله و به خاطر باوری که در دلهایشان [به پاداشِ الله] دارند انفاق میکنند، همچون بوستانى بر تپهاى است كه رگبارى بر آن ببارد و میوههایش را دوچندان به بار آورد؛ و اگر رگبارى هم به آن نرسد، باران سبک [نیز زمین پاکش را پرثمر میسازد]؛ و الله از آنچه مىكنید آگاه است.
آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر آنها جویبارها[ی گوارا] روان است و هر گونه میوه برایش به بار میآورَد و[لی] در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی [خردسال] و ناتوان دارد، ناگهان گردبادی آتشین در آن زنَد و [همۀ باغ] بسوزد؟ [حالِ کسانی که صدقههای خود را با منت و آزار و ریا باطل میکنند نیز چنین است]. الله بدین گونه آیات [خود] را برای شما روشن میسازد؛ باشد که بیندیشید.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از چیزهای پاکیزهای که به دست آوردهاید و از آنچه از زمین برای شما برآوردهایم، انفاق کنید؛ و به سراغ [مالِ] ناپاک نروید که از آن انفاق نمایید؛ در حالی که خودتان حاضر به پذیرفتنش نیستید، مگر با چشمپوشى [و بیمیلی] نسبت به آن؛ [پس چگونه چیزی را که برای خود نمیپسندید، برای الله روا میدارید؟] و بدانید كه الله بىنیازِ ستوده است.
شیطان، شما را [به هنگام انفاق میترساند و] وعدۀ فقر [و تنگدستی] میدهد و شما را به زشتیها [= ارتکاب گناه] امر میکند؛ ولی الله از جانب خود به شما وعدۀ آمرزش و افزونی [نعمت] میدهد و الله گشایشگرِ داناست.
[الله] به هر کس بخواهد حکمت [= راستی در گفتار و کردار] میدهد و بیتردید، به هر کس حکمت داده شود، خیرِ فراوانی عطا شده است؛ و به جز خردمندان [از آیات الهی] پند نمیگیرند.
هر چیزی که انفاق کنید یا هر نذری که [با خود] عهد کنید، قطعاً الله آن را میداند. [هر کس از اجرای اوامر الهی جلوگیری کند، ستمکار است] و ستمکاران [در آخرت،] هیچ یاوری ندارند.
اگر صدقهها را آشکار کنید، چه نیکوست! و اگر آنها را پنهان دارید و به نیازمندان بدهید، برایتان بهتر است و [این گونه صدقۀ خالصانه و پنهانی] از گناهانتان میزداید؛ و [بدانید که در هر حال،] الله به آنچه میکنید آگاه است.
[ای پیامبر،] هدایتِ آنان بر عهدۀ تو نیست؛ بلکه الله هر کس را بخواهد هدایت میکند؛ و [ای مؤمنان،] آنچه از مال [خود] انفاق میکنید، به سودِ خودتان است و [به یاد داشته باشید که] جز برای رضایت الله انفاق نکنید؛ و آنچه از مال انفاق میکنید، [پاداش آن] به طور کامل و تمام به شما داده میشود و [هرگز] به شما ستم نخواهد شد.
[صدقات شما] برای افراد تنگدستی است که خود را وقف [جهاد] در راه الله کردهاند و نمیتوانند [برای تأمین هزینههای زندگی] در زمین سفر کنند. از شدت [نجابت و] خویشتنداری، افرادِ ناآگاه، آنان را بینیاز میپندارند. اینان را از نشانههایشان [که در لباس و وضعیت ظاهریشان آشکار است، به وضوح] میشناسی [و آنان هرگز] با اصرار [چیزی] از مردم نمیخواهند؛ و آنچه از مال انفاق میکنید، قطعاً الله از آن آگاه است.
کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان [محفوظ] است؛ نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند.
کسانی که ربا میخورند [روز قیامت از قبر] برنمیخیزند؛ مگر مانند برخاستن کسی که بر اثر تماس شیطان، دیوانه شده است و [نمیتواند تعادل خود را حفظ کند]. این امر به سبب این است که آنان [= رباخواران] گفتند: «داد و ستد نیز مانند رباست [و این هر دو، مال را افزون میکند]»؛ در حالی که الله، داد و ستد را حلال و ربا را حرام نموده است. پس هر کس که از [جانب] پروردگارش پندی به او برسد و [از رباخواری] دست بردارد، آنچه گذشته و [سودهایی که قبل از نزولِ حکمِ ربا دریافت کرده است] از آنِ اوست و [در مورد آینده نیز] کارش به الله واگذار میشود؛ و[لی] کسانی که [به رباخواری] بازگردند، اهل آتش هستند و در آن جاودانند [= مدت طولانی در آن خواهند بود].
الله ربا را نابود [و بیبرکت] میگردانَد و صدقات را [با افزودن بر ثوابش] افزایش و [برکت] میدهد؛ و الله هیچ کافرِ لجوج و گناهکاری را دوست ندارد.
کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند و نماز برپا داشتهاند و زکات پرداختهاند، پاداش آنان نزد پروردگارشان [محفوظ] است؛ نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از الله پروا کنید و اگر مؤمن هستید، آنچه را که از [مطالبات] ربا باقی مانده است رها کنید.
اگر [چنین] نکردید، بدانید که الله و رسولش با شما پیکار خواهند کرد؛ و اگر توبه کردید، اصلِ سرمایههایتان از آنِ شماست؛ نه [با گرفتنِ سودِ سرمایهتان به کسی] ستم میکنید و نه [با چشمپوشی از آن سودِ حرام] بر شما ستم میرود.
و اگر [شخصِ بدهکار،] تنگدست بود، تا [هنگام] گشایش [و تواناییِ بازپرداخت، به او] مهلت دهید و [اگر توانایی پرداخت نداشت،] بخشیدن آن [بدهی] برایتان بهتر است، اگر [ثواب این کار را] بدانید.
و از [عذابِ] روزی بترسید که در آن به سوی الله بازگردانده میشوید؛ سپس به هر کس [پاداش] آنچه انجام داده است به طور کامل داده میشود و به آنان ستم نخواهد شد.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر به همدیگر وامی [پرداختید یا معاملۀ نسیهای انجام] دادید که سررسیدِ معیّنی داشت، آن را بنویسید؛ و باید نویسندهای [قراردادِ این کار را] بر اساسِ عدالت بین شما بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتنش خودداری کند، همانگونه [و به شکرانۀ آن] که الله به او آموزش داده است؛ و کسی که وام بر عهدۀ اوست [= بدهکار] باید املا کند و او [= نویسنده] بنویسد؛ و باید از الله، که پروردگارِ اوست، بترسد و از [مبلغ و مدتِ] آن [وام] چیزی نکاهد. اگر کسی که وام بر عهدۀ اوست سَفیه [= کودک یا دیوانه] یا ناتوان است یا خود نمیتواند املا کند، باید قَیِّمِ او با [رعایت] عدالت املا کند و دو شاهد از مردانتان را [بر آن قرارداد] گواه بگیرید. اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از میان گواهانی که [به عدالت آنان] رضایت دارید [گواه بگیرید] تا اگر یکی از آن دو [زن] فراموش کرد، دیگری به او یادآوری کند؛ و هنگامی که گواهان [برای ادای شهادت] دعوت شدند، نباید [از آمدن] خودداری کنند. و از نوشتن [بدهی] تا سررسیدش [آزرده و] دلگیر نشوید خواه [مبلغ آن] کم باشد خواه زیاد. این [کار،] در نزد الله به عدالت نزدیکتر و برای گواهیدادن، استوارتر و برای آنکه [در مقدار و مدتِ وام] دچار تردید نشوید، [به عدالت] نزدیکتر است؛ مگر اینکه داد و ستدی نقدی باشد که بین خود دست به دست میکنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید؛ و هنگامی که داد و ستد [نقدی] کردید، گواه بگیرید و [در این میان] نباید به نویسنده و گواه [هیچ] رنج و زیانی برسد؛ و اگر [چنین] کنید؛ بیشک [بیانگر] نافرمانیِ شما خواهد بود؛ و [ای مؤمنان،] از الله پروا کنید [و معاملات را به همان شکلی که امر میکند انجام دهید]. الله [آنچه را که برای دنیا و آخرتتان سودمند است] به شما آموزش میدهد و الله به همه چیز داناست.
اگر در سفر بودید و نویسندهای نیافتید [که سندِ وام را بنویسد، چیزی] گرو بگیرید و اگر یکی از شما دیگری را امین دانست [و چیزی گرو نگرفت و نوشته و گواه نیز نداشت]، آن که امین شمرده شده است، باید امانت [و بدهی] خود را بازپس دهد و باید از الله، که پروردگار اوست، پروا کند؛ و شهادت را کتمان نکنید و [بدانید که] هر کس آن را کتمان کند، بیشک، قلبش گناهکار است؛ و الله به آنچه میکنید، داناست.
آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ الله است. اگر آنچه را در دل خود دارید، آشکار کنید یا پنهانش نمایید، الله شما را بر [اساسِ] آن محاسبه میکند؛ پس [بر اساس بخشش و رحمت خویش] هر کس را بخواهد میبخشد و [از روی عدالت و حکمتش نیز] هر کس را بخواهد عذاب میکند؛ و الله بر [انجام] هر کاری تواناست.
رسول [الله] به آنچه از [سوی] پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است و مؤمنان [نیز] همگی به الله و فرشتگان و کتابها و پیامبرانش ایمان آوردهاند؛ [و سخنشان این است که]: «میان هیچیک از پیامبرانش فرق نمیگذاریم [و به همه ایمان داریم]. و گفتند: «شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا، آمرزش تو را [خواهانیم] و بازگشت [تمام امور] به سوی توست».
الله به هیچ کس جز به اندازۀ توانش تکلیف نمیکند. آنچه [از خوبی] به دست آورده است به سودِ اوست و آنچه [بدی] کسب کرده است به زیان اوست. [پیامبران و مؤمنان گفتند:] «پروردگارا، اگر فراموش یا خطا کردیم، ما را بازخواست نکن. پروردگارا، بارِ گران [و تکلیف سنگین] بر [دوش] ما مگذار؛ چنان که آن را [به مجازات گناه و سرکشی،] بر [دوش] کسانی که پیش از ما بودند [= یهوديان] نهادی. پروردگارا، آنچه که تاب تحملش را نداریم بر [دوش] ما مگذار و ما را بیامرز و به ما رحم کن. تو یار [و کارسازِ] مایی؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان».