ترجمة معاني سورة الشمس
 باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية - دار الإسلام
            .
            
    
                                    من تأليف: 
                                            فريق عمل اللغة الفارسية بموقع دار الإسلام
                                                            .
                                                
            ﰡ
                                                                                                                
                                    ﭜﭝ
                                    ﰀ
                                                                        
                    سوگند به خورشید و روشنیِ آن [به هنگام بامداد]،
                                                                        و سوگند به ماه، هنگامی که بعد از آن درآید،
                                                                        و سوگند به روز، هنگامی که آن [= خورشید] را روشن [و جلوهگر] کند،
                                                                        و سوگند به شب، هنگامی که آن را بپوشانَد،
                                                                        و سوگند به آسمان و به ذاتی که آن را بنا کرد،
                                                                        و سوگند به زمین و به ذاتی که آن را گسترانید،
                                                                        و سوگند به جانِ [انسان] و ذاتی که آن را [آفرید و] نیکو گردانید،
                                                                        سپس نافرمانی و پرهیزگاریاش را [به او] الهام کرد.
                                                                        بیتردید، هر کس نفس خود را [از گناهان] پاک کند، رستگار میشود.
                                                                        و هر کس آن را [با گناه] آلوده سازد، یقیناً زیانکار میشود.
                                                                        [قوم] ثمود از روی سرکشی، [پیامبرشان را] تکذیب کردند،
                                                                        آنگاه که بدکارترین آنان [برای اقدام به جنایت] برخاست.
                                                                        پیامبر الله [= صالح] به آنان گفت: «مادهشترِ الله و [نوبت] آبخوردنش را [حرمت نهید]».
                                                                        [ولی آنان] او را تکذیب کردند و آن [مادهشتر] را کشتند؛ پس پروردگار آنان به سبب گناهانشان بر سرشان عذاب آورد و همگی آنان را با خاک یکسان کرد.
                                                                        و [الله] از سرانجام آن [کار،] بیم ندارد.