ترجمة معاني سورة الطور
باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية - دار الإسلام
.
من تأليف:
فريق عمل اللغة الفارسية بموقع دار الإسلام
.
ﰡ
و سوگند به کتاب نوشتهشده
و سوگند به «بیت المَعمور» [که فرشتگان در آن، به عبادت پروردگار مشغولند]
و سوگند به [آسمان بلند، همان] سقف برافراشته [بر زمین]
و سوگند به دریای آکنده [از آب]
که بیتردید، عذاب پروردگارت به وقوع خواهد پیوست؛
و هیچ بازدارندهاى ندارد.
روزى كه آسمان به سختى در جنبش و اضطراب افتد
و کوهها با حركتى شدید روان شوند.
در آن روز، واى به حال تكذیبكنندگان!
همان کسانی كه در بیهودهگویى، سرگرم بازىاند.
روزى كه با خشونت به سوى آتش دوزخ رانده مىشوند.
[به آنان گفته میشود:] «این [همان] آتشی است که آن را دروغ میپنداشتید.
آیا این [آتش و عذاب] جادوست یا [هنوز هم آن را] نمیبینید؟
به آتش درآیید [و بسوزید] كه شکیبایی و ناشکیباییِ شما [در برابر شعلههای سوزانش] برایتان یكسان است؛ تنها در برابر آنچه كردهاید، مجازات مىشوید».
به راستی که پرهیزگاران در باغهای بهشت در ناز و نعمتند؛
و از بخششهای [بیدریغِ] پروردگارشان و از اینكه از عذاب دوزخ نگاهشان داشته است شادمانند.
[به آنان گفته میشود:] «به پاداشِ کردارتان [در دنیا، اینک] گوارا بخورید و بیاشامید».
در حالى كه بر تختهایى ردیفشده تكیه زدهاند و و حور العین را به همسریِ آنان درمیآوریم.
مؤمنانى كه فرزندانشان در ایمان پیرو آنان بودند، فرزندانشان را [نیز در بهشت] به آنان ملحق خواهیم كرد و از [پاداش] عملشان ذرهاى نمىكاهیم؛ چرا که [سرنوشتِ] هر كس در گرو دستاورد خودِ اوست.
[در بهشت، از] هر نوع میوه و گوشتى كه بخواهند، پىدرپى در دسترسشان قرار مىدهیم.
در آنجا جامهای شرابى از دست یکدیگر مىگیرند كه نه موجب بیهودهگویى است و نه گناه؛
و نوجوانانى [که براى خدمت] پیرامونشان در رفت و آمدند، گویی [از زیبایی و سپیدرویی] همچون مرواریدى در صدف هستند.
[بهشتیان] به یکدیگر روی میآورند و از [دنیا و احوال گذشتۀ] خود سؤال میکنند.
میگویند: «ما در دنیا، در خانوادۀ خود [از عذاب الهی] میترسیدیم.
الله [با نعمت اسلام] بر ما منت نهاد و ما را از عذاب سوزان [دوزخ] محافظت کرد.
ما در زندگی دنیا، همواره او را [عبادت میکردیم و به ربوبیت] میخواندیم. بیتردید، او نیکوکار مهربان است.
[ای پیامبر، با آیات قرآن به مردم] اندرز بده که به لطف پروردگارت [تو برخلاف ادعای کافران،] نه كاهنى و نه مجنون.
آیا میگویند: «محمد شاعری است که منتظریم تا مرگش فرارسد [و از سخنانش رهایی یابیم]؟»
بگو: «منتظر [مرگِ من] باشید؛ من نیز با شما منتظر خواهم ماند [تا عذابتان را به چشم ببینم]».
آیا عقلهایشان به [بیان] این [سخنان باطل] حُكم مىكند یا [اساساً] مردمی سرکش هستند؟
آیا میگویند: «[محمد] قرآن را جعل کرده است؟» [هرگز چنین نیست؛] بلکه [غرق در تکبرند که] ایمان نمیآورند.
اگر راست مىگویند، سخنى مانند آن بیاورند.
آیا آنان از هیچ آفریده شدهاند یا خود آفرینندۀ خویشند؟
آیا آنان آسمانها و زمین را آفریدهاند؟ [نه،] بلکه آنان یقین ندارند [که الله آفرینندۀ مطلق است].
آیا گنجینههای [نعمت و هدایت] پروردگارت نزد آنان است؟ آیا [بر همه چیز] تسلط دارند؟
آیا نردبانى دارند كه [گفتار فرشتگان وحى را] به وسیلۀ آن مىشنوند؟ هر کس شنیده است، باید دلیلى روشن بیاورد.
آیا الله فرزندان دختر دارد و شما پسر؟
[ای پیامبر،] آیا پاداشی از آنان درخواست میکنی که [که از پرداخت آن در رنجند و هزینهاش] برایشان [گران و] سنگین است؟
آیا از عالم غیب آگاهند و [خبرهاى نهان را] مینویسند؟
آیا قصد نیرنگ [و نقشۀ پلیدی برایت] دارند؟ ولى کافران خود گرفتار نیرنگ [و تدبیر الهی] هستند.
آیا آنان معبودی غیر از الله دارند؟ الله از چیزهایی که با او شریک قرار میدهند پاک و منزه است.
[این کافران، حتی] اگر پارهاى از آسمان را نیز در حال سقوط ببینند، [باز هم ایمان نمىآورند و] مىگویند: «ابرى متراكم است».
پس آنان را [به حال خود] رها كن تا با روزِ موعودشان كه [با نخستین دمیدنِ صور] مدهوش مرگ میگردند، مواجه شوند.
روزى كه نیرنگشان سودمند نخواهد بود و [از هیچ سو] یارى نمیشوند.
ستمکاران [در دنیا نیز به دست مؤمنان] به عذاب دیگرى گرفتار خواهند شد؛ ولى بیشتر آنان نمىدانند.
[ای پیامبر،] در برابر حکم پروردگارت شکیبا باش؛ زیرا تو تحت نظر و حفاظت مایی؛ و هنگامی که [از خواب یا به قصد عبادت] برمیخیزی، پروردگارت را به پاکی ستایش کن.
و نیز [در پاسى] از شب او را ستایش کن [و نماز بگزار] و به هنگام افول ستارگان [در سپیدهدم نیز نماز صبح بگزار].