ترجمة سورة النساء

الترجمة الفارسية للمختصر في تفسير القرآن الكريم
ترجمة معاني سورة النساء باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية للمختصر في تفسير القرآن الكريم .
من تأليف: مركز تفسير للدراسات القرآنية .

ای مردم، از پروردگارتان بترسید، زیرا او ذاتی است که شما را از یک نفس که پدرتان آدم است آفرید، و از آدم، جفت او حوا مادر شما را آفرید، و از آن دو، در جهات چهارگانۀ زمین، مرد و زن‌های زیادی پراکنده ساخت، و از همان الله بترسید که به نام او از یکدیگر درخواست می‌کنید به این نحو که می‌گویید: به نام الله از تو می‌خواهم که فلان کار را انجام دهی، و از قطع رابطه‌های خویشاوندی بترسید که پیوندهای میان شما را برقرار می‌کند، همانا الله بر شما نگهبان است، چنان‌که ذره‌ای از اعمال شما از دست او بیرون نمی‌رود، بلکه اعمال‌تان را برمی‌شمارد و جزای آنها را به شما می‌دهد.
- ای مجریان وصیت- وقتی که یتیمان (کسانی‌که قبل از سن بلوغ پدران‌شان را از دست داده‌اند) بالغ و رشید شدند، اموال‌شان را به‌صورت کامل به آنها بدهید، و حرام را با حلال عوض نکنید؛ به اینکه از اموال خوب و گرانبهای یتیمان بگیرید، و به جای آن از اموال پست و کم‌ارزش خویش بپردازید، و اموال یتیمان را همراه با اموال خودتان مگیرید که این کار، گناه بزرگی نزد الله است.
و اگر ترسیدید که پس از ازدواج با دختران یتیمی که تحت سرپرستی شما هستند، به دلیل ترس از کاستن از مهریه‌های واجب آنها، یا بدرفتاری با آنها، عدالت را برقرار نکنید، پس آنها را رها کنید و با زنان پاک دیگر ازدواج کنید، اگر خواستید که با دو یا سه یا چهار زن ازدواج کنید؛ اما اگر ترسیدید که میان آنها عدالت برقرار نکنید به یک زن بسنده کنید، یا از کنیزانی که در ملکیت شما هستند بهره بگیرید؛ زیرا آنها حقوقی مانند حقوق همسران ندارند، این امر که در مورد یتیمان و اکتفا بر ازدواج با یک زن یا بهره‌گیری از کنیزان آمده، نزدیک‌تر است به اینکه ستم نکنید و منحرف نشوید.
و مهریه‌های زنان را به عنوان هدیه‌ای واجب به آنها بدهید، پس اگر خودشان با رضایت قلبی و بدون اجبار، مقداری از مهریه را بر شما بخشیدند، آن را گوارا و مباح بخورید.
و – ای اولیا- اموال را به کسانی‌که نمی‌توانند در آن به خوبی تصرف کنند ندهید، زیرا الله این اموال را سبب اقامۀ مصالح و امور معاش بندگان قرار داده است، چنین افرادی صلاحیت تصرف در اموال و حفظ آن را ندارند، و از این اموال بر آنها انفاق کنید و آنها را بپوشانید، و سخنی پاکیزه به آنها بگویید، و به آنها وعدۀ نیکو دهید که وقتی به رشد و تصرف نیکو دست یافتند اموال‌شان را به آنها تقدیم می‌کنید.
- ای اولیا- یتیمان را وقتی به سن بلوغ رسیدند با دادن بخشی از اموال‌شان که در آن تصرف کنند، بیازمایید، اگر در آن به خوبی تصرف کردند و رشد آنها بر شما آشکار شد، پس اموال‌شان را به‌صورت کامل و بدون کاستی به آنها تحویل بدهید، و بیش از حدی که الله از اموال آنها هنگام نیاز برای شما اجازه داده است از اموال‌شان نخورید، و از ترس اینکه وقتی بالغ شدند اموال‌شان را از شما می‌گیرند در خوردن آن شتاب مکنید، هر یک از شما ثروتی دارد که او را بی‌نیاز می‌گرداند، باید از گرفتن از مال یتیم خودداری کند، و هر یک از شما که فقیر و بدون ثروت است، به مقدار نیازش باید از آن بخورد، و هرگاه پس از بلوغ و تشخیص رشد آنها، اموال‌شان را به آنها تحویل دادید، برای حفظ حقوق و جلوگیری از اسباب اختلاف، برای این تحویل گواه بگیرید، و الله به عنوان گواه بر این کار، و حسابگر بندگانش در قبال اعمال‌شان، کافی است.
برای مردان از آنچه که پدر و مادر و خویشاوندان مانند برادران و عموها پس از مرگ‌شان به جای می‌گذارند، کم باشد یا زیاد، سهمی است، و برای زنان نیز از آنچه که این افراد به جای می‌گذارند سهمی است؛ برخلاف آنچه در زمان جاهلیت وجود داشت که زنان و کودکان از میراث محروم بودند، این سهم، حقی واجب از جانب الله متعال است که مقدار آن مشخص شده است.
و اگر هنگام تقسیم ترکه، کسانی از خویشاوندان و یتیمان و فقرا که وارث نیستند حاضر بودند؛ - بنا بر استحباب- از این مال قبل از تقسیم، مقداری را که دل‌های‌تان به آن رضایت دارد به آنها بدهید؛ زیرا به میراث که بدون رنج به شما رسیده است چشم دارند، و با آنها به نیکویی و پسندیده سخن بگویید.
کسانی‌که اگر بمیرند فرزندانی خردسال و ضعیف از خود برجای می‌گذارند، بترسند از اینکه فرزندان‌شان تباه شوند، باید در مورد یتیمانی که تحت سرپرستی آنها هستند نیز از الله بترسند و به آنها ستم نکنند، تا الله پس از مرگ آنها کسی را برای‌شان قرار دهد تا به فرزندان‌شان نیکی کند همان‌گونه که آنها نیکی کردند، و باید در حق فرزندان کسی‌که در وصیت او حاضر هستند نیکی کنند؛ یعنی سخنی درست به آنها بگویند به این‌ ترتیب که در وصیت خود به حق ورثه‌اش پس از مرگ خویش ستم نکند، و خودش را با ترک وصیت از خیر محروم نگرداند.
همانا کسانی‌که اموال یتیمان را می‌گیرند، و از روی ستم و تجاوز در آن تصرف می‌کنند، آتشی شعله‌ور در شکم‌های‌شان وارد می‌کنند، و در روز قیامت آنها را خواهد سوزاند.
الله در مورد میراث فرزندان‌تان از شما پیمان می‌گیرد و به شما امر می‌کند؛ میراث چنین میان آنها تقسیم می‌شود که برای پسر مثل سهم دو دختر است، پس اگر میت دخترانی را بدون داشتن فرزند پسر به جای گذاشت، برای دو دختر یا بیشتر، دو سوم ماتَرَکاست، و اگر یک دختر باشد، نصف ماتَرَک برای اوست، و در صورتی‌که میت فرزند پسر یا دختر داشته باشد، برای هر یک از پدر و مادر میت یک ششم ماترک است، و اگر میت فرزندی نداشته باشد و وارثان او فقط پدر و مادر باشند، برای مادر یک سوم و باقی‌ماندۀ میراث برای پدرش است، اگر میت دو یا بیشتر از دو خواهر یا برادر شقیق (پدری و مادری) یا غیر شقیق داشته باشد، برای مادر او یک ششم از طریق فرض، و باقی میراث از طریق تعصیب برای پدر است (خویشاوندان پدر را عصبه گویند)، و خواهران و برادران سهمی ندارند؛ این نحوۀ تقسیم میراث، پس از اجرای وصیتی است که میت بدان وصیت کرده است به شرط آن‌که وصیت او از یک سوم مالش تجاوز نکند، و به شرط ادای دِینی است که بر عهدۀ میت بوده است، الله متعال تقسیم میراث را به این نحو قرار داده است، زیرا شما نمی‌دانید کدام‌یک از پدران و فرزندان در دنیا و آخرت برای‌تان سودمندتر است، زیرا امکان دارد میت یکی از وارثانش را خوب بپندارد، آن‌گاه تمام مال را به او بدهد، یا او را بد بداند آن‌گاه او را از میراث محروم کند، درحالی‌که احتمال خلاف این امر نیز می‌رود، کسی‌که از تمام این امور آگاهی دارد، همان الله است که هیچ‌چیز بر او پوشیده نمی‌ماند، و به همین دلیل، میراث را بنا بر نحوۀ مذکور تقسیم کرد، و آن را فریضه‌ای از جانب خودش بر بندگانش واجب گرداند، همانا الله ذات دانایی است که ذره‌ای از مصالح بندگانش بر او پوشیده نمی‌ماند و در شرع و تدبیرش حکیم است.
و – ای شوهران- نصف ماترک همسران‌تان برای شماست، اگر فرزندی- پسر یا دختر- از شما یا دیگران نداشته باشند، اما اگر فرزندی- پسر یا دختر- داشتند، یک چهارم مالی که بر جای می‌گذارند برای شماست، که پس از اجرای وصیت آنها و پرداخت دَینی که بر عهدۀ آنها است، برای شما تقسیم می‌شود. و – ای شوهران- برای همسران‌تان، اگر فرزندی – پسر یا دختر- از آنها یا غیر آنها ندارید، یک چهارم ماترک شماست، اما اگر فرزندی- پسر یا دختر- داشتید، یک هشتم ماترک شما برای آنها است که این مقدار پس از اجرای وصیت شما، و پرداخت دَینی که بر عهدۀ شماست به آنها تقسیم می‌شود. و اگر مردی بدون پدر و مادر و بدون فرزند، یا زنی بدون پدر و مادر و بدون فرزند بمیرد، و یک برادر مادری یا خواهر مادری داشته باشد، برای هر یک از برادر مادری یا خواهر مادری میت، یک ششم از طریق فرض است، اما اگر برادران مادری یا خواهران مادری بیش از یک نفر باشند، برای تمام آنها یک سوم از طریق فرض است که در آن با هم شریک می‌شوند، و مردان و زنان آنها به‌طور یکسان از آن سهم می‌برند، البته این سهم‌شان را پس از اجرای وصیت میت و پرداخت دیون او می‌گیرند، به شرط اینکه وصیت او به وارثان زیان نرساند؛ مثل اینکه میت به بیشتر از یک سوم مالش وصیت کرده باشد، این حکم که در آیه آمده است، پیمانی از جانب الله بر شماست که آن را بر شما واجب گردانیده است، و الله از آنچه که بندگانش را در دنیا و آخرت اصلاح می‌کند آگاه است، و ذات بردباری است که مجازات گناهکار را به تعجیل نمی‌اندازد.
احکام مذکور در مورد یتیمان و غیر آنها، احکام الله متعال است که برای بندگانش تشریع فرموده است تا به آنها عمل کنند، و کسانی‌که با اجرای اوامر و اجتناب از نواهی الله از او تعالی و رسولش فرمان‌برداری کنند، الله آنها را به بهشت‌هایی که رودها از زیر کاخ‌های‌شان جاری است درمی‌آورد، که همیشه در آن می‌مانند و زوالی آنها را در برنمی‌گیرد، و این پاداش الهی، بزرگترین رستگاری است که همانندی ندارد.
و هرکس با تعطیلی احکام الله و عمل‌نکردن به آنها، یا تردید در آنها، از الله و رسولش نافرمانی کند و از حدودی که تشریع کرده است بگذرد، الله او را در آتشی که جاودان در آن می‌ماند درمی‌آورد، و عذاب خوارکننده‌ای در آنجا دارد.
و از زنان محصن (زنان دارای همسر) و غیر محصن شما که مرتکب گناه زشت زنا می‌شوند، چهار مرد عادل را بر آنها گواه بگیرید، پس اگر علیه آنها گواهی دادند، آنها را به عنوان مجازات در خانه‌ها زندانی کنید، تا زندگی‌شان با مرگ پایان یابد، یا الله راهی غیر از حبس برای‌شان قرار دهد. سپس الله این راه را بیان فرمود، یعنی صد ضربه شلاق و یک سال تبعید را برای مجازات زن زناکارِ باکره و سنگسار را برای مجازات زن محصنه صادر فرمود.
و آن دو تن از مردان- محصن یا غیر محصن- را که مرتکب عمل زشت زنا می‌شوند با زبان و دست به گونه‌ای که باعث تحقیر و بازداشتن می‌شود مجازات کنید، پس اگر از گناه‌شان دست کشیدند، و اعمال‌شان اصلاح شد، از آزار رساندن آنها خودداری کنید؛ زیرا کسی‌که از گناه توبه می‌کند، همانند کسی است که گناهی مرتکب نشده است؛ قطعاً الله نسبت به بندگان توبه‌کارش بسیار توبه‌پذیر و مهربان است. این نوع مجازات، در ابتدای امر بود، سپس با شلاق‌زدن و تبعید مرد مجرد و سنگسار مرد محصن نسخ شد.
قطعاً الله توبۀ کسانی را می‌پذیرد که از روی جهل به سرانجام و آثار بد گناهان و معاصی، آنها را مرتکب می‌شوند- این امر در مورد هر کسی است که از روی عمد یا غیرعمد مرتکب گناه می‌شود- سپس قبل از مشاهدۀ مرگ به‌سوی پروردگارش بازمی‌گردد، آنها هستند که الله توبه‌شان را می‌پذیرد و از بدی‌های‌شان درمی‌گذرد، و الله از احوال مخلوقاتش آگاه است، و در تقدیر و تشریع خویش بسیار داناست.
الله توبه کسانی را نمی‌پذیرد که بر انجام گناهان اصرار می‌ورزند، و از آن توبه نمی‌کنند تا اینکه سختی‌های مردن را می‌بینند، آن‌گاه هر یک از آنها می‌گوید: اکنون از گناهانی که انجام داده‌ام توبه می‌کنم. و الله - همچنین- توبه کسانی را که با اصرار در کفر می‌میرند نمی‌‌پذیرد، آنها نافرمانانی هستند که بر انجام گناهان اصرار می‌ورزند، و کسانی‌که در حال کفرشان می‌میرند، عذابی دردآور برای‌شان آماده کرده‌ایم.
ای کسانی‌که به الله ایمان آورده‌اید و از رسولش پیروی کرده‌اید، برای شما جایز نیست که زنان پدرهای‌تان را همانند مال به ارث ببرید، و با آنها ازدواج کنید، یا آنها را به ازدواج کسانی‌که دوست دارید درآورید، یا از ازدواج آنها جلوگیری کنید. و همچنان برای شما جایز نیست که همسران‌تان را که آنها را دوست ندارید نگه دارید تا به آنها آسیب برسانید، به این هدف که به نفع شما از بخشی از مهریه و غیر آن، که به آنها داده‌اید چشم‌پوشی کنند، مگر اینکه مرتکب گناه زشتی مانند زنا شده باشند، که اگر این چنین کردند، برای شما جایز است که آنها را نگه دارید و بر آنها سخت بگیرید تا آنچه را که به آنها داده‌اید به شما بدهند، و به روشی پاکیزه و خودداری از اذیت و آزار و تلاش در نیکوکاری با آنها رفتار کنید، پس اگر به خاطر یک امر دنیوی آنها را نمی‌پسندید در برابر آنها شکیبایی کنید؛ چه بسا الله در آنچه که آن را نمی‌پسندید، خیر فراوانی در زندگانی دنیا و آخرت قرار می‌دهد.
- ای شوهران- اگر خواستید زنی را طلاق دهید و دیگری را جایگزین او کنید، در این کار گناهی بر شما نیست؛ و اگر به زنی که قصد دارید از او جدا شوید، مال زیادی به عنوان مهریه داده بودید، برای شما جایز نیست که چیزی از آن بگیرید؛ زیرا گرفتن آنچه که به زنان‌تان داده‌اید، تهمتی آشکار و گناهی واضح به شمار می‌رود!
و چگونه مهریه‌ای را که به آنها داده‌اید بازمی‌ستانید با آن‌که میان‌تان علاقه و مودت و بهره‌جویی و اطلاع بر اسرار حاصل شده است، زیرا پس از این، طمع در مالی که در دست آنها است، بسیار بد و ناپسند است، درحالی‌که آنها پیمانی محکم و سخت از شما گرفته‌اند، که همان حلال ‌کردن آنها با سخن و حکم الله متعال است.
و با زنانی که پدران‌تان آنها را به ازدواج خود درآورده‌اند ازدواج نکنید؛ زیرا این کار حرام است، مگر آنچه که قبل از اسلام گذشته است که مؤاخذه‌ای بر آن نیست، این امر بدان سبب است که ازدواج پسران با همسران پدرهایشان، کاری بسیار ناپسند، و سبب خشم الله بر انجام‌دهندۀ آن، و راه بسیار بدی برای رونده در آن است.
الله نکاح این زنان را بر شما حرام گردانیده است: مادران‌تان و هرچه بالاتر روند؛ یعنی مادر مادر و مادربزرگ پدری یا مادری او، و دختران‌تان و هرچه پایین‌تر روند؛ یعنی دخترِ دختر و دخترِ دخترِ دختر، همچنین دختران پسر و دختران دختر و هر چه پایین‌تر روند، خواهران شما از پدر و مادر یا از یکی از آن دو، و عمه‌هایتان، همچنین عمه‌های پدران‌تان و مادران‌تان و هرچه بالاتر روند، و خاله‌هایتان، و همچنین خاله‌های مادران و پدران‌تان و هرچه بالاتر روند، و دختران برادر و دختران خواهر، و فرزندان‌شان و هرچه پایین‌تر روند، و مادرهای‌تان که به شما شیر داده‌اند و خواهران رضاعی شما، و مادران همسران‌تان چه با همسران‌تان آمیزش کرده باشید یا با آنها آمیزش نکرده باشید، و دختران همسران‌تان از شوهران دیگر که غالباً در خانه‌های شما رشد می‌کنند و پرورش می‌یابند، و همچنین اگر در خانه‌های شما پرورش نیافته‌اند، اگر با مادران‌شان آمیزش کرده‌اید، و اما اگر با آنها آمیزش نکرده‌اید، گناهی بر شما نیست که با دختران‌شان ازدواج کنید، و حرام گردانیده است بر شما، نکاح همسران پسران‌تان را که از پشت خودتان هستند، هر چند با آنها آمیزش نکرده باشند، و همسران پسران رضاعی شما نیز در این حکم داخل هستند، و جمع میان دو خواهر نسبی یا رضاعی را بر شما حرام گردانیده است مگر آنچه که در جاهلیت از این کار گذشته است که الله آن را بخشیده است، قطعاً الله نسبت به آن دسته از بندگانش که به‌سوی او توبه می‌کنند آمرزنده و مهربان است. تحریم جمع میان زن و عمه یا خالۀ او نیز از طریق سنت ثابت است.
و ازدواج با زنان شوهردار بر شما حرام شده است، مگر آن زنانی که با اسارت‌گرفتن در جهاد در راه الله مالک آنها می‌شوید، که پس از استبراء رحم آنها به یک حیض، آمیزش با آنها برای‌تان حلال است، الله این حکم را بر شما فرض گردانید، و الله غیر از این موارد، سایر زنان را بر شما حلال گردانید، که با اموال خود، احصان و پاکدامنی نفس‌های‌تان را از طریق حلال و بدون قصد زنا بجویید، پس به زنانی که از طریق نکاح از آنها بهره گرفته‌اید، مهریه‌های‌شان را که الله به عنوان فریضه‌ای بر شما واجب گردانیده است بدهید، و بر شما گناهی نیست که پس از تعیین مهریۀ واجب، با افزودن بر آن یا چشم‌پوشی از بخشی از آن توافق کنید، همانا الله از مخلوقاتش آگاه است و چیزی از آنها بر او پوشیده نمی‌ماند، و در تدبیر و تشریع خویش بسیار داناست.
- ای مردان- هر یک از شما که به دلیل ثروت اندک نمی‌تواند با زنان آزاد ازدواج کند، برای او جایز است که با کنیزکان مملوک دیگران ازدواج کند، اگر در آنچه که بر شما آشکار است مؤمن باشند، و الله به حقیقت ایمان و باطن احوال شما داناتر است، و شما و آنها در دین و انسانیت یکسان هستید، پس، از ازدواج با آنها خودداری نکنید، آنها را با اذن مالکان‌شان به ازدواج خویش درآورید، و مهریه‌های‌شان را بدون کاستی یا بدون تأخیر به آنها بدهید. این جواز در صورتی است که آنها پاکدامن باشند، نه اینکه آشکارا زناکار باشند، و نه اینکه دوستانی پنهانی برای زنا داشته باشند، اما اگر پس از ازدواج، مرتکب فاحشۀ زنا شدند، حد آنها نصف مجازات زنان آزاد است: پنجاه ضربه شلاق، و سنگسار نمی‌شوند، برخلاف زنان شوهردار آزاد در صورتی‌که زنا کنند. این جواز ازدواج با کنیزکان مؤمن و پاکدامن، تخفیفی است برای کسی‌که از وقوع خویش در زنا می‌ترسد، و قادر بر ازدواج با زنان آزاد نیست، زیرا شکیبایی از ازدواج با کنیزکان بهتر است؛ تا فرزندان از اینکه به بردگی درآیند محافظت شوند، و الله نسبت به بندگان توبه‌کارش آمرزنده و مهربان است، و به‌سبب رحمتش است که ازدواج با کنیزکان را در صورت ناتوانی از ازدواج با زنان آزاد، به شرط ترس از ارتکاب زنا تشریع کرده است.
الله سبحانه می‌خواهد با تشریع این احکام برای شما، نشانه‌های شریعت و دینش و آنچه که مصالح شما در دنیا و آخرت در آن قرار دارد را برای‌تان بیان کند، و شما را به راه‌های پیامبران قبل از شما در تحلیل و تحریم، و اخلاق‌های گرامی آنها، و سنت‌های پسندیده‌شان راهنمایی کند تا از آنها پیروی کنید، و شما را از نافرمانی خویش به طاعتش بازگرداند، و الله می‌داند مصلحت بندگانش در چه چیزی است پس همان را برای‌شان تشریع می‌کند. و الله در تشریع و تدبیر خویش در امور بندگان بسیار داناست.
و الله می‌خواهد که شما را ببخشد، و از بدی‌های‌تان درگذرد، و کسانی‌که در پی شهوات‌شان هستند می‌خواهند که شما از راه استقامت، بسیار دور شوید.
الله می‌خواهد در آنچه تشریع می‌کند بر شما آسان بگیرد، پس شما را به آنچه خارج از توان‌تان است مکلف نمی‌گرداند؛ زیرا به ضعف خلقتی و اخلاقی انسان آگاه است.
ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید و از رسولش پیروی کرده‌اید، مال یکدیگر را به باطل، مانند غصب و دزدی و رشوه و غیر آن نخورید، مگر اینکه این اموال، اموالی تجارتی باشد که با توافق طرفین معامله صادر می‌شود، که در این صورت خوردن و تصرف در آن برای‌تان حلال است، و یکدیگر را نکشید، و هیچ‌یک از شما خودش را نکشد، و خودش را در نابودی نیفکند، همانا الله نسبت به شما مهربان است و به‌سبب مهربانی خویش، خون‌ها و اموال و آبروی شما را حرام گردانیده است.
و هرکس موارد مذکور را که شما را از آن نهی می‌کنیم انجام دهد، یعنی مال دیگری را بخورد یا از روی علم و عمد، نه از روی جهل و فراموشی، بر او با کشتن یا طریق دیگری تجاوز کند، الله به زودی در روز قیامت او را در آتش بزرگی که گرمایش رنج‌آور و عذابش شدید است می‌افکند، و این کار بر الله آسان است؛ زیرا او تعالی ذات توانایی است که هیچ‌چیز از تحت قدرت او خارج نیست.
- ای مؤمنان- اگر از انجام گناهان بزرگ مانند شرک به الله، نافرمانی از پدر و مادر، قتل نفس و رباخواری دوری کنید؛ با پوشاندن و محو گناهان صغیره‌تان از آنها درمی‌گذریم، و شما را در مکان گرامی‌ای نزد الله که همان بهشت است درمی‌آوریم.
- ای مؤمنان- آنچه را که الله با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ تا به خشم و حسد منجر نشود، پس برای زنان شایسته نیست آنچه را که الله برای مردان اختصاص داده است آرزو کنند؛ زیرا برای هر گروه، سهمی از عملی است که مناسب اوست، و از الله بخواهید که بر عطای خویش به شما بیفزاید؛ قطعاً الله از هر چیزی آگاه است؛ از این رو، به هر نوع، همان عملی را داده است که مناسب حال اوست.
و برای هر یک از شما، عصبه‌ای قرار دادیم که از میراثی که پدر و مادر و خویشاوندان به جای می‌گذارند میراث می‌برند. و نصیب کسانی را که با آنها سوگندهایی محکم بر هم‌پیمانی و نصرت بسته‌اید بدهید، که الله بر هر چیزی گواه است، از جمله بر این سوگندها و پیمان‌های شما. ارث‌بری به سبب هم‌پیمانی در صدر اسلام بود، سپس نسخ شد.
مردان به‌سبب فضیلتی که الله به آنها اختصاص داده است، و به‌سبب نفقه و مراقبت بر کارهای زنان که بر آنها واجب است، از زنان سرپرستی می‌کنند، و زنان صالح، فرمان‌بردار پروردگارشان، و فرمان‌بردار شوهران‌شان هستند، به‌سبب توفیقی که الله به آنها داده است، در غیبت شوهران‌شان، نگهبانان آنها هستند، و – ای شوهران- زنانی را که از خودداری آنها از اطاعت شوهران‌شان در قول یا عمل می‌ترسید، ابتدا آنها را اندرز دهید و از الله بترسانید، پس اگر اجابت نکردند در بستر از آنها دوری کنید، به این نحو که مرد با او آمیزش نکند، پس اگر اجابت نکردند، آنها را به گونه‌ای که آزاردهنده نباشد بزنید، پس اگر به فرمان‌برداری بازگشتند، با ستم یا سرزنش بر آنها ستم نکنید، همانا الله بر هر چیزی دارای برتری است، و در ذات و صفاتش بسیار بزرگ است، پس از او بترسید.
و – ای اولیای زن و شوهر- اگر ترسیدید که اختلاف بین آن دو به دشمنی و جدایی منجر شود، پس یک مرد عادل از خانوادۀ شوهر، و یک مرد عادل از خانوادۀ زن بفرستید، تا به آنچه از جدایی یا سازش میان آن دو که در آن مصلحت است حکم کنند، و سازش، دوست‌داشتنی‌تر و بهتر است، که اگر دو داور آن را اراده کردند و روش بهتر را به‌سوی آن برداشتند، الله میان زوجین سازش ایجاد می‌کند، و اختلاف میان آن دو را برمی‌دارد، همانا چیزی از بندگان الله بر او پوشیده نمی‌ماند، و او به جزئیات آنچه در دل‌های‌شان پنهان است آگاهی دارد.
و با تسلیم در برابر الله، فقط او را عبادت کنید، و دیگران را به همراه او عبادت نکنید، و با اکرام و نیکی به پدر و مادر به آن دو نیکی کنید، و به خویشاوندان و یتیمان و فقرا نیکی کنید، و به همسایۀ خویشاوند و همسایه‌ای که خویشاوند نیست نیکی کنید، و به دوست همنشین خود نیکی کنید، و به مسافر بیگانه که راه‌ها بر او قطع شده است نیکی کنید، و به بردگان خود نیکی کنید، همانا الله کسی را که خودبزرگ‌بین و متکبر بر بردگانش است و با فخرفروشی بر مردم خودش را می‌ستاید دوست ندارد.
و الله دوست ندارد کسانی را که از روزی الله که به آنها ارزانی داشته است انفاق نمی‌کنند، و با سخن و عمل‌شان دیگران را به انفاق‌نکردن امر می‌کنند، و روزی و علم و غیر آن را که الله از روی فضل خویش به آنها داده است پنهان می‌دارند، چنان‌که حق را بر مردم آشکار نمی‌کنند، بلکه آن را می‌پوشانند، و باطل را آشکار می‌کنند، و این خصلت کافران است، و عذابی خوارکننده برای کافران آماده کرده‌ایم.
و همچنین این عذاب را برای کسانی مهیا کرده‌ایم که اموال‌شان را انفاق می‌کنند تا مردم آنها را ببینند و ستایش کنند، درحالی‌که به الله و روز قیامت ایمان ندارند؛ این عذاب خوارکننده را برای‌شان آماده ساخته‌ام، و چیزی آنها را گمراه نکرد مگر اینکه از شیطان پیروی کردند، و هرکس شیطان دوست و همنشینش باشد، (باید بداند که) شیطان همنشین بسیار بدی است.
و آنها اگر به الله و روز قیامت ایمان حقیقی می‌آوردند، و اموال‌شان را در راه الله و خالصانه برای او انفاق می‌کردند، چه زیانی به آنها می‌رسید؟! بلکه تمام خیر در این کار است، و الله از آنها آگاه است، به گونه‌ای که حال آنها بر او پوشیده نمی‌ماند، و هرکس را بر اساس عملش جزا می‌دهد.
همانا الله متعال، ذات عادلی است که ذره‌ای به بندگانش ستم نمی‌کند، چنان‌که به اندازۀ مورچۀ کوچکی از نیکی‌های آنها نمی‌کاهد، و ذره‌ای بر بدی‌های‌شان نمی‌افزاید، و اگر به وزن ذره‌ای نیکی باشد، به فضل خویش ثواب آن را دوچندان می‌کند، و علاوه بر آن از جانب خویش ثوابی بزرگ می‌بخشد.
پس امر در روز قیامت چگونه است آن‌گاه که پیامبر هر امتی را می‌آوریم که بر آنچه عمل کرده‌اند گواهی ‌دهد، و – ای رسول- تو را به عنوان گواه بر امتت می‌آوریم؟!
در آن روز بزرگ، کسانی‌که به الله کفر ورزیده و از رسولش نافرمانی کرده‌اند، آرزو می‌کنند که ای کاش خاک بودند و با زمین یکسان می‌شدند، و ذره‌ای از اعمال‌شان را نمی‌توانند از الله پنهان کنند؛ زیرا الله بر زبان‌های‌شان مُهر می‌زند تا نتواند صحبت کند، و به اعضای‌شان اذن می‌دهد تا به اعمال آنها گواهی دهند.
ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید و از رسولش پیروی کرده‌اید، در حال مستی نماز نگزارید تا زمانی‌که از مستی درآیید و گفته‌های‌تان را تشخیص دهید- این حکم، قبل از تحریم خمر به صورت مطلق بود- و در حال جنابت نماز نگزارید، و در این حالت به مساجد وارد نشوید مگر اینکه بدون توقف از آن بگذرید، تا اینکه غسل کنید، و اگر بیماری‌ای به شما رسید که استعمال آب را غیرممکن می‌کرد، یا مسافر بودید، یا یکی از شما ادرار و یا مدفوع کرد، یا با زنان آمیزش کردید، آن‌گاه آب نیافتید- خاکی پاک بیابید، و صورت‌ها و دست‌های‌تان را با آن مسح کنید، همانا الله از تقصیر شما می‌گذرد و نسبت به شما آمرزنده است.
- ای رسول- آیا از حال یهودیان آگاه نشدی، کسانی‌که الله نصیبی از علم تورات به آنها داد اما آنها گمراهی را با هدایت عوض کردند، و – ای مؤمنان- آنها بر منحرف کردن شما از راه راستی که رسول صلی الله علیه وسلم آورده است مشتاقند، تا راه کج‌شدۀ آنها را بپیمایید؟!
و – ای مؤمنان- الله به حال دشمنان‌تان، از شما آگاه‌تر است، پس شما را از آنها باخبر کرد و دشمنی آنها را بر شما آشکار گرداند، و الله به عنوان پشتیبانی که شما را از آسیب آنها محافظت می‌کند کافی است، و الله به عنوان یاوری که نیرنگ و آزار آنها را از شما بازمی‌دارد و شما را بر آنها پیروز می‌گرداند کافی است.
گروه بدی از یهودیان هستند که کلامی را که الله آن را فرو فرستاده است تغییر می‌دهند، چنان‌که آن را به غیر آنچه الله نازل فرموده است تأویل می‌کنند، و هنگامی‌که رسول صلی الله علیه وسلم آنها را به امری فرمان می‌دهد به او می‌گویند: سخن تو را شنیدیم و با فرمانت مخالفت کردیم، و از روی تسمخر می‌گویند: بشنو ما چه می‌گوییم که کاش نشنوی؛ و با گفتن «راعنا» این تصور را ایجاد می‌کنند که منظورشان چنین است: گوشَت را به ما بسپار، اما در واقع رعونة «کودنی و نادانی» را اراده می‌کنند؛ زبان‌شان را به آن می‌پیچانند، با این کار قصد نفرین بر پیامبر و طعنه‌زدن در دین را دارند، و اگر به جای اینکه گفتند: سخنت را شنیدیم، و با فرمانت مخالفت کردیم، می‌گفتند: سخنت را شنیدیم، و از فرمانت اطاعت بردیم، و به جای اینکه گفتند: بشنو که ناشنوا گردی، می‌گفتند: بشنو، و به جای اینکه گفتند: راعنا، می‌گفتند: به ما مهلت بده تا سخنت را بفهمیم، به‌طور قطع برای‌شان بهتر و شایسته‌تر بود؛ زیرا دربردارندۀ حسن ادبی است که سزاوار جناب پیامبر صلی الله علیه وسلم است، اما الله آنها را نفرین کرد، و به‌سبب کفرشان آنها را از رحمت خویش دور راند، پس ایمانی نمی‌آورند که برای‌شان سودمند باشد.
ای یهودیان و مسیحیانی که به شما کتاب داده شده است، به آنچه که بر محمد صلی الله علیه وسلم فرو فرستادیم و تصدیق‌کنندۀ تورات و انجیل که همراه شماست می‌باشد ایمان بیاورید، پیش از آن‌که حواس چهره‌ها را محو کنیم، و آنها را به پشت‌شان بازگردانیم، یا آنها را از رحمت الله برانیم، چنان‌که اصحاب سبت (روز شنبه) را که با شکار در این روز بعد از نهی از آن تجاوز کردند از رحمت الله راندیم، پس الله آنها را به صورت بوزینه‌هایی مسخ کرد، و امر و تقدیر الله، ناگزیر تحقق می‌یابد.
قطعاً الله نمی‌بخشد که چیزی از مخلوقاتش با او شریک قرار داده شود، و به فضل خویش از گناهان پایین‌تر از شرک و کفر برای هرکس بخواهد درمی‌گذرد، یا به عدالت خویش هرکس را بخواهد به اندازۀ گناهانش عذاب می‌کند، و هرکس که غیر الله را با او تعالی شریک گرداند، به‌طور قطع گناه بسیار بزرگی از او سرزده است که هرکس بر آن بمیرد بخشیده نمی‌شود.
- ای رسول- آیا آگاه نشدی از حال آن کسانی‌که برای پاک جلوه دادن خود و اعمال‌شان، خود را می‌ستایند؟ بلکه فقط الله است که هر یک از بندگانش را که بخواهد می‌ستاید و پاک می‌گرداند؛ زیرا او از نهان‌ دل‌ها آگاه است، و ذره‌ای از پاداش اعمال‌شان، هر چند به اندازۀ نخی که در روی هستۀ خرما است، کاسته نخواهد شد.
ای رسول بنگر که چگونه با ستایش بر خویشتن، بر الله دروغ می‌بندند! و همین امر به عنوان گناهی بزرگ برای گمراهی آنها کافی است.
- ای رسول- آیا آگاه نشدی و تعجب نکردی از حال یهودیان که الله سهمی از علم را به آنها بخشید، به معبودهایی که به جای الله گرفته‌اند ایمان می‌آورند، و – از روی دوستی و مدارا با مشرکان- می‌گویند: آنها از اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم هدایت‌یافته‌ترند؟!
اینان که این اعتقاد فاسد را دارند، همان کسانی هستند که الله آنها را از رحمت خویش رانده است، و هرکس که الله او را براند، هرگز یاوری برای او نخواهی یافت تا حمایتش کند.
آنها سهمی از حکومت ندارند، و اگر چنین سهمی داشته باشند ذره‌ای از آن به هیچ‌کس نمی‌دهند، هر چند به اندازۀ نقطه‌ای که در پشت هستۀ خرما قرار دارد باشد.
بلکه به محمد صلی الله علیه وسلم و اصحابش به‌خاطر نبوت و ایمان و قدرت و تسلط در زمین که الله به آنها بخشیده است حسادت می‌ورزند. پس چرا به آنها حسادت می‌ورزند درحالی‌که بیان شد که ما کتابی نازل‌شده به فرزندان ابراهیم بخشیدیم، و آنچه که افزون بر کتاب، بر ابراهیم علیه السلام وحی کردیم، و به آنها حکومتی گسترده بر مردم بخشیدیم؟!
برخی از اهل کتاب، به آنچه که الله بر ابراهیم علیه السلام و پیامبرانش از نسل ابراهیم علیه السلام نازل فرموده است ایمان آوردند و برخی از آنها از ایمان به آن روی گرداندند، و همین موضع را در برابر آنچه که بر پیامبر محمد صلی الله علیه وسلم نازل شده است دارند، و برای کسانی از آنها که کفر ورزیدند عذاب آتش کافی است.
همانا کسانی‌که به آیات ما کفر ورزیدند، در روز قیامت آنها را در آتشی که آنها را احاطه می‌کند خواهیم افکند، هرگاه پوست‌های‌شان بسوزد، پوستی دیگر جایگزین آن می‌گردانیم، تا عذاب بر آنها ادامه داشته باشد، همانا الله ذات شکست‌ناپذیری است که چیزی بر او چیره نمی‌گردد، و در تدبیر و حکم خویش بسیار داناست.
و کسانی را که به الله ایمان آوردند و از رسولانش پیروی کردند، و طاعات را به جا آوردند، در روز قیامت به بهشت‌هایی درخواهیم آورد که رودها از زیر کاخ‌های‌شان جاری است و برای همیشه در آن می‌مانند، در این بهشت‌ها همسرانی پاکیزه از هرگونه پلیدی برای‌شان است، و آنها را زیر سایه‌ای گسترده و انبوه که هیچ گرما و سرمایی ندارد درخواهیم آورد.
قطعاً الله به شما دستور می‌دهد که تمام آنچه را که به شما امانت داده شده است به صاحبانش بازگردانید، و به شما فرمان می‌دهد که هرگاه میان مردم داوری کردید، عدالت برقرار کنید و در حکم منحرف نشوید و ستم نکنید، الله شما را به امر نیکویی پند می‌دهد و در تمام احوال‌تان شما را به آن راهنمایی می‌کند، همانا الله سخنان شما را می‌شنود، و افعال شما را می‌بیند.
ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید و از رسولش پیروی کرده‌اید، با اجرای آنچه بر آن امر شده و اجتناب از آنچه نهی شده است، از الله و از رسولش اطاعت کنید، و از والیان امورتان اطاعت کنید تا زمانی‌که به گناهی فرمان نداده‌اند، پس اگر در چیزی اختلاف کردید، در آن مورد به کتاب الله و سنت رسولش بازگردید، اگر به الله و روز آخرت ایمان دارید، این بازگشت به کتاب و سنت، از ماندن در اختلاف و سخن به رأی برای‌تان بهتر است و سرانجام بهتری برای‌تان دارد.
- ای رسول- آیا تناقض منافقان یهود را ندیده‌ای که به دروغ ادعا می‌کنند به آنچه بر تو و آنچه بر رسولان قبل از تو نازل شده است ایمان آورده‌اند، اما می‌خواهند داوری در نزاع‌های خویش را به جای شریعت الله، به قوانین وضعی بشر ارجاع دهند، درحالی‌که فرمان یافته‌اند با این کار کافر می‌شوند. و شیطان می‌خواهد که آنها را چنان از حق دور گرداند که دیگر راه نیابند.
و هنگامی‌که به این منافقان گفته می‌شود: به‌سوی حکمی که الله در کتابش فرو فرستاده، و به‌سوی رسول صلی الله علیه وسلم بیایید تا در خصومت‌های میان شما داوری کند، - ای رسول- آنها را می‌بینی که به صورت کامل از دادخواهی به‌سوی تو روی می‌گردانند و به دیگران روی می‌آورند.
پس این منافقان چه حالی خواهند داشت آن‌گاه که به‌سبب گناهانی که مرتکب شدند، بلاها بر آنها وارد شود، آن‌گاه – ای رسول- برای معذرت‌خواهی از تو، نزدت می‌آیند و این‌گونه به الله سوگند یاد کنند: با دادخواهی به‌سوی غیر تو، هدفی جز نیکوکاری و ایجاد سازش میان طرفین نزاع نداشتیم؟! درحالی‌که دروغ می‌گویند؛ زیرا نیکوکاری فقط در حکم‌رانی شریعت الله بر بندگانش است.
آنها کسانی هستند که الله به نفاق و هدف پستی که در دل‌های‌شان پنهان می‌دارند آگاه است، پس – ای رسول- آنها را رها کن و از آنها روی گردان، و برای ترغیب و ترهیب، حکم الله را برای‌شان بیان کن، و سخنی چنان پخته و رسا به آنها بگو که در جان‌شان نفوذ کند.
و هیچ رسولی را نفرستادیم مگر به این هدف که به مشیت و تقدیر الله، در آنچه به آن فرمان می‌دهد، اطاعت شود، و – ای رسول- اگر آنها آن‌گاه که با ارتکاب گناهان بر خویشتن ستم کردند، در زمان زندگانی تو نزدت می‌آمدند و از روی پشیمانی و توبه به آنچه مرتکب شده‌اند اقرار نموده، و از الله طلب آمرزش می‌کردند، و تو نیز برای‌شان طلب آمرزش می‌کردی، به‌طور قطع الله را نسبت به خویش بسیار توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند.
اما امر چنان‌که این منافقان ادعا می‌کنند نیست. سپس الله به ذات خویش سوگند یاد می‌کند که آنها مؤمنان واقعی نیستند مگر اینکه در تمام اختلافاتی که میان آنها واقع می‌شود، نزد رسول صلی الله علیه وسلم در زمان حیاتش و به شریعت او پس از وفاتش دادخواهی کنند، سپس به حکم رسول صلی الله علیه وسلم خشنود باشند، و ناراحتی و تردیدی نسبت به حکم او در سینه‌های‌شان نباشد، و در ظاهر و باطن به‌طور کامل بر آن گردن نهند.
و اگر بر آنها فرض می‌کردیم که یکدیگر را بکشند یا از خانه‌های‌شان درآیند، جز شمار اندکی امر ما را اجرا نمی‌کردند، پس باید الله را ستایش کنند که آنها را به کاری که برای‌شان دشوار است مکلف نکرده است، و اگر آنها طاعت الله را که به آن پند داده شدند به جای می‌آوردند، به‌طور قطع از مخالفت برای‌شان بهتر، و برای ایمان‌شان نافذتر بود،
و پاداش بزرگی از نزد خود به آنها می‌دادیم،
و آنها را به راهی که به الله و بهشت او می‌رسد هدایت می‌کردیم.
و هرکس از الله و رسول فرمان‌برداری کند، همراه کسانی است که الله با ورود به بهشت به آنها نعمت بخشیده است، یعنی همراه پیامبران، و راستگویانی که باورشان را به آنچه که رسولان آوردند کامل کرده و به آن عمل نمودند، و شهیدانی که در راه الله کشته شدند، و نیکوکارانی که به‌سبب اصلاح ظاهر و باطن آنها، اعمال‌شان نیز اصلاح شد، اینها در بهشت چه همنشینان نیکویی هستند!
ثواب مذکور، لطفی از جانب الله بر بندگانش است، و الله از احوال آنها بسیار آگاه است و هرکس را به‌سبب عملش جزا می‌دهد.
ای کسانی‌که به الله ایمان آورده‌اید و از رسولش پیروی کرده‌اید، با به‌کارگیری اسباب کمک‌رسان بر جنگ با دشمنان، احتیاط و آمادگی خویش را در برابر آنها به دست آورید، آن‌گاه به صورت گروه‌های پیاپی یا به‌صورت جمعی به‌سوی آنها خارج شوید، هر یک از این انواع، بر اساس آن چیزی است که مصلحت شما در آن قرار دارد و سبب غلبۀ شما بر دشمن می‌گردد.
و – ای مسلمانان- گروه‌هایی از شما هستند که به دلیل بزدلی، در خروج برای قتال با دشمنان‌تان تأخیر می‌کنند و دیگران را به تأخیر می‌اندازند، آنها منافقان و افراد دارای ایمان ضعیف هستند، پس اگر قتل یا شکستی به شما برسد، هر یک از آنها از روی شادی به سلامتی خویش می‌گوید: الله بر من لطف کرد که در قتال، همراه آنها حاضر نشدم تا همانند آن‌ها به مصیبت گرفتار شوم.
و – ای مسلمانان- اگر بخششی از جانب الله بر اثر پیروزی یا غنیمت به شما برسد، این بازمانده از جهاد، گویی از شما نیست و میان شما و او محبت و دوستی‌ای وجود ندارد، خواهد گفت: ای کاش در قتال‌شان همراه آنها بودم تا به پاداش بزرگی از آنچه که آنها به آن دست یافتند می‌رسیدم.
پس مؤمنان راستین که زندگانی دنیا را با رویگردانی از آن به زندگانی آخرت با رغبت در آن می‌فروشند، باید در راه الله پیکار کنند تا سخن الله برتر باشد، و هرکس در راه الله بجنگد تا سخن الله برتر باشد و شهید شود، یا بر دشمنش چیره گردد و بر او پیروز شود، الله به زودی پاداش بزرگی را که همان بهشت و خشنودی او تعالی است به او خواهد داد.
و – ای مؤمنان- چه‌چیز شما را از جهاد در راه الله برای بالابردن سخن او تعالی، و نجات مردان و زنان و کودکان مستضعف بازمی‌دارد که این‌گونه به درگاه الله دعا می‌کنند: پروردگارا، ما را از مکه به‌سبب ستم ساکنان آن با شرک به الله و ستم بر بندگانش بیرون ببر، و از جانب خود حمایت‌گری برای ما قرار بده تا به ما توجه و از ما محافظت کند، و یاوری قرار بده تا آسیب را از ما دور سازد.
مؤمنان راستین برای بالابردن سخن الله، در راه او تعالی پیکار می‌کنند، و کافران در راه معبودهای‌شان پیکار می‌کنند، پس با دستیاران شیطان بجنگید، که اگر با آنها پیکار کنید بر آنها چیره می‌شوید؛ زیرا تدبیر شیطان چنان ضعیف است که به توکل‌کنندگان بر الله متعال آسیبی نمی‌رساند.
- ای رسول- آیا از حال برخی اصحابت آگاه نشدی، کسانی که خواستند جهاد بر آنها فرض شود، آن‌گاه به آنها گفته شد: دست از قتال بکشید، و نماز برپادارید، و زکات بدهید- این فرمان قبل از فرض‌بودن جهاد بود-، سپس وقتی به مدینه مهاجرت کردند، و اسلام قدرت یافت، و قتال فرض شد، این امر بر برخی از آنها دشوار گردید، پس همانند ترس از الله یا بیشتر از آن، از مردم ترسیدند، و گفتند: پروردگارا، چرا قتال را بر ما فرض کردی؟ کاش آن را تا زمان نزدیکی به تأخیر می‌انداختی تا از دنیا بهره می‌بردیم، - ای رسول- به آنها بگو: متاع دنیا هر اندازه هم که باشد، اندک و نابودشدنی است، و آخرت به دلیل جاودانگی نعمت‌هایش، برای کسی‌که تقوای الله متعال را پیشه کند بهتر است، و ذره‌ای از اعمال صالح شما کاسته نمی‌شود، هر چند به اندازۀ نخی باشد که در روی هستۀ خرما قرار دارد.
هرجا باشید، وقتی اجل‌تان فرا رسد، مرگ شما را درمی‌یابد، هر چند در برج‌های مستحکم و دور از میدان کارزار باشید، و اگر فرزند و روزی زیاد به این منافقان برسد که آنها را شاد می‌کند، می‌گویند: این از جانب الله است، و اگر مصیبت در فرزند یا روزی به آنها برسد، به پیامبر صلی الله علیه وسلم فال بد می‌زنند و می‌گویند: تو سبب این آسیب هستی، - ای رسول- در پاسخ به اینها بگو: تمام گشایش‌ها و سختی‌ها به قضا و قدر الله بستگی دارد، اینها را که سخن مذکور از آنها صادر می‌شود چه شده است که نمی‌خواهند سخن تو را بفهمند؟!
- ای فرزند آدم- روزی و فرزندی که به تو می‌رسد و تو را شادمان می‌کند، از جانب الله است که بر تو لطف می‌کند، و مصیبتی که در روزی و فرزند بر تو وارد می‌شود و تو را ناراحت می‌کند، به‌سبب گناهانی که مرتکب شده‌ای از جانب خود توست. و – ای پیامبر- ما تو را به عنوان رسول از جانب الله برای تمام مردم فرستاده‌ایم تا رسالت پروردگارت را به آنها برسانی، و گواهی الله با ادله و برهان‌هایی که به تو می‌دهد بر راستگویی تو در آنچه از جانب او ابلاغ می‌کنی کافی است.
هرکس از رسول صلی الله علیه وسلم با اجرای آنچه بدان امر کرده و پرهیز از آنچه از آن نهی کرده، اطاعت کند؛ به تحقیق فرمان الله را اجابت کرده است، و – ای رسول- هرکس از اطاعت تو روی گرداند، بر او اندوهگین مباش، زیرا ما تو را نگهبان بر او نفرستاده‌ایم تا مواظب اعمالش باشی، بلکه فقط ما هستیم که عملش را برمی‌شمریم و او را مورد محاسبه قرار می‌دهیم.
و منافقان با زبان‌های‌شان به تو می‌گویند: از فرمانت اطاعت کردیم و آن را اجرا نمودیم، اما چون از نزد تو بیرون می‌روند، گروهی از آنها به‌صورت پنهانی، طرحی خلاف آنچه بر تو آشکار کرده بودند می‌ریزند، و الله از طرح و تدبیر آنها آگاه است، و آنها را به خاطر این نیرنگ‌شان مجازات می‌کند، پس به آنها اهمیت نده؛ زیرا نخواهند توانست ذره‌ای به تو آسیب برسانند، و کارت را به الله واگذار کن و بر او اعتماد کن، و کافی است که به الله به عنوان کارساز اعتماد کنی.
چرا اینها در قرآن تأمل نمی‌کنند و آن را نمی‌خوانند تا برای‌شان ثابت شود که هیچ اختلاف و اضطرابی در آن یافت نمی‌شود؟! و تا راستیِ آنچه را که آورده است بدانند، و اگر از جانب غیر الله متعال بود، به‌طور قطع در احکامش آشفتگی و در معانی آن، اختلاف زیادی می‌یافتند.
و هرگاه خبری مبنی بر امنیت و شادمانی مسلمانان، یا ترس و اندوه آنها به این منافقان برسد، آن را افشا و منتشر می‌کنند، و اگر تأمل و درنگ کنند و خبر را به رسول الله صلی الله علیه وسلم و به صاحب‌نظران و علما و خیرخواهان بازگردانند؛ اهل رأی و استنباط، آنچه را شایسته است که در این خصوص از نشردادن یا کتمان آن، عمل شود تشخیص می‌دهند، و – ای مؤمنان- اگر فضل الله با اسلام و رحمت او تعالی با قرآن بر شما نبود که شما را از آنچه این منافقان به آن مبتلا شدند معاف کرد، جز شمار اندکی از شما، از وسوسه‌های شیطان پیروی می‌کردید.
- ای رسول- در راه الله پیکار کن تا سخن الله برتر باشد، در مورد دیگران از تو سؤال نمی‌شود و به آن ملزم نیستی؛ زیرا تو فقط به واداشتن خودت به قتال مکلف هستی، و مؤمنان را بر قتال ترغیب و تشویق کن، باشد که الله با قتال شما، نیروی کافران را دفع کند، و الله شدیدترین نیرو و سخت‌ترین مجازات را دارد.
هرکس برای جلب خیر به دیگران بکوشد، سهمی از پاداش برای اوست، و هرکس برای جلب شر به دیگران بکوشد، سهمی از گناه برایش است، و الله تمام اعمال انسان را می‌بیند و او را در قبال آن جزا می‌دهد. پس هرکس از شما در رسیدن خیر نقشی داشته باشد، بهره و نصیبی از آن خیر برایش است، و هرکس در رسیدن شر نقشی داشته باشد، مقداری از آن شر به او می‌رسد.
و هرگاه کسی بر شما سلام کرد، سلام را بهتر از سلامی که به شما کرده است به او برگردانید، یا مثل آنچه گفته است به او بازگردانید، و پاسخ با سلامِ نیکوتر، بهتر است، قطعاً الله نگهبان اعمال شماست و هرکس را در قبال عملش جزا می‌دهد.
الله که معبود برحقی جز او نیست، اول و آخر (= همگی) شما را در روز قیامت که هیچ تردیدی در آن نیست جمع می‌کند، تا شما را در قبال اعمال‌تان مجازات کند، و هیچ‌کس راستگوتر از الله نیست.
- ای مؤمنان- شما را چه شده است که در نحوۀ رفتار با منافقان دو گروه مختلف شده‌اید: گروهی قائل به پیکار با آنها به‌سبب کفرشان است، و گروهی قائل به ترک پیکار با آنها به‌سبب ایمان‌شان است؟! سزاوار شما نیست که در مورد آنها اختلاف ورزید، درحالی‌که الله آنها را به‌سبب اعمال‌شان، به کفر و گمراهی بازگردانده است، آیا می‌خواهید کسی را ‌که الله به او توفیق نداده است به حق هدایت کنید؟! و هرکس را، الله گمراه سازد، راهی به‌سوی هدایت برایش نخواهی یافت.
منافقان آرزو می‌کنند که شما نیز به آنچه بر پیامبر نازل شده است کفر ورزید، همان‌گونه که خودشان کفر ورزیدند، تا در کفر با آنها مساوی باشید، پس به‌سبب دشمنی‌شان، از آنها دوستانی مگیرید تا اینکه در راه الله از سرزمین شرک به سرزمین اسلام که دلالت بر ایمان‌شان دارد مهاجرت کنند، پس اگر روی برگرداندند و بر حال‌شان ادامه دادند، هرجا آنها را یافتید بگیرید و بکشید، و از آنها دوستی نگیرید تا در امورتان همراه شما باشد، و یاوری از آنها مگیرید که شما را در برابر دشمنان‌تان یاری رساند.
مگر کسانی از آنها که به گروهی که میان شما و آنها پیمان محکمی بر ترک قتال وجود دارد بپیوندند، یا نزد شما بیایند درحالی‌که سینه‌های‌شان به تنگ آمده باشد و قصد قتال با شما و قوم‌شان را نداشته باشند، و اگر الله می‌خواست به‌طور قطع آنها را بر شما چیره می‌کرد و با شما می‌جنگیدند، پس سلامتی را از الله بپذیرید، و با کشتن و اسیرگرفتن بر آنها تعرض نکنید، پس اگر از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند، و با صلح و ترک قتال تسلیم شما شدند، آن‌گاه الله راهی برای قتل یا اسارت‌شان بر شما قرار نداده است.
- ای مؤمنان- به زودی گروهی دیگر از منافقان را خواهید یافت که ایمان را بر شما آشکار می‌کنند تا از امنیت خویش مطمئن باشند، و وقتی به‌سوی کافران قوم خویش بازگردند، کفر را برای‌شان آشکار می‌کنند تا از آنها در ایمن باشند، هرگاه به کفر و شرک به الله فراخوانده شوند، به شدیدترین حالت در آن می‌افتند، پس اینان اگر از پیکار با شما دست نکشیدند، و با صلح نزد شما تسلیم نشدند، و دست‌های‌شان را از شما بازنداشتند، هرجا آنها را یافتید، بگیرید و بکشید، و در مورد آنها به دلیل نیرنگ و مکرشان، دلیلی روشن برای گرفتن و کشتن آنها برای شما قرار داده‌ایم.
و هیچ مؤمنی را نسزد که مؤمنی را بکشد مگر اینکه این کار از روی خطا از او سر زَنَد، و هرکس مؤمنی را از روی خطا بکشد، بر او واجب است که یک بردۀ مؤمن را برای کفارۀ کارش آزاد کند، و بر خویشاوندان قاتل که از او ارث می‌برند، دیه‌ای است که باید به وارثان مقتول بدهند، مگر اینکه دیه را ببخشند و ساقط شود، پس اگر مقتول از گروهی است که با شما در جنگ هستند و خود او مؤمن است، بر قاتل واجب است که یک بردۀ مؤمن را آزاد کند و دیه‌ای بر او نیست، و اگر مقتول مؤمن نیست اما از گروهی است که میان شما و آنها، پیمانی برقرار است مانند اهل ذمه، خویشاوندان قاتل که از او ارث می‌برند باید دیه را به وارثان مقتول بپردازند، و قاتل باید یک بردۀ مؤمن را به عنوان کفارۀ کارش آزاد کند، اما اگر برده‌ای نیافت که آن را آزاد کند یا توان پرداخت بهایش را نداشت، باید دو ماه متوالی و بدون فاصله روزه بگیرد، تا الله کار او را ببخشد، و الله از اعمال و نیات بندگانش آگاه، و در تشریع و تدبیرش بسیار داناست.
و هرکس مؤمنی را از روی قصد و بناحق بکشد، مجازاتش ورود به جهنم است که جاویدان در آن می‌ماند، و الله بر او خشم می‌گیرد و او را از رحمت خویش می‌راند، و چون مرتکب این گناه بزرگ شده است، عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است.
ای کسانی‌که به الله ایمان آورده‌اید و از رسولش پیروی کرده‌اید، هرگاه برای جهاد در راه الله خارج شدید، دربارۀ کسانی‌که با آنها می‌جنگید بررسی کنید، و برای کسی‌که آنچه را بر اسلام او دلالت می‌کند برای‌تان آشکار می‌کند نگویید: مؤمن نیستی، و ترسی از خون و مالت، تو را به اظهار اسلام واداشته است، آن‌گاه او را بکشید و با قتل او متاع ناچیز دنیا مانند غنیمت را از او بجویید، زیرا غنیمت‌های زیادی نزد الله است که بهتر و بزرگتر از این است، شما نیز قبلاً مانند همین کسی بودید که ایمان خویش را از قومش پنهان می‌دارد، آن‌گاه الله با اسلام بر شما منت نهاد، و خون‌های‌تان را محافظت کرد، پس بررسی کنید، زیرا ذره‌ای از اعمال شما هر چند کوچک باشد بر او پوشیده نمی‌ماند و جزای آن را به شما خواهد داد.
مؤمنان خانه‌نشین از جهاد در راه الله غیر از معذوران مانند بیماران و افراد نابینا، با مجاهدان در راه الله با بذل اموال و جان‌های‌شان، مساوی نیستند؛ الله مجاهدان با بذل اموال و جان‌های‌شان را به درجه‌ای بر خانه‌نشینان از جهاد برتری داده است، و برای هر یک از مجاهدان و خانه‌نشینان معذور از جهاد، مزدی است که سزاوارش است، و الله مجاهدان را با اعطای ثوابی بزرگ از جانب خویش، بر خانه‌نشینان برتری بخشیده است.
این ثواب، مقام‌هایی است که برخی بالاتر از برخی دیگر است، همراه آمرزش گناهان‌شان و رحمت الله به آنها است، و الله نسبت به بندگانش بسیار آمرزنده و مهربان است.
کسانی‌که فرشتگان درحالی جان‌های‌شان را می‌گیرند که با هجرت‌نکردن از سرزمین کفر به سرزمین اسلام بر خویش ستم کرده‌اند، فرشتگان از روی توبیخ، هنگام قبض روح‌شان به آنها می‌گویند: بر چه حالی بودید؟ و با چه چیزی از مشرکان شناخته می‌شدید؟ این‌گونه پاسخی پوزش‌آمیز می‌دهند: ما ضعیفانی بودیم که توان و قدرتی نداشتیم که ستم را از خود دفع کنیم، آن‌گاه فرشتگان از روی توبیخ به آنها می‌گویند: آیا سرزمین‌های الله وسیع نبود که به‌سوی آن خارج شوید تا بر دین و جان‌های‌تان از خوارشدن و مقهورشدن در امان بمانید؟! پس آنها که مهاجرت نکردند، جایگاه‌شان که در آن مستقر می‌شوند، همان آتش است، و آتش بازگشتگاه و محل رجوع بسیاری بدی برای آنها است.
مردان یا زنان یا کودکان ضعیف و دارای عذر، که توانی ندارند با آن ستم و شکست را از خود دور کنند، و راهی برای رهایی از اجباری که در آن هستند نمی‌یابند، از این تهدید مستثنی هستند،
پس امید است که الله به رحمت و لطف خویش از آنها درگذرد، و الله نسبت به بندگان خویش بخشنده است و توبه‌کاران آنها را می‌آمرزد.
و هرکس در جستجوی خشنودی الله، از سرزمین کفر به‌سوی سرزمین اسلام مهاجرت کند، در سرزمینی که به‌سوی آن مهاجرت کرده است، دگرگونی و سرزمینی غیر از سرزمینش که آن را ترک کرده است خواهد یافت، در آنجا به عزت و روزی گسترده دست می‌یابد، و هرکس از خانه‌اش برای مهاجرت به‌سوی الله و رسولش خارج شود، و قبل از رسیدن به مقصد هجرت، مرگ او را فراگیرد، اجر او نزد الله ثبت شده است، و اینکه به مقصد هجرت خویش نرسیده باشد زیانی به او نمی‌رساند، و الله نسبت به بندگان توبه‌کارش بسیار آمرزنده و مهربان است.
و هرگاه در زمین سفر کردید، اگر ترسیدید که امر ناگواری از کافران به شما برسد، بر شما گناهی نیست که نمازهای چهاررکعتی را از چهار رکعت به دو رکعت قصر (شکسته خواندن نماز) کنید؛ همانا دشمنی کافران برای شما، آشکار و واضح است.
و – ای رسول- هرگاه هنگام پیکار با دشمن در میان لشکر بودی، و خواستی برای‌شان نماز برپاداری، لشکر را به دو گروه تقسیم کن: یک گروه از آنها بایستند که همراه تو نماز بگزارند، و باید جنگ‌افزارهای خویش را همراه خود در نماز برگیرند، و گروه دیگر باید از شما نگهبانی دهند، وقتی گروه اول، یک رکعت را با امام گزاردند، خودشان نماز را کامل کنند، و پس از گزاردن نماز، باید در پشت شما در مقابل دشمن قرار بگیرند، و گروهی‌که در نگهبانی بودند و نماز نگزارده‌اند، بیایند و یک رکعت را همراه امام بگزارند، و پس از اینکه امام سلام داد، ادامۀ نمازشان را کامل کنند، و باید احتیاط خویش را در برابر دشمن‌شان داشته باشند، و جنگ‌افزارهای‌شان را حمل کنند؛ زیرا کافران آرزو می‌کنند که از جنگ‌افزارها و ابزارتان هنگام نماز غافل شوید، آن‌گاه یکباره بر شما هجوم آورند، و شما را در حالت غفلت به چنگ آورند، و گناهی بر شما نیست اگر آسیبی به‌سبب باران به شما رسید یا بیمار بودید و مانند آن، که جنگ‌افزارهای‌تان را به زمین بگذارید و حمل نکنید، و هر اندازه که می‌توانید در برابر دشمن‌تان مراقب باشید، همانا الله عذابی خوارکننده برای کافران مهیا کرده است.
- ای مؤمنان- هرگاه از نماز فارغ شدید، در هر حالتی که هستید، ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده، با تسبیح و تحمید و تهلیل، الله را یاد کنید، پس چون ترس از شما برطرف شد و احساس امنیت کردید، نماز را به‌صورت کامل با ارکان و واجبات و مستحباتش به گونه‌ای که به آن امر شده‌اید برپا دارید؛ زیرا نماز در زمان‌های مشخص بر مؤمنان فرض شده است، و تأخیر از این زمان‌ها بدون عذر جایز نیست، این حکم در حالت اقامت است، اما در حالت سفر می‌توانید جمع و قصر کنید.
و – ای مؤمنان- در تعقیب دشمنان کافرتان سستی و تنبلی نکنید؛ اگر شما به‌سبب قتل و جراحتی که به شما رسید رنج می‌بردید، آنها نیز همانند شما رنج می‌برند، و همانند شما آسیب می‌بینند، پس نباید صبر آنها از صبر شما بیشتر باشد؛ زیرا شما به پاداش و پیروزی و تقویتی از جانب الله امید دارید که آنها امید ندارند، و الله از احوال بندگانش آگاه است، و در تدبیر و تشریعش بسیار داناست.
- ای رسول- به‌راستی که ما قرآن را که مشتمل بر حق است بر تو فرو فرستادیم، تا به موجب آنچه که الله به تو آموخته و الهام کرده است و نه براساس هوای نفس و نظر خودت، در تمام امور مردم میان آنها داوری کنی، و مدافع کسانی‌که به خودشان و امانت‌شان خیانت کردند مباش تا هرکس را که به حق از آنها مطالبه می‌کند، از آنها بازگردانی.
و از الله آمرزش و بخشایش بخواه؛ زیرا الله نسبت به بندگانش که به‌سوی او توبه کنند بسیار آمرزنده و مهربان است.
و از هر شخصی که خیانت می‌کند و در پنهان‌کردن خیانتش می‌کوشد دفاع نکن، و الله این خیانتکاران دروغگو را دوست ندارد.
هنگام ارتکاب گناه، آن را از روی ترس و حیا از مردم پنهان می‌کنند، ولی نمی‌توانند آن را از الله که همیشه با آنها است، پنهان کنند. او تعالی به آنها احاطه دارد، و هیچ‌چیز از امور آنها بر او پوشیده نیست، وقتی پنهانی سخنانی را که الله از آن خشنود نیست طرح می‌ریزند. مانند دفاع از گناهکار و متهم‌کردن بی‌گناه؛ و الله به آنچه پنهانی و آشکارا انجام می‌دهند علم فراگیر دارد، ذره‌ای بر او پوشیده نمی‌ماند، و آنها را به خاطر اعمال‌شان مجازات خواهد کرد.
هان شما – ای کسانی‌که کار این مجرمان شما را آشفته می‌کند- در زندگی دنیا از آنها دفاع کردید تا بی‌گناهی‌شان را ثابت نموده و مجازات را از آنها دفع کنید، چه کسی در روز قیامت در برابر الله از آنها دفاع می‌کند درحالی‌که از حقیقت حال آنها آگاهی یافته است؟! و چه کسی کارساز آنها در آن روز خواهد بود؟! بدون تردید هیچ‌کس را یارای این کار نیست.
هرکس عمل بدی مرتکب شود یا با ارتکاب گناهان به خودش ستم کند، سپس با اقرار به گناه خویش و پشیمانی و بریدن از آن از الله آمرزش بخواهد، الله را همیشه برای گناهان خویش، بسیار آمرزنده و مهربان خواهد یافت.
و هرکس گناه صغیره و کبیره‌ای مرتکب شود، قطعاً مجازات آن فقط بر خودش خواهد بود، و به دیگران سرایت نمی‌کند، و الله از اعمال بندگان آگاه، و در تدبیر و تشریع خویش بسیار داناست.
و هرکس اشتباهی غیر عمدی، یا گناهی عمدی مرتکب شود، سپس انسانی پاک از این گناه را متهم سازد، با این کار، دروغی بزرگ و گناهی آشکار به دوش کشیده است.
و – ای رسول- اگر الله به فضل خویش تو را محافظت نکرده بود، گروهی از آنها که به خودشان ستم می‌کنند تصمیم گرفته بودند که تو را از حق گمراه کنند تا به بی‌عدالتی داوری کنی، اما در حقیقت فقط خودشان را گمراه می‌سازند؛ زیرا سرانجام، تلاشی را که برای گمراه‌ساختن به کار گرفتند، به خودشان بازمی‌گردد، و الله قرآن و سنت را بر تو نازل کرد، و هدایت و نوری را به تو آموخت که قبل از آن نمی‌دانستی، و الله با نبوت و عصمت، فضل زیادی به تو بخشید.
در بسیاری از سخنانی که مردم آن را به‌صورت درِگوشی می‌گویند هیچ خیری نیست، و هیچ سودی از آن به دست نمی‌آید، مگر اینکه سخن‌شان، امر به صدقه، یا کار نیکی باشد که شریعت آن را آورده باشد و عقل به آن راهنمایی کند، یا دعوتی برای اصلاح میان طرفین نزاع باشد، و هرکس این کار را برای جستجوی خشنودی الله انجام دهد، به زودی پاداش بزرگی به او خواهیم داد.
و هرکس پس از آن‌که حق برایش روشن شد، با رسول صلی الله علیه وسلم دشمنی کند و در آنچه که آورده است با او مخالفت ورزد، و راهی غیر از راه مؤمنان دنبال کند، او را با آنچه که برای خویشتن برگزیده است رها می‌کنیم، و چون به عمد از حق روی گردانده است، او را به‌سوی حق توفیق نمی‌دهیم، و او را به آتش جهنم که گرمای رنج‌آوری دارد درمی‌آوریم، و جهنم بازگشتگاه بسیاری بدی برای ساکنانش است.
قطعاً الله نمی‌بخشاید که به او شرک آورده شود، بلکه مشرک برای همیشه در آتش می‌ماند، و گناهان پایین‌تر از شرک را برای هرکس بخواهد به رحمت و فضل خویش می‌بخشاید، و هرکس احدی را با الله شریک قرار دهد به‌راستی که از حقیقت گمراه و بسیار دور شده است؛ زیرا خالق و مخلوق را با هم یکسان قرار داده است.
این مشرکان فقط بت‌های مادینه‌ای را همراه الله عبادت می‌کنند و به فریاد می‌خوانند که به نام‌های زنان مانند لات و عزی نامیده شده‌اند، و هیچ نفع و زیانی ندارند، آنها در حقیقت فقط شیطان را که از طاعت الله خارج شد و هیچ خیری در آن نیست عبادت می‌کنند؛ زیرا اوست که آنها را به عبادت بت‌ها فرمان می‌دهد.
و به همین منظور، الله او را از رحمتش راند، و این شیطان با ایراد سوگند به پروردگارش گفت: بخشی معلوم از میان بندگانت برای خودم قرار خواهم داد و آنها را از حق گمراه می‌سازم.
و آنها را از راه راست تو بازخواهم داشت، و آنها را به وعده‌های دروغینی که گمراهیِ آنها را برای‌شان زیبا جلوه می‌دهد گرفتار خواهم کرد، و به آنها فرمان خواهم داد تا برای تحریم دامهایی که الله برای‌شان حلال کرده است گوش‌های دام‌ها را ببرند، و به آنها فرمان خواهم داد تا در آفرینش و فطرت الله تغییر ایجاد کنند، و هرکس شیطان را به عنوان دوست بگیرد که با او دوستی و از او اطاعت کند، به‌سبب دوستی با شیطانِ رانده شده، زیان آشکاری دیده است.
شیطان وعده‌های دروغین و آرزوهای پوچ به آنها می‌دهد، و در حقیقت، آنها را جز به باطلی که هیچ حقیقتی ندارد وعده نمی‌دهد.
جایگاه اینها که گام‌های شیطان و آرزوهایی را که به آنها می‌دهد پیروی می‌کنند، آتش جهنم است که هیچ گریزگاهی از آن نمی‌یابند تا به آن پناه ببرند.
و کسانی را که به الله ایمان آوردند و اعمال صالح نزدیک‌کننده به او تعالی انجام دادند به بهشت‌هایی درخواهیم آورد که رودها از زیر کاخ‌هایش جاری است و برای همیشه در آنها می‌مانند، این وعده‌ای از جانب الله است، و وعدۀ او تعالی حقیقت است، زیرا او در وعده خلاف نمی‌کند، و هیچ‌کس راستگوتر از الله نیست.
- ای مسلمانان- نجات و رستگاری تابع آرزوهای شما یا آرزوهای اهل کتاب نیست، بلکه این امر تابع عمل است، یعنی هرکس از شما که عمل بدی انجام دهد در روز قیامت مجازات آن را خواهد دید، و جز الله برای خود دوستی نمی‌یابد که به او نفع برساند، و هیچ یاوری برای خود نمی‌یابد که ضرر را از او دور سازد.
و هرکس اعمال صالح انجام دهد چه مرد باشد یا زن، درحالی‌که ایمان حقیقی به الله متعال دارد، آنها که هم ایمان و هم عمل را یکجا داشته‌اند وارد بهشت می‌شوند، و ذره‌ای از پاداش اعمال‌شان کاسته نمی‌شود، هر چند مقدار ناچیزی به اندازۀ فرورفتگی پشت هستۀ خرما باشد.
و هیچ‌کس دین بهتری ندارد از آن کس که در ظاهر و باطن خودش را تسلیم الله کرده و نیت خویش را برای او تعالی خالص گردانیده است، و به نیکویی از احکام الله فرمان‌برداری کرده، و از دین ابراهیم علیه السلام که اساس دین محمد صلی الله علیه وسلم است پیروی کرده است، درحالی‌که از شرک و کفر، به توحید و ایمان روی آورده است. و الله ابراهیم علیه السلام را با محبت کامل از میان سایر مخلوقاتش برگزید.
و فرمانروایی آنچه در آسمان‌ها و زمین است فقط از آنِ الله است، و الله به هر چیزی از مخلوقاتش، احاطۀ علمی و توانایی و تدبیری دارد.
و – ای رسول- از تو در مورد زنان و آنچه که برای آنها و بر عهدۀ آنها واجب است می‌پرسند، بگو: الله آنچه را که در مورد آن پرسیدید به شما بیان می‌فرماید و نیز آنچه را که در قرآن بر شما تلاوت می‌شود، در مورد زنان یتیمی که قَیِّم‌شان هستید و مهریه یا میراث‌شان را که الله برای‌شان مقرر فرموده است نمی‌دهید، و در ازدواج با آنها تمایل ندارید، و از روی طمع در اموال‌شان، آنها را از ازدواج منع می‌کنید. و برای‌تان بیان می‌فرماید آنچه را که در مورد کودکان مستضعف واجب است، از پرداخت حق میراث‌شان به آنها، و اینکه با تسلط بر اموال‌شان بر آنها ستم نکنید، و وجوب انجام عادلانۀ آنچه باعث اصلاح امور یتیمان در دنیا و آخرت می‌شود را برای‌تان بیان می‌فرماید، و الله از هر کار خیری که برای یتیمان و دیگران انجام دهید، آگاه است و پاداش آن را به شما خواهد داد.
و اگر زنی از شوهرش ترسید که خودش را از او برتر بپندارد و به او تمایل نشان ندهد، بر آن دو گناه نیست که با هم مصالحه کنند، چنان‌که زن از برخی حقوق واجب خودش مانند حق نفقه و مبیت (شب‌گذرانی) کوتاه بیاید، و صلح در اینجا از طلاق برای آن دو بهتر است، درحالی‌که نفس‌ها بر حرص و بخل آفریده شده‌اند، یعنی در کوتاه‌آمدن از حقوق خویش کوتاه نمی‌آیند، پس شایسته است که زن و شوهر این اخلاق را با تربیت نفس بر گذشت و نیکوکاری درمان کنند. و اگر در تمام امورتان نیکی کنید، و با اجرای اوامر و اجتناب از نواهی الله متعال تقوای او را پیشه کنید، قطعاً الله از اعمال شما آگاه است، ذره‌ای بر او پوشیده نمی‌ماند، و جزای آن را به شما خواهد داد.
و – ای شوهران- به‌سبب اموری که چه بسا خارج از ارادۀ شما هستند، هرگز نخواهید توانست در تمایل قلبی میان همسران عدالت کامل برقرار کنید، هر چند بر این کار مشتاق باشید. پس به صورت کامل از همسری که او را دوست ندارید، متمایل نگردید به این ترتیب که او را رها کنید مانند زنی معلق که شوهری ندارد که حقش را برپا دارد و یا مانند زن بی‌شوهری که به ازدواج چشم دارد. و اگر میان خود را اصلاح کنید به این نحو که خودتان را به برپایی حق همسر که دوست ندارید آن را انجام دهید وادارید، و در مورد او از الله بترسید؛ به‌راستی که الله نسبت به شما بسیار آمرزنده و مهربان است.
و اگر زن و شوهر با طلاق یا خُلع از یکدیگر جدا شوند، الله به فضل گستردۀ خویش، هر یک از آن دو را بی‌نیاز می‌کند، چنان‌که مرد را با همسری بهتر از همسر سابق بی‌نیاز می‌سازد، و زن را با شوهری بهتر از شوهر قبلی بی‌نیاز می‌سازد، و الله دارای فضل و رحمت گسترده است، و در تدبیر و تقدیرش بسیار داناست.
و آنچه در آسمان‌ها و زمین و میان این دو وجود دارد فقط از آنِ الله است. و از اهل کتاب، چه یهود و چه نصاری پیمان گرفتیم، و از شما پیمان گرفتیم که اوامر الله را اجرا کنید و از نواهی او بپرهیزید، و اگر این پیمان را انکار کنید، فقط به خودتان آسیب می‌رسانید؛ زیرا الله از طاعت شما بی‌نیاز است، و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست، و او از تمام مخلوقاتش بی‌نیاز است و تمام صفات و افعالش ستوده‌شده است.
مالکیت آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین وجود دارد فقط برای الله است، اوست که سزاوار است از او فرمان‌برداری شود، و الله برای اداره‌ و تدبیر تمام امور مخلوقاتش کافی است.
- ای مردم- اگر الله بخواهد شما را نابود می‌سازد و دیگرانی غیر از شما می‌آورد که از او اطاعت کنند و نافرمانی نکنند، و الله بر این کار تواناست.
- ای مردم- هرکس از شما فقط پاداش دنیا را در قبال کارش بخواهد، باید بداند که پاداش دنیا و آخرت نزد الله است، پس ثواب هر دو را از او بطلبد، و الله سخنان شما را می‌شنود، افعال شما را می‌بیند، و شما را در قبال آن جزا می‌دهد.
ای کسانی‌که به الله ایمان آورده‌اید و از رسولش پیروی کرده‌اید، در تمام احوال‌تان عدالت را برپا دارید، با هرکسی به حقیقت گواهی دهید، هر چند این امر اقتضا کند که بر زیان خودتان یا پدر و مادرتان یا خویشاوندان‌تان به حقیقت اقرار کنید، و فقر یا ثروت هیچ‌کس شما را بر ادای شهادت یا ترک آن وا ندارد؛ زیرا الله به فقیر و ثروتمندتان از شما سزاوارتر است و مصالح آن دو را می‌داند، پس در گواهی از شهوات پیروی نکنید تا از حق در آن منحرف نشوید، و اگر گواهی را اشتباه ادا کردید یا از ادای آن خودداری کردید؛ (بدانید) که الله نسبت به آنچه انجام می‌دهید بسیار داناست.
ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید بر ایمان‌تان به الله و رسولش، و به قرآن که آن را بر رسولش فرو فرستاد، وبه کتاب‌هایی که قبل از او آنها را بر رسولانش نازل کرد استوار باشید، و هرکس به الله و فرشتگانش و کتاب‌هایش و رسولانش و روز قیامت کفر ورزد، در حقیقت به فاصلۀ زیادی از راه راست دور شده است.
قطعاً کسانی از شما که پس از ایمان، کفر را تکرار کردند، چنان‌که در ایمان وارد شدند سپس از آن بازگشتند، سپس در آن داخل شدند، سپس از آن بازگشتند، و بر کفر اصرار کردند و بر آن مردند، الله بر آن نیست که گناهان‌شان را ببخشاید، و بر آن نیست که آنها را به راه راستی که به او تعالی می‌رسد توفیق دهد.
- ای رسول- منافقان را که ایمان را آشکار، و کفر را پنهان می‌کنند، بشارت بده به اینکه برای‌شان نزد الله عذابی رنج‌آور در روز قیامت است.
این عذاب برای آن است که به جای مؤمنان، کافران را به عنوان یاران و یاوران خویش گرفتند، و بسیار شگفت است آن چیزی که باعث شده آنها را به دوستی بگیرند، آیا عزت و نیرومندی را نزد آنها می‌جویند تا با آن سربلند شوند؟! همانا تمام عزت و نیرومندی از آنِ الله است.
و – ای مؤمنان- الله در قرآن کریم بر شما فرو فرستاده است که هرگاه در مجلسی نشستید و در آن شنیدید که کسی آیات الله را مورد انکار و استهزا قرار می‌دهد، بر شما واجب است که نشستن با آنها را رها کرده و از مجالس‌شان برگردید، تا سخنی غیر از انکار و ریشخند آیات الله بزنند، زیرا اگر در حال انکار و ریشخند به آیات الله با آنها بنشینید پس از آن‌که آن را شنیدید، در مخالفت با فرمان الله، همانند آنها هستید؛ زیرا با نشستن‌تان، از الله نافرمانی کردید همان‌گونه که آنها با کفرشان نافرمانی کردند؛ به‌راستی که الله منافقان را که اظهار اسلام می‌کنند و در پنهان کفر می‌ورزند در روز قیامت با کافران در آتش جهنم یک‌جا جمع خواهد کرد.
همان کسانی‌که انتظار می‌کشند خیر یا شری به شما برسد، پس اگر پیروزی‌ای از جانب الله به دست آورید و غنیمت بگیرید، به شما می‌گویند: مگر ما با شما نبودیم، به آنچه گواهی می‌دهید گواهی می‌دهیم؟! تا به غنیمت دست یابند، و اگر کافران بهره‌ای ببرند به آنها می‌گویند: آیا ما امور شما را بر عهده نداشتیم و به‌طور کامل به شما توجه و یاری نرساندیم، و با کمک به شما و دست‌کشیدن از کمک مؤمنان، شما را در برابر مؤمنان پشتیبانی نکردیم؟! پس الله در روز قیامت میان همگی آنها داوری می‌کند، آن‌گاه مؤمنان را با ورود به بهشت و منافقان را با افکندن در پایین‌ترین طبقۀ جهنم جزا می‌دهد، و الله به فضل خویش هرگز برای کافران تسلطی بر مؤمنان قرار نداده است، بلکه سرانجام (نیکو) را برای مؤمنان قرار خواهد داد.
منافقان با اظهار اسلام و پنهان‌نمودن کفر، به الله نیرنگ می‌زنند، درحالی‌که الله بر آنها نیرنگ می‌زند؛ زیرا او تعالی خون‌های‌شان را محافظت می‌کند درحالی‌که به کفرشان آگاهی دارد، و شدیدترین مجازات را در آخرت برای‌شان آماده کرده است، و هنگامی‌که برای نماز می‌ایستند، با کسالت و اکراه برمی‌خیزند، و الله را جز اندکی یاد نمی‌کنند مگر وقتی مؤمنان آنها را می‌بینند.
این منافقان در دودلی سرگشته هستند، یعنی در ظاهر و باطن نه با مؤمنان و نه با کافران هستند بلکه در ظاهر با مؤمنان و در باطن با کافران هستند، و – ای رسول- هرکس که الله او را گمراه کند، راهی برای هدایتش از گمراهی برای او نخواهی یافت.
ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید و از رسولش پیروی کرده‌اید، کافران به الله را به جای مؤمنان به عنوان دوستانی صمیمی که آنها را دوست دارید نگیرید، آیا با این کارتان می‌خواهید الله را حجتی آشکار بر استحقاقتان بر عذاب علیه خودتان قرار دهید؟!
همانا الله منافقان را در پایین‌ترین طبقۀ جهنم در روز قیامت قرار خواهد داد، و یاوری برای‌شان نخواهی یافت که عذاب را از آنها دفع کند.
مگر کسانی‌که با توبه از نفاق‌شان به‌سوی الله بازگشتند، و باطن خویش را اصلاح کردند، و به پیمان الله چنگ زدند، و عمل‌شان را بدون ریا برای الله خالص گرداندند، کسانی که این صفات را دارند، در دنیا و آخرت همراه مؤمنان هستند، و الله به زودی پاداش بسیار زیادی به مؤمنان خواهد داد.
اگر شکر الله را بگزارید و به او ایمان آورید، او تعالی نیازی به عذاب‌دادن شما ندارد، زیرا او تعالی نیکوکار و مهربان است، بلکه شما را فقط به‌سبب گناهان‌تان عذاب می‌کند؛ پس اگر عمل صالح انجام دهید و شکر او را به خاطر نعمت‌هایش بگذارید، و در ظاهر و باطن به او ایمان آورید شما را عذاب نخواهد کرد، و الله نسبت به کسی‌که به نعمت‌هایش اعتراف کند شاکر است پس ثواب این کار را برای‌شان زیاد می‌کند، از ایمان مخلوقاتش آگاه است و هر یک را به‌سبب عملش جزا خواهد داد.
الله بدزبانی با صدای بلند را دوست ندارد، بلکه از آن نفرت دارد و آن را مورد تهدید قرار داده است، اما کسی‌که بر او ستم رفته باشد می‌تواند برای شکایت از ستمکارش و نفرین و مجازات او با مقابله به مثل، با صدای بلند بدزبانی کند؛ اما صبر مظلوم از گفتن بدی با صدای بلند بهتر است، و الله سخنان شما را می‌شنود، از نیات شما آگاه است، پس از سخن یا قصد بد بپرهیزید.
اگر هر خیرِ گفتاری یا رفتاری را آشکار کنید، یا آن را بپوشانید، یا از کسانی‌که به شما بدی روا داشته‌اند درگذرید؛ همانا الله بخشنده و تواناست، پس باید، گذشت در اخلاقِ شما جای داشته باشد، باشد که الله از شما درگذرد.
همانا کسانی‌که به الله و رسولانش کفر می‌ورزند، و می‌خواهند میان الله و رسولانش تفاوت بگذارند؛ این‌گونه که به الله ایمان می‌آورند، و رسولانش را تکذیب می‌کنند، و می‌گویند: به برخی از رسولان ایمان می‌آوریم، و به برخی دیگر کفر می‌ورزیم، و می‌خواهند که راهی میان کفر و ایمان برگزینند و تصور می‌کنند که این راه، نجات‌شان می‌دهد.
کسانی‌که این روش را در پیش گرفته‌اند، در حقیقت کافر هستند؛ زیرا کسی‌که به رسولان یا برخی از آنها کفر ورزد، در حقیقت به الله و رسولش کفر ورزیده است، و عذابی خوارکننده در روز قیامت برای کافران آماده کرده‌ایم، تا به‌سبب سرکشی‌شان از ایمان به الله و رسولانش عذابی بر آنها باشد.
و کسانی‌که به الله ایمان آوردند و او را یگانه دانستند، و هیچ‌کس را با او شریک قرار ندادند، و تمام رسولانش را تصدیق کردند، و همانند کافران میان هیچ‌یک از رسولان تفاوت نگذاشتند، بلکه به همگی آنها ایمان آوردند، الله بزودی پاداش بزرگی در قبال ایمان و اعمال صالح آنها که از ایمان سرچشمه می‌گیرد به آنها خواهد داد، و الله نسبت به بندگان توبه‌کارش بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ای رسول- یهودیان از تو می‌خواهند که کتابی به یکباره از آسمان برای‌شان فرود آوری، تا نشانه‌ای بر راستگویی‌ات باشد، چنان‌که این درخواست را از موسی کردند. این درخواست از آنها را بزرگ مشمار؛ زیرا پیشنیان آنها درخواستی فراتر از آنچه اینها از تو می‌خواهند از موسی خواستند، آنجا که از او خواستند الله را آشکارا به آنها بنمایاند، پس به مجازات گناهی که مرتکب شدند، صاعقه آنها را دربرگرفت، سپس الله آنها را زنده گردانید، آن‌گاه پس از اینکه آیات روشن و دلالت‌کننده بر یگانگی و وحدانیت الله در ربوبیت و الوهیت برای‌شان آمد، گوساله را عبادت کردند، سپس از آنها درگذشتیم، و برای موسی حجتی آشکار در برابر قومش عطا کردیم.
و به‌سبب گرفتن پیمان محکم بر آنها، برای ترساندن، کوه را بالای سرشان برافراشتیم تا به مفاد آن عمل کنند، و پس از برافراشتن کوه به آنها گفتیم: سجده‌کنان با خم‌کردن سرهای‌تان از در بیت المقدس وارد شوید، پس درحالی‌که بر نشیمنگاه‌های‌شان می‌خزیدند وارد شدند، و به آنها گفتیم: با اقدام به شکار در روز شنبه از حد نگذرید، اما کاری جز بی‌حرمتی نکردند و به شکار پرداختند، درحالی‌که پیمانی محکم و استوار در این مورد از آنها گرفته بودیم، اما این پیمان را شکستند.
پس آنها را از رحمت خویش راندیم به‌سبب اینکه پیمان محکمی را که از آنها گرفته شده بود شکستند، و به‌سبب کفرشان به آیات الله، و جسارت‌شان بر کشتن پیامبران، و این سخن‌شان که به محمد صلی الله علیه وسلم گفتند: دل‌های ما در پوشش است، پس سخنانت را درنمی‌یابد، درحالی‌که امر آن‌گونه که می‌گفتند نبود، بلکه الله بر دل‌های‌شان مُهر زده بود به این سبب خیری به آن نمی‌رسید، پس جز ایمان کمی که نفعی برای‌شان ندارد ایمان نمی‌آورند.
و به‌سبب کفرشان و اتهام زنا که به ناحق و از روی بهتان به مریم زدند، آنها را از رحمت راندیم.
و آنها را لعنت کردیم به‌سبب این سخن دروغ‌شان که با افتخار گفتند: ما عیسی مسیح پسر مریم، رسول الله را کشتیم. اما آن‌گونه که ادعا کردند او را نکشتند و به دار نیاویختند، بلکه مردی را کشتند و به دار کشیدند که الله او را شبیه عیسی درآورد، پس گمان کردند که مقتول همان عیسی است. و یهودیانی که مدعی قتل او بودند و مسیحیانی که عیسی را به آنها تسلیم کردند، هر دو گروه در مورد او در حیرت و تردید هستند، آنها هیچ علمی به آن ندارند، و فقط از گمان پیروی می‌کنند، درحالی‌که گمان ذره‌ای از حق بی‌نیاز نمی‌گرداند، و به‌طور قطع آنها عیسی را نکشتند و او را به دار نیاویختند.
بلکه الله او را از مکر آنها نجات داد، و جسم و روح او را به‌سوی خودش بالا برد، و الله در فرمانروایی خویش شکست‌ناپذیری است که هیچ‌کس بر او چیره نمی‌شود، و در تدبیر و حکم و شریعتش بسیار داناست.
و از اهل کتاب هیچ‌کس نیست مگر اینکه پس از نزول عیسی در آخرالزمان و قبل از مرگش به او ایمان خواهد آورد، و عیسی در روز قیامت بر اعمال آنها، چه اعمالی که موافق شریعت و چه اعمالی که مخالف شریعت هستند، گواه است.
پس به‌سبب ستم یهودیان، و به‌سبب بازداشتن خودشان و دیگران از راه الله، تا آنجا که بازداشتن از خیر، خصلت و عادت آنها شد، برخی از خوراکی‌های پاکیزه را که برای‌شان حلال بود بر آنها حرام کردیم، پس هر حیوان چنگال‌داری را، و از گاو و گوسفند، پیه آن دو را به استثنای پیه‌هایی که بر پشت آن دو قرار دارد، بر آنها حرام کردیم.
و به‌سبب اینکه به ربا داد و ستد کردند پس از آن‌که الله آنها را از خوردن ربا نهی کرد، و به‌سبب گرفتن اموال مردم بدون حق شرعی، و لذا عذابی رنج‌آور برای کافرانِ آنها آماده ساخته‌ایم.
اما یهودیان ثابت‌قدم و توانگر در علم و مؤمنان، به قرآن که الله بر تو- ای رسول- نازل کرده ایمان دارند، و به کتاب‌هایی مانند تورات و انجیل که برای رسولان پیش از تو فروفرستاده است ایمان دارند، و نماز برپا می‌دارند، و زکات اموال‌شان را می‌پردازند، و به الله به عنوان معبودی یگانه که هیچ شریکی ندارد و به روز قیامت ایمان دارند، به‌زودی پاداشی بزرگ به این افراد خواهیم داد.
- ای رسول- قطعاً ما به تو وحی کردیم همان‌گونه که به پیامبران پیش از تو وحی کردیم، پس تو مورد تازه‌ای از میان رسولان نیستی، زیرا ما به نوح و پیامبرانی که پس از او آمدند وحی کردیم، و به ابراهیم و دو پسرش: اسماعیل و اسحاق، و به یعقوب پسر اسحاق، و به اسباط (پیامبران دوازده‌گانه از پسران یعقوب علیه السلام در میان قبائل بنی‌اسرائیل) وحی کردیم، و به داود کتابی که همان زبور است عطا کردیم.
و رسولانی فرستادیم که قصۀ آنها را در قرآن برایت بیان کردیم، و رسولانی فرستادیم که از روی حکمتی قصۀ آنها را در قرآن برایت بیان نکردیم، و الله برای گرامی‌داشتن موسی، با او به نبوت- بدون واسطه- به صورت حقیقی صحبت کرد.
آنها را بشارت‌دهنده به پاداش گرامی برای کسانی‌که به الله ایمان آورند، و ترساننده برای کسانی‌که کفر ورزند از عذاب دردآور فرستادیم، تا پس از ارسال رسولان، حجتی برای مردم در برابر الله نباشد که به آن عذر آورند، و الله در فرمانروایی خویش شکست‌ناپذیر و در حکم خویش بسیار داناست.
- ای رسول- اگر یهود به تو کفر می‌ورزند، همانا الله به صحت قرآن که بر تو فرو فرستاده است تو را تصدیق می‌کند. الله در قرآن (آن بخش از) علمش را که اراده کرده بندگان بر آن آگاهی یابند از جمله آنچه که بسیار دوست دارد و آنچه سبب رضایتش است یا آنچه نمی‌پسندد و آنچه از آن بیزار است را فرو فرستاده است. و با وجود گواهی الله، فرشته‌ها نیز به راستی آنچه آورده‌ای گواهی می‌دهند، کافی است که الله گواه باشد، زیرا گواهی او تعالی از گواهی دیگران بی‌نیاز می‌گرداند.
قطعاً کسانی‌که به نبوت تو کفر ورزیدند، و مردم را از اسلام بازداشتند از حق بسیار دور گشته‌اند.
قطعاً کسانی‌که به الله و رسولش کفر ورزیدند، و با ماندن بر کفر بر خودشان ستم کردند، الله بر آن نیست که تا زمانی‌که بر کفر اصرار می‌ورزند آنها را ببخشد، و بر آن نیست که آنها را به راهی که از عذاب الله نجات می‌دهد راهنمایی کند.
مگر راهی که به ورود به جهنم منجر می‌شود که برای همیشه در آن می‌مانند، و این کار برای الله آسان است، زیرا هیچ‌چیز نمی‌تواند او را ناتوان سازد.
ای مردم، محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم هدایت و دین حق را از جانب الله متعال برای‌تان آورده است، پس به آنچه که آورده ایمان بیاورید که در دنیا و آخرت برای‌تان بهتر است، و اگر به الله کفر ورزید قطعاً الله از ایمان شما بی‌نیاز است، و کفر شما به او زیان نمی‌رساند، زیرا آنچه در آسمان‌ها، زمین و میان آن دو است، از آنِ او تعالی است، و الله می‌داند که چه کسی سزاوار هدایت است پس هدایت را برایش فراهم می‌سازد، و می‌داند چه کسی سزاوار هدایت نیست پس او را نسبت به هدایت کور می‌سازد، در اقوال و افعال و تشریع و تقدیرش بسیار داناست.
- ای رسول- به نصارای پیرو انجیل بگو: در دین‌تان از حد مگذرید، و در مورد عیسی علیه السلام جز سخن حق بر الله مبندید، همانا عیسی مسیح پسر مریم، فرستادۀ الله است که به حق او را فرستاد، الله او را به کلمه‌ای که جبرئیل آن را نزد مریم آورد آفرید، و این کلمه این است: کُن: باش، آن‌گاه موجود شد، و آن یک بار دمیدن از جانب الله است که جبرئیل علیه السلام به امر الله آن را دمید، پس به الله و تمام رسولانش بدون گذاشتن تفاوت میان آنها ایمان بیاورید، و نگویید معبودان، سه‌گانه هستند، از این سخن دروغ و فاسد بازایستید که بازایستادن از آن در دنیا و آخرت برای‌تان بهتر است. همانا الله، معبودی یگانه است که از شریک و فرزند مُنَزَّه است؛ زیرا او بی‌نیازی است که آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است از آنِ اوست، و برای آنچه در آسمان‌ها و زمین است همین کافی است که الله سرپرست و تدبیرکنندۀ آنها است.
عیسی پسر مریم ابا ندارد و امتناع نمی‌ورزد از اینکه بندۀ الله باشد، و فرشتگانی که الله آنها را مُقَرَّب خود قرار داده و جایگاه آنها را بالا برده است ابا و امتناع نمی‌ورزند از اینکه بندگان الله باشند، پس چگونه عیسی را به عنوان معبود می‌گیرید؟! و چگونه مشرکان فرشتگان را به عنوان معبودانی می‌گیرند؟! و هرکس از عبادت الله ابا ورزد، و از آن خودداری کند، همانا الله به‌زودی همگی را در روز قیامت به‌سوی خودش گرد خواهد آورد، و هرکس را به آنچه که مستحق است جزا می‌دهد.
اما کسانی‌که به الله ایمان آورده‌اند و رسولانش را تصدیق کرده‌اند، و با اخلاص برای الله و طبق آنچه حکم کرده است اعمال صالح انجام دادند، پاداش اعمال‌شان را بدون کاستی خواهد داد، و از فضل و احسان خویش بر آن خواهد افزود، و اما کسانی‌که از عبادت و طاعت الله ابا ورزیده‌اند و از روی تکبر خودداری کرده‌اند، به زودی آنها را با عذابی رنج‌آور عذاب خواهد کرد، و کسی غیر از الله نمی‌یابند که پشتیبانی آنها را به عهده بگیرد تا برای‌شان جلب منفعت کند، و یاوری نمی‌یابند تا ضرر را از آنها دفع کند.
ای مردم، از جانب پروردگارتان حجتی آشکار برای‌تان آمده است که عذر را از بین می‌برد و شبهه را برطرف می‌سازد- این حجت محمد صلی الله علیه وسلم است-، و نوری آشکار به‌سوی‌تان فرو فرستادیم، که همان قرآن است.
اما کسانی‌که به الله ایمان آوردند و به قرآن که بر پیامبرشان نازل شده چنگ زدند، الله به‌زودی با ورود به بهشت بر آنها رحم خواهد نمود، و بر پاداش و بالابردن درجات‌شان می‌افزاید، و آنها را به پیمودن راه راستی که هیچ کجی و انحرافی ندارد توفیق می‌دهد، همان راهی که به بهشت‌های جاویدان منتهی می‌شود.
- ای رسول- از تو می‌خواهند که در مورد میراث کلاله فتوا دهی، کلاله کسی است که می‌میرد و پدر و فرزندی به جای نمی‌گذارد، بگو الله حکم کلاله را بیان می‌فرماید: اگر شخصی که پدر و فرزند ندارد بمیرد، و خواهری شقیق (پدری و مادری) یا خواهری پدری داشته باشد، نصف اموال ماترک از طریق فرض برای خواهر است، و برادران شقیق یا پدری، اموال ماترک را به تعصیب می‌برند اگر همراه او صاحب فرضی نباشد (خویشاوندان پدر را عصبه گویند)، اما اگر همراه او صاحب فرضی بود، باقی ماترک را پس از صاحب فرض، ارث می‌برد، اما اگر خواهران شقیق یا پدری متعدد بودند- یعنی دو خواهر یا بیشتر بودند- دو سوم را به فرض، ارث می‌برند، و اگر خوهران و برادران شقیق یا پدری با هم بودند، به تعصیب و طبق قاعدۀ (لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ؛ سهم مرد، برابر سهم دو زن است) ارث می‌برند، یعنی سهم مرد آنها دو برابر سهم زن است. الله حکم کلاله و سایر احکام میراث را برای‌تان بیان می‌فرماید تا در مورد آن گمراه نشوید، و الله از هر چیزی آگاه است، و ذره‌ای بر او پوشیده نمی‌ماند.
Icon