ترجمة سورة ص

الترجمة الفارسية للمختصر في تفسير القرآن الكريم
ترجمة معاني سورة ص باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية للمختصر في تفسير القرآن الكريم .
من تأليف: مركز تفسير للدراسات القرآنية .

﴿صٓۚ﴾ [ص: 1]سخن در مورد حروف شبیه این حرف از حروف مقطعه در ابتدای سورۀ بقره بیان شد. به قرآن که مشتمل است بر پند دادن مردم به آنچه در دنیا و آخرت‌شان به آنها نفع می‌رساند سوگند یاد فرمود، که امر آن‌گونه که این مشرکان گمان می‌کنند نیست که الله شریکانی دارد.
اما کافران در تعصّب و رویگردانی از یگانگی الله، و دشمنی و ستیزه‌جویی با محمد صلی الله علیه وسلم هستند.
پیش از اینها چه بسیار نسل‌هایی را که چون رسولان‌شان را تکذیب کردند نابود کردیم و هنگام نزول عذاب برای طلب یاری به فریاد خواندند، اما زمان رهایی آنها از عذاب نبود که یاری‌ خواستن از آن سودی برای‌شان برساند.
و چون رسولی از خودشان نزدشان آمده که آنها را از عذاب الله در صورتی‌که بر کفرشان ادامه دهند می‌ترساند تعجب می‌کنند، و کافران هنگامی‌که دلایل راستگویی آنچه محمد صلی الله علیه وسلم آورده بود را دیدند گفتند: این مردی ساحر است که مردم را سحر می‌کند، و در این ادعا که فرستاده‌ای از جانب الله است و به او وحی می‌شود بسیار دروغگو است.
آیا این مرد معبودان متعدد را معبودی یگانه قرار داده است؟! به‌راستی‌که این کارش در نهایت شگفتی است.
سران و بزرگان‌شان راه افتادند و به پیروان خویش گفتند: بر آنچه که بودید ادامه دهید، و در دین محمد وارد نشوید، و بر عبادت معبودهای‌تان استواری کنید، زیرا عبادت یک معبود که محمد شما را به‌سوی آن فرا می‌خواند کاری از پیش طراحی شده است که می‌خواهد با آن بر ما برتری یابد و ما پیروانش باشیم.
یگانگی الله را که محمد ما را به آن فرامی‌خواند نه در آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم شنیده‌ایم، و نه در آیین عیسی؛ و این را که از او شنیدیم جز دروغ و افترا نیست.
آیا سزاوار است که از میان ما قرآن بر او نازل، و به او اختصاص داده شود، و بر ما که سران و بزرگان هستیم نازل نشود. بلکه این مشرکان از وحیی که بر تو نازل می‌شود در شک و تردید هستند، و هنوز عذاب الله را نچشیده‌اند، و از مهلت‌داده‌شدن به آنها فریب خورده‌اند، و اگر عذاب الله را می‌چشیدند هرگز بر کفر و شرک به الله و تردید در آنچه بر تو وحی می‌شود گستاخی نمی‌کردند.
مگر نزد این مشرکان تکذیب‌ کننده، گنجینه‌های بخشش پروردگارت است، همان ذات شکست ‌ناپذیری که هیچ‌کس بر او چیره نمی‌شود، ذاتی‌که آنچه بخواهد برای هرکس بخواهد می‌بخشد، و یکی از گنجینه‌های بخشش او نبوت است، که آن را به هرکس بخواهد می‌بخشد، و هرگز در اختیار اینها نیست که آن را به هرکس بخواهند بدهند و از هرکس بخواهند بازدارند.
یا فرمانروایی آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان آن دو وجود دارد برای آنها است؟ تا این حق را به آنها بدهد که ببخشند و محروم کنند؟ اگر این ادعا را دارند پس اسباب رساننده به آسمان را برگیرند تا بر حکم به محروم‌ کردن یا بخشیدنی که اراده می‌کنند قدرت یابند، حال آنکه هرگز نمی‌توانند این کار را انجام دهند.
این تکذیب‌ کنندگانِ محمد صلی الله علیه وسلم لشکری شکست ‌خورده هستند همانند لشکریان پیشین که رسولان‌شان را تکذیب کردند.
اینها نخستین تکذیب‌ کننده نیستند؛ زیرا پیش از آنها قوم نوح، و عاد و فرعون که میخ‌هایی داشت و با آنها مردم را عذاب می‌کرد نیز تکذیب کردند.
و ثمود و قوم لوط و قوم شعیب تکذیب کردند، اینها همان احزابی هستند که بر تکذیب رسولان‌شان و کفر به آنچه رسولان آوردند گروه گروه شدند.
تمام این گروه‌ها رسولان را تکذیب کردند، آن‌گاه عذاب الله بر آنها سزاوار شد و کیفرش به آنها رسید هر چند تا مدتی به تأخیر افتاد.
و این تکذیب‌ کنندگان محمد صلی الله علیه وسلم انتظار نمی‌برند مگر آن‌گاه که برای بار دوم در صور دمیده شود که هیچ بازگشتی در آن نیست، و اگر بر تکذیب محمد صلی الله علیه وسلم بمیرند عذاب بر آنها واقع می‌شود.
و از روی تمسخر گفتند: پروردگارا، سهم ما از عذاب را قبل از روز قیامت در زندگی دنیا عاجل به ما بده.
- ای رسول- در برابر سخنان این تکذیب‌ کنندگان که مورد پسند تو نیست شکیبایی کن، و بندۀ ما داود صاحب قدرت در پیکار با دشمنانش و شکیبا بر طاعت الله را به یاد آور، به‌راستی‌که او بسیار بازگشت‌ کننده به‌سوی الله با توبه، و عمل به آنچه او تعالی را راضی می‌سازد بود.
ما کوه‌ها را برای داود مسخر ساختیم که همراه او در پایان روز و اول روز هنگام اشراق تسبیح می‌گفتند.
و پرندگان را مهارشده در هوا مسخر کردیم، که همگی آنها فرمان‌بردارانه و به پیروی از او تسبیح می‌گفتند.
و پادشاهی‌اش را با هیبت و نیرو و پیروزی بر دشمنان که به او بخشیدیم تقویت کردیم، و نبوت و درستی در امور را به او بخشیدیم، و در هر مبحثی بیانی درست، و کلام و حکمِ فیصله‌ کننده به او عطا کردیم.
- ای رسول- آیا خبر دو نزاع ‌کننده آن‌گاه که بر (دیوار) عبادتگاه داود علیه السلام بالا رفتند به تو رسیده است.
که ناگهانی نزد داود علیه السلام وارد شدند، و او از ورود آنها نزد خودش به صورت ناگهانی و به این طریق غیر طبیعی ترسید، و وقتی به ترس او پی بردند گفتند: نترس، زیرا ما دو طرف دعوا هستیم که یکی از ما بر دیگری ستم کرده است، پس به عدالت میان ما داوری کن، و در داوریت بر ما ستم روا مدار، و ما را به راه راست و درست راهنمایی کن.
یکی از طرفَین دعوا به داود علیه السلام گفت: این مرد برادرم است، که نود و نُه میش دارد، و من فقط یک میش دارم، و از من خواسته که تنها میشم را به او بدهم، و در سخنوری و استدلال بر من چیره شده است.
داود علیه السلام میان آن دو حکم کرد و خطاب به شاکی گفت: قطعاً برادرت که از تو خواسته میش خود را بر میش‌هایش بیفزایی بر تو ستم کرده است، و به‌راستی‌که بسیاری از شریکان با گرفتن حق شریک و رعایت‌ نکردن انصاف، بر یکدیگر ستم می‌کنند، مگر مؤمنانی که اعمال صالح انجام می‌دهند که آنها در برابر شریکان خود انصاف را رعایت می‌کنند و بر آنها ستم روا نمی‌دارند، و چنین شریکانی اندک هستند، و داود یقین پیدا کرد که ما با این خصومت او را آزموده‌ایم، پس از پروردگارش طلب آمرزش کرد و برای نزدیکی ‌جستن به الله تعالی به سجده افتاد، و به‌سوی او توبه کرد.
آن‌گاه دعایش را پذیرفتیم و او را بخشیدیم، و به‌راستی‌که او نزد ما از مقربان بود، و در آخرت سرنوشت نیکویی دارد.
ای داود، به‌راستی‌که ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم که احکام و قضایای دینی و دنیوی را اجرا می‌کنی، پس به عدالت میان مردم داوری کن، و در این راه از هوس پیروی نکن؛ این‌گونه که به‌سبب خویشاوندی، یا دوستی به‌سوی یکی از دو طرف دعوی تمایل پیدا کنی، یا به‌سبب دشمنی از او روی گردانی، و هوس، تو را از راه راست الله بازدارد، زیرا کسانی‌که از راه راست الله گمراه می‌شوند به‌سبب اینکه روز قیامت را فراموش می‌کنند عذابی سخت دارند؛ زیرا اگر این روز را به یاد می‌آوردند و از آن می‌ترسیدند به‌طور قطع به هوس‌های‌شان بازنمی‌گشتند.
و آسمان و زمین را بیهوده نیافریدیم، این گمان کسانی است که کفر ورزیدند. پس وای بر این کافران که این گمان را می‌برند از عذاب جهنم در روز قیامت اگر بر حال کفر و گمان بدی که بر الله دارند بمیرند.
کسانی را که به الله ایمان آورده‌اند و از رسولش پیروی کرده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند هرگز مانند کسانی‌که با کفر و گناهان در زمین فساد برپا کرده‌اند قرار نخواهیم داد، و پرهیزگاران که اوامر پروردگارشان را اجرا و از نواهی‌اش اجتناب می‌کنند را مانند کافران و منافقان غوطه‌ور در گناهان قرار نمی‌دهیم؛ زیرا یکسان قراردادن این دو، ستمی است که سزاوار الله نیست، بلکه الله مؤمنان پرهیزگار را به ورود به بهشت پاداش می‌دهد، و کافران بدبخت را با ورود به آتش کیفر می‌کند؛ زیرا آنها نزد الله یکسان نیستند، در نتیجه جزای یکسانی نزد او تعالی ندارند.
به‌راستی‌که این قرآن کتابی پر خیر و منفعت است که آن را به‌سوی تو نازل کردیم، تا مردم در آیاتش بیندیشند و در معانی‌اش تفکر کنند، و به این هدف که اشخاص تیزهوش‌ و روشنفکر از آن پند گیرند.
و به احسان و لطفی از جانب خویش بر داود، پسرش سلیمان را به او بخشیدیم تا چشم داود به او روشن شود. سلیمان بندۀ نیکویی بود؛ زیرا بسیار توبه ‌کننده و بازگشت ‌کننده به‌سوی الله بود.
به یاد آور آن‌گاه که عصرهنگام اسب‌های اصیل و چابک، که بر سه پا می‌ایستادند، و چهارمی را بالا می‌آوردند بر او عرضه شد، و این اسب‌های اصیل پیوسته تا غروب خورشید بر او عرضه می‌شد.
پس سلیمان علیه السلام گفت: به‌راستی‌که من محبّت مال- از جمله این اسب‌ها- را بر یاد پروردگارم ترجیح دادم تا اینکه خورشید غروب کرد و نماز عصر را به تأخیر انداختم.
این اسب‌ها را نزد من بیاورید، پس آنها را نزد او آوردند، آن‌گاه شروع به زدن بر ساق‌ها و گردن‌های‌شان با شمشیر کرد.
به تحقیق که سلیمان را آزمودیم و بر تخت پادشاهی او فرزندی ناقص افکندیم؛ این فرزند ناقص‌الخلقه زمانی برایش متولد شد که سوگند خورد با تمام همسرانش نزدیکی کند و هر یک از آنان فرزندی شجاع به دنیا بیاورد که در راه الله جهاد کند، اما ان‌شاءالله نگفت، بنابراین با تمامی آنان آمیزش کرد، و فقط یکی از آن زنان به فرزندی ناقص باردار شد، سپس سلیمان به درگاه پروردگارش رجوع و توبه کرد.
سلیمان گفت: پروردگارا، گناهانم را بیامرز، و حکومتی ویژۀ خودم برای من عطا کن، که برای هیچ‌یک از مردمِ پس از من نباشد، زیرا - پروردگارا- تو بسیار عطا کننده و بسیار بخشنده هستی.
پس دعایش را اجابت کردیم و باد را رام او ساختیم که از فرمانش اطاعت می‌کرد، و با وجود شدت و سرعت زیادی که داشت، نرم و بدون هیچ لرزشی، او را به هرجا می‌خواست می‌برد.
و شیاطین را برایش رام کردیم که به فرمان او عمل می‌کردند، برخی از آنها بنّا، و برخی از آنها غواصانی بودند که در دریاها غواصی می‌کردند و از آنها مروارید استخراج می‌کردند.
و برخی شیاطین سرکش را که در زنجیرها بسته بودند و نمی‌توانستند حرکتی داشته باشند، برایش رام کردیم.
ای سلیمان، این عطای ماست که برای اجابت دعای تو که آن را از ما خواستی برایت بخشیدیم، پس به هرکس می‌خواهی عطا کن، و از هرکس می‌خواهی بازدار، زیرا در هیچ اِعطا یا منعی مورد محاسبه قرار نخواهی گرفت.
و به‌راستی‌که سلیمان نزد ما از مقربان است، و بازگشتگاه نیکویی یعنی بهشت دارد که به‌سوی آن بازمی‌گردد.
و -ای رسول- بندۀ ما ایوب را به یاد آور آن‌گاه که پروردگارش الله را چنین خواند: شیطان مرا به کاری رنج‌آور و دردناک مبتلا کرد.
پس به او گفتیم: پایت را بر زمین بکوب، او نیز پایش را بر زمین کوبید، آن‌گاه آبی از زمین جوشید که از آن می‌نوشید و بدنش را با آن می‌شست، و زیان و آسیب از او دور شد.
پس دعایش را اجابت کردیم، و به رحمتی از جانب خویش، و به پاداش شکیبایی او، آسیب را از او برطرف ساختیم، و خانواده‌اش، و افزون بر آنها مانند آنها از پسران و نوادگان به او بخشیدیم، و تا اشخاص تیزهوش به یاد آورند که سرانجام صبر، گشایش و پاداش است.
آن‌گاه که ایوب علیه السلام بر همسرش خشم گرفت، و سوگند یاد کرد که او را با صد ضربه شلاق بزند، به او گفتیم: - ای ایوب- یک دسته از شاخه‌های باریک بگیر و با آن او را بزن، به‌راستی‌که ما او را در برابر مصیبتی که به او رساندیم شکیبا یافتیم. او چه بندۀ نیکویی بود؛ زیرا بسیار به‌سوی الله بازمی‌گشت.
و -ای رسول- بندگان برگزیده و رسولان فرستاده‌شدۀ‌مان: ابراهیم و اسحاق و یعقوب، را به یاد آور که در طاعت الله و طلب خشنودی او تعالی نیرومند، و در راه حق دارای بینش راستین بودند.
به‌راستی‌که ما با بخششی ویژه و مختص آنها، یعنی آباد کردن دل‌های‌شان با یاد سرای آخرت و آماده‌شدن خودشان برای آن سرا با عمل صالح و دعوت مردم بر این کار بر آنها نعمت بخشیدیم.
و قطعاً نزد ما از کسانی هستند که آنها را برای طاعت و عبادت خویش برگزیدیم، و آنها را برای حمل رسالت خویش و رساندن آن به مردم انتخاب کردیم.
و -ای پیامبر- اسماعیل پسر ابراهیم، و یَسَع، و ذوالکِفل را به یاد آور، و به بهترین روش آنها را ستایش کن، که سزاوار این امر هستند، و تمام اینها نزد الله از منتخبان و برگزیدگان هستند.
این یادی از آنها با ستایش نیکو در قرآن است، و به‌راستی کسانی‌که با اجرای اوامر و اجتناب از نواهی الله، پرهیزگاری می‌کنند سرانجامِ خوشی در سرای آخرت دارند.
این سرانجام خوش همان بهشت‌های جاویدانی است که روز قیامت در آن وارد می‌شوند، درحالی‌که درهای این بهشت‌ها برای استقبال گرم به روی آنها گشوده شده است.
بر تخت‌هایی که برای‌شان آراسته شده تکیه می‌زنند، و از خدمتکاران‌شان می‌خواهند از میوه‌های فراوان و متنوعی که به آن اشتها دارند، و از خمر و سایر شراب‌هایی که مورد پسندشان است به آنها تقدیم کنند.
آنجا زنانی دارند که فقط بر شوهران‌شان چشم می‌دوزند، و به دیگران نمی‌نگرند، و هم سن و سال هستند.
- ای پرهیزگاران- این است پاداش خوش روز قیامت در قبال اعمال صالحی که در دنیا انجام می‌دادید و به آن وعده داده می‌شدید.
پاداش مذکور به‌طور قطع رزق ما است که در روز قیامت آن را به پرهیزگاران روزی می‌دهیم، و روزی‌ای همیشگی است، که نه قطع می‌شود و نه پایان می‌یابد.
پاداش مذکور پاداش پرهیزگاران است، و متجاوزان از حدود الله با کفر و گناهان قطعاً جزایی مخالف با جزای پرهیزگاران دارند، زیرا بدترین سرانجام را دارند که در روز قیامت به‌سوی آن بازمی‌گردند.
این جزا همان جهنم است که آنها را احاطه می‌کند، و از گرمی و سوزش آن رنج می‌برند، و فرشی از آن برای‌شان است، پس چه فرش بدی دارند.
این عذاب، آبی بی‌نهایت سوزان و خونابه‌ای جاری از بدن‌های جهنمیان که در آن عذاب می‌شوند است، که باید آن را بیاشامند، این است نوشیدنی آنها که تشنگی را برطرف نمی‌سازد.
و از شکل همین عذاب عذابی دیگر دارند؛ زیرا در آخرت با عذاب‌های گوناگونی مجازات می‌شوند.
و چون بر ساکنان جهنم درآیند همانند دشمنان میان آنها فحش و بدگویی رخ می‌دهد، و از یکدیگر اعلام بیزاری می‌کنند، و برخی از آنها می‌گویند: اینها گروهی از جهنمیان هستند که همراه شما در جهنم درمی‌آیند، آن‌گاه به آنها پاسخ می‌دهند: بدا به حال آنها زیرا همان‌گونه که ما از عذاب جهنم رنج می‌بریم آنها نیز رنج می‌برند.
گروه پیروان به سران پیشوای خویش می‌گویند: - ای سران پیشوا- بلکه بدا به حال خودتان، زیرا شما بودید که با گمراه ‌کردن و فریب ‌دادن ما، باعث رسیدن این عذاب دردناک به ما شدید، و چه جایگاه بدی است اینجا، جایگاه همگی که همان آتش جهنم است.
پیروان می‌گویند: پروردگارا، هرکس پس از اینکه هدایت نزدمان آمد ما را از آن گمراه کرد عذابش را در جهنم دوبرابر کن.
و متکبران ستمکار می‌گویند: چرا کسانی را که در دنیا گمان می‌کردیم بدبخت و سزاوار عذاب هستند همراه خویش در جهنم نمی‌بینیم.
آیا ما به اشتباه آنها را به تمسخر و ریشخند گرفتیم و سزاوار عذاب نبوده‌اند، یا اینکه تمسخر آنها توسط ما به حق بوده، و آنها وارد جهنم شده‌اند، اما چشم ما به آنها نیفتاده است؟!
مجادلۀ مذکور کافران با یکدیگر در روز قیامت به‌طور قطع حقیقتی است که هیچ شک و تردیدی در آن راه ندارد.
- ای محمد- به کافران قومت بگو: جز این نیست که من انذار دهندۀ شما از عذاب الله هستم از اینکه عذابش را به‌سبب کفر به او و تکذیب رسولانش بر شما واقع کند، و جز الله سبحانه، هیچ معبودی سزاوار عبادت، یافت نمی‌شود؛ زیرا او در عظمت و صفات و اسم‌های خویش یگانه است، و او ذات توانایی است که بر همه چیز غلبه دارد، و همه‌چیز در برابر او تعالی فروتن است.
و او پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان این دو وجود دارد است، و در فرمانروایی خویش ذات شکست ‌ناپذیری است که هیچ‌کس بر او چیره نمی‌شود، و نسبت به گناهان بندگان توبه‌کارش بسیار آمرزنده است.
- ای رسول- به این تکذیب ‌کنندگان بگو: به‌راستی‌که قرآن خبری بسیار مهم و بزرگ است.
شما از این خبر بسیار مهم و بزرگ روی می‌گردانید، و به آن توجه نمی‌کنید.
من از سخنی که میان فرشتگان در مورد آفرینش آدم رد و بدل می‌شد هیچ دانشی نداشتم، اگر الله آن را بر من وحی نکرده بود و مرا آگاه نساخته بود.
الله آنچه را بر من وحی می‌کند فقط به این منظور است که من انذار دهنده‌ای آشکار برای شما از عذاب او هستم.
به یاد آور آن‌گاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: من انسانی یعنی آدم را از گِل خواهم آفرید.
و هرگاه آفرینش او را کامل کردم، و سیمایش را بیاراستم، و از روح خویش در او دمیدم، در برابر او به سجده بیفتید.
پس تمام فرشتگان فرمان پروردگارشان را اجرا کردند، و همگی سجدۀ بزرگداشت به جای آوردند، و همگی آنها بر آدم علیه السلام سجده کردند.
مگر ابلیس که از سجده تکبر ورزید، و به‌سبب تکبر در برابر فرمان پروردگارش از کافران شد.
الله فرمود: ای ابلیس، چه چیزی تو را از سجده بر آدم که او را به دست خویش آفریدم بازداشت؟! آیا تکبر تو را از سجده بازداشت، یا از قبل دارای تکبر و برتری‌جویی بر پروردگارت بودی؟!
ابلیس گفت: من از آدم بهترم، زیرا مرا از آتش و او را از گِل آفریده‌ای. به گمان شیطان، آتش عنصری بهتر و پاک‌تر از گِل بود.
الله به ابلیس فرمود: از بهشت خارج شو که تو دورشده از رحمت و ملامت‌شده‌ هستی.
و رانده‌ شدن از بهشت تا روز جزا، یعنی روز قیامت بر تو باد.
ابلیس گفت: پس به من مهلت بده و تا روزی‌که بندگانت را برمی‌انگیزی مرا نمیران.
الله فرمود: به تحقیق که تو از مهلت‌یافتگانی.
تا روزی‌که برای نابودی‌ات معین و مشخص شده است.
ابلیس گفت: پس به قدرت و نیروی تو سوگند می‌خورم، که تمام فرزندان آدم را گمراه خواهم کرد.
مگر کسی‌که تو او را از گمراه‌شدن توسط من حفظ کنی و برای عبادت خویش به تنهایی خالص گردانی.
الله تعالی فرمود: حق از من است، و من حق می‌گویم، و غیر حق نمی‌گویم.
که روز قیامت جهنم را از تو و تمام کسانی از فرزندان آدم که در کفر از تو پیروی کند پُر خواهم کرد.
- ای رسول- به این مشرکان بگو: در قبال پندی که به شما می‌رسانم پاداشی از شما نمی‌خواهم، و من با آوردن بیش از آنچه بر آن فرمان یافته‌ام خود را به رنج و زحمت نمی‌اندازم.
قرآن جز یادآوری برای انسان‌های مکلف و جن‌های مکلف نیست.
و به‌طور قطع خبر و راستی این قرآن را پس از زمانی نزدیک که در آن زمان می‌میرید خواهید دانست.
Icon