ﰡ
سوگند به (فرشتگان) صف کشیده.
پس سوگند به (فرشتگان) باز دارنده،
و به تلاوت کنندگان ذکر (= قرآن)،
که همانا معبود شما یکی است.
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، و پروردگار مشرقها.
بیگمان ما آسمان دنیا (= پایین) را به زیور ستارگان بیاراستیم.
و از هر شیطان سر کشی حفظ کردیم.
(تا) به (سخنان) عالم بالا گوش فرا ندهند، و از هر سو (بوسیلۀ شهاب) زده (و رانده) میشوند.
(آنها به سختی) عقب رانده میشوند، و برای آنها عذاب دایمی است.
مگر کسیکه ناگهان چیزی را برباید، پس شهابی درخشان او را دنبال میکند.
پس (ای پیامبر) از آنها بپرس که آیا آفرینش آنها سختتر است، یا (آفرینش) آنچه ما آفریدهایم، ما آنها را از گل چسپندهای آفریدیم.
بلکه تو (از انکار آنها) در شگفت شدی، و آنها مسخره میکنند.
و هنگامیکه پند داده شوند، پند نمیپذیرند.
و هنگامیکه معجزهای ببینند (آنرا) مسخره میکنند.
و میگویند: «این جز جادویی آشکار نیست،
آیا هنگامیکه مردیم و به خاک و استخوانهای (پوسیده، مبدل) شدیم، (دوباره) بر انگیخته خواهیم شد؟!
آیا نیاکان نخستین ما (نیز بر انگیخته میشوند؟!)»
بگو: «آری، و شما خوار و زبون (زنده) میشوید».
پس آن تنها یک بانگ (سهمناک) است، ناگهان آنها (از قبرها بیرون میآیند و) مینگرند.
و گویند: «وای بر ما این (همان) روز جزا است!»
(آری) این (همان) روز داوری است، که شما آن را تکذیب میکردید.
(به فرشتگان فرمان داده میشود) گرد آورید کسانی را که ستم کردند، و (همپایگان و) همراهانشان و آنچه را میپرستیدند.
به جای الله، پس (همۀ) آنها را به راه دوزخ هدایت کنید.
و آنها را نگاه دارید که یقینا باز خواست خواهند شد.
شما را چه شده است که یکدیگر را یاری نمیدهید؟!
بلکه آنها امروز (همه) تسلیم (و فرمانبردار) هستند.
آنها سوال کنان رو به یکدیگر کنند،
(به سردمداران) گویند: «به راستی که شما (برای گمراه کردن ما) از (راه) خیر خواهی به نزد ما میآمدید».
(سردمداران در پاسخ) گویند: «بلکه، شما خودتان مؤمن نبودید (تقصیر ما چیست؟!)
و ما هیچگونه تسلطی بر شما نداشتیم، بلکه شما خود گروهی سر کش بودید.
پس فرمان پروردگارمان بر ما ثابت شد، البته ما چشندۀ (عذاب) خواهیم بود.
پس شما را گمراه کردیم، بیگمان ما (نیز) خود گمراه بودیم».
پس مسلماً در آن روز همۀ آنها (= پیروان و سردمداران) در عذاب شریک خواهند بود.
بیشک ما با مجرمان این گونه رفتار میکنیم!
آنها (در دنیا چنان) بودند که چون به آنها گفته میشد: «معبودی (به حق) جز الله نیست» سر کشی (و تکبر) میکردند.
و میگفتند: «آیا ما معبودانمان را به خاطر (سخن) شاعری دیوانه رها کنیم؟!»
(چنین نیست) بلکه (پیامبر الله) حق را آورد، و پیامبران (پیشین) را تصدیق کرد.
مسلماً شما عذاب دردناک را خواهید چشید.
و جز به آنچه میکردید، کیفر داده نمیشوید.
(که) آنها رزق و روزی معین دارند.
(انواع) میوهها، و آنان گرامی داشتگانند.
در باغهایی پر نعمت (بهشت)،
بر تختها رو به روی یکدیگر (نشستهاند).
گرداگردشان جامی از (شراب) روان میگردانند.
(شرابی) سفید (و) لذتبخش برای نوشندگان است.
نه در آن تبهکاری (و فساد) است، و نه آنها از آن (شراب) مست شوند.
و نزدشان (همسرانی) سیه چشم، دیده فرو هشته (که تنها به شوهران خود نظر دارند) خواهند بود.
گویی آنها بیضههای (شتر مرغ) در پرده پوشیدهاند.
پس آنها سوالکنان رو به یکدیگر کنند.
یکی از آنها گوید: «به راستی من (در دنیا) همنشینی داشتم.
که (پیوسته) میگفت: آیا (واقعاً) تو از باورکنندگان (بعث و قیامت) هستی؟!
آیا وقتیکه مردیم و خاک و استخوانهای (پوسیده) شدیم، (زنده میشویم و) کیفرمان میدهند؟!»
(او به دوستان بهشتیاش) گوید: «آیا شما میتوانید (به دوزخیان) بنگرید (و از او خبری بگیرید)؟!»
پس (چشم برگرداند و) نگریست، ناگاه او را در میان دوزخ دید.
گوید: به الله سوگند، نزدیک بود که مرا به هلاکت افکنی.
و اگر نعمت پروردگارم نبود، من (نیز) از احضار شدگان (دوزخ) بودم.
(سپس به دوستان بهشتی خود گوید:) آیا ما (هرگز) نمیمیریم (و در بهشت جاودان هستیم)
جز همان مرگ نخستین خود، (دیگر مرگی به سراغمان نخواهد آمد) و ما (هرگز) عذاب نخواهیم شد؟!
بیگمان این همان کامیابی بزرگ است!
(آری) عمل کنندگان باید برای چنین (پاداشی) عمل کنند.
آیا برای پذیرایی این (نعمتهای بهشتی) بهتر است یا درخت زقوم؟
همانا ما آن را ابتلای برای ستمکاران قرار دادیم.
به راستی آن درختی است که از قعر جهنم میروید.
شکوفهاش همانند سرهای شیاطین است.
پس حتما آنها (= جهنمیان) از آن میخورند، و شکمها را از آن پر میکنند.
آنگاه بر روی آن (خوراک) آمیزهای از آب گرم (سوزان) دارند.
سپس بازگشت آنها به سوی جهنم است.
بیگمان آنها نیاکان خود را گمراه یافتند.
پس اینها در دنبال آنان شتابان میروند.
و به راستی پیش از آنها بیشتر پیشینیان گمراه شدند.
و به تحقیق ما هشدار دهندگانی در میان آنها فرستادیم.
پس بنگر عاقبت هشدار یافتگان چگونه بود!
و یقیناً نوح ما را نِدا داد، پس (ما) چه خوب اجابت کنندهای هستیم.
و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم.
و تنها فرزندانش را باقی گذاشتیم [ تمام انسانها از نسل سه فرزند نوح علیه السلام بنام: سام، و حام و یافث هستند، (به تفسیر ابن کثیر رجوع کنید).].
و برای او در میان امتهای بعد (نام نیک) بر جای نهادیم.
در میان جهانیان سلام بر نوح باد.
بیگمان ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم.
یقیناً او از بندگان مؤمن ما بود.
آنگاه دیگران (= تکذیب کنندگان) را غرق کردیم.
و همانا ابراهیم از پیروان او بود.
چون با قلب سلیم (خالی از شرک و شک و شهوت) به پیشگاه پروردگارش آمد.
چون به پدر و قومش گفت: «چه چیزی را میپرستید؟!
آیا به جای الله، معبودهای دروغین میخواهید؟!
پس شما نسبت به پروردگار جهانیان چه گمان میبرید؟!»
پس (ابراهیم) یک نگاه به ستارگان نگریست.
آنگاه گفت: «من بیمارم (و با شما به جشن نمیآیم)»
پس آنها پشتکنان از او دور شدند (و رفتند).
آنگاه پنهانی نزد معبودانشان رفت و گفت: «آیا (چیزی) نمیخورید؟
شما را چه شده است که سخن نمیگویید».
پس به سوی آنان روی آورد (و) ضربهای محکم (با دست راست) بر آنها زد (و بجز بُت بزرگ همه بتها را درهم شکست).
پس آنها (= قومش) شتابان به سوی او روی آوردند.
(ابراهیم) گفت: «آیا چیزی را میپرستید که خود تراشیدهاید؟!
در حالیکه الله شما را و آنچه را که انجام میدهید (و میسازید) آفریده است؟!»
(بت پرستان) گفتند: «بنای (بلندی) برایش بسازید، و او را در (خرمن) آتش بیفکنید».
پس آنها در حق او نیرنگ و مکر ورزیدند و ما آنها را (مغلوب و) پست ساختیم. (و آتش به فرمان الله سرد شد).
و (ابراهیم) گفت: «من به سوی پروردگارم میروم، (او) مرا هدایت خواهد کرد.
پروردگارا! به من (فرزندی) از صالحان عطا فرما».
ما او را به (تولد) پسری بردبار [ آن پسر، حضرت اسماعیل علیه السلام بود که به اتفاق مسلمانان و اهل کتاب از حضرت اسحاق علیه السلام بزرگتر بود. (تفسیر ابن کثیر).] بشارت دادیم.
پس هنگامیکه (فرزندش) با او به (سن) سعی و کوشش رسید گفت: «ای فرزندم! من در خواب دیدم که تو را قربانی میکنم، ببین، تو چه نظر داری؟!» گفت: «پدرم، به آنچه مأمور شدهای، عمل کن، اگر الله بخواهد، مرا از صابران خواهی یافت». [خواب پیامبران علیهم السلام وحی است.]
پس چون هردو تسلیم شدند، و (ابراهیم) او را به پیشانی (بر زمین) افکند.
و او را ندا دادیم: «ای ابراهیم!
یقیناً خواب (خویش) را تحقق بخشیدی». بدون شک ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم.
مسلماً این (خواب) آزمایشی آشکار بود.
و او را به ذبح بزرگی فدا دادیم.
و برای او در (میان) امتهای بعد (نام نیک) بر جای نهادیم.
این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم.
بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود.
و او را به (تولد) اسحاق پیامبری از شایستگان بشارت دادیم.
و (ما) بر او و اسحاق برکت دادیم، و از دودمان آن دو، (افرادی) نیکوکار بودند، و (افرادی) آشکار بر خود ستم کردند.
و به راستی (ما) بر موسی و هارون منت نهادیم.
و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم.
و یاریشان کردیم، پس آنان پیروز شدند.
و به آن دو کتاب روشنگر دادیم.
و آن دو را به راه راست هدایت کردیم.
و برای آنان در (میان) امتهای بعد (نام نیک) باقی گذاشتیم.
بیگمان ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم.
یقیناً آن دو از بندگان مؤمن ما بودند.
و بیگمان الیاس از رسولان (ما) بود.
چون به قومش گفت: «آیا پرهیزگاری نمیکنید؟!
آیا (بت) «بعل» را میخوانید، و بهترین آفرینندگان را رها میکنید؟!
الله که پروردگار شما و پروردگار نیاکان نخستین شماست».
پس (آنها) او را تکذیب کردند، و یقیناً (همۀ) آنان (به جهنم) احضار خواهند شد.
و برای او در (میان) امتهای بعد (نام نیک) باقی گذاشتیم.
سلام بر «ال یاسین» (= الیاس).
ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم.
بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود.
و یقیناً لوط از رسولان (ما) بود.
هنگامیکه او و خانوادهاش را همگی نجات دادیم.
مگر پیر زنی که از باقی ماندگان بود.
سپس دیگران را هلاک کردیم.
و شما (پیوسته) صبحگاهان بر (ویرانههای شهرهای) آنها میگذرید.
و (همچنین) شامگاهان آیا نمیاندیشید؟!
و یقیناً یونس از رسولان (ما) بود.
هنگامی به کشتی پر (از مسافر و بار) گریخت.
پس (اهل کشتی) قرعه زدند، پس (قرعه بنام او افتاد و) مغلوب شد.
آنگاه ماهی (عظیمی) او را بلعید، در حالیکه او سزاوار نکوهش بود.
پس اگر او از تسبیحگویان نبود [ چنانکه در سورۀ انبیاء آیه 87 آمده.].
یقیناً تا روزیکه (مردم) بر انگیخته میشوند، در شکمش باقی میماند.
پس او را به سرزمین خشک (و خالی از گیاه) افکندیم، در حالیکه او بیمار بود،
و درخت کدویی بر (فراز) او رویاندیم (تا زیر سایۀ آن آرام بگیرد).
و او را بسوی یکصد هزار نفر (از قومش) یا بیشتر فرستادیم.
پس (آنها) ایمان آوردند، بنا براین تا مدتی آنان را (از نعمتهای زندگی) بهرهمند ساختیم.
پس (ای پیامبر) از آنان (= مشرکان) بپرس: آیا دختران از آنِ پروردگارت است، و پسران از آنِ آنهاست؟
آیا ما فرشتگان را مؤنث آفریدیم و آنها حاضر بودند؟
آگاه باش! بیگمان آنها از (روی تهمت و) دروغگوییشان است که میگویند:
«الله (فرزندی) زاده است» و یقیناً آنها دروغگو هستند.
آیا (الله) دختران را بر پسران ترجیح داد؟
شما را چه شده است؟ چگونه حکم میکنید؟!
یا شما (بر ادعای خود) دلیل روشنی دارید؟!
پس اگر راستگویید، کتابتان را بیاورید.
و آنها (= مشرکان) میان او (= الله) و جنیان (نسب و) خویشاوندی قرار دادند، در حالیکه جنیان به خوبی میدانند که آنان احضار خواهند شد.
الله منزه است از آنچه توصیف میکنند.
پس شما (مشرکان) و آنچه میپرستید.
(هرگز) نمیتوانید بر (پرستش) آن (بتها کسی را) گمراه کنید.
مگر کسیکه راهی (آتش) جهنم باشد.
(فرشتگان گفتند:) «و هیچکس از ما نیست، مگر آن که جایگاه (و مقام) معلومی دارد.
و همانا ما (برای اطاعت فرمان الله) به صف ایستادهایم.
و بیگمان ما تسبیح گویان (او) هستیم».
و (کافران) پیوسته میگفتند:
«اگر نزد ما کتابی از (کتابهای) پیشینیان می بود.
مسلماً ما از بندگان مخلص الله میشدیم».
پس (هنگامیکه پیامبر برای آنها قرآن آورد) آنها به آن (قرآن) کافر شدند، و به زودی خواهند دانست.
و به راستی وعدۀ ما برای بندگان فرستادۀ ما از پیش صادر شده است.
که هر آینه آنها یاری شدگانند.
و بیگمان لشکر ما پیروزند.
پس (ای پیامبر) تا مدتی از آنها (= مشرکان) روی بگردان.
و آنها را ببین، پس (آنها نیز، نتیجۀ کردار خود را) به زودی خواهند دید.
آیا آنها برای (دیدن) عذاب ما شتاب دارند؟!
پس چون (عذاب) بر آستانۀ خانههایشان فرود آید، هشداریافتگان چه صبحگاه بدی خواهند داشت.
و تا مدتی از آنها روی بگردان.
و (آنها را) ببین، پس (آنها نیز) به زودی خواهند دید.
پاک و منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت، از آنچه (مشرکان) توصیف میکنند.
و سپاس و ستایشِ مخصوص الله است که پروردگار جهانیان است.