ترجمة سورة ص

Farsi - Persian translation
ترجمة معاني سورة ص باللغة الفارسية من كتاب Farsi - Persian translation .

ص


ص (صاد) سوگند به قرآنی که دارای پند و اندرز است.

بلکه، کسانی که کافر شدند در سر کشی و اختلافند.

چه بسیار نسلهای را که پیش از آنها هلاک کردیم، پس (هنگام نزول عذاب) فریاد می زدند، اما (آن زمان) وقت نجات نبود.

و آنها به شگفت آمدند که (پیامبر) هشدار دهنده ای از میان (خود) شان به سوی شان آمده است، و کافران گفتند: «این جادوگری بسیار دروغگو است،

آیا (همه ی) معبودان را یک معبود قرار داده است؟ بی گمان این چیز عجیبی است».

و بزرگان (و اشراف) شان، به راه افتادند و گفتند: « بروید و بر (پرستش) خدایانتان پایدار باشید، بی گمان این (دعوت) چیزی است خواسته شده (که شما را گمراه کنند).

ما (هرگز) این (چنین سخنی) در آیین واپسین نشنیده ایم، این جز دروغ (چیزی) نیست.

آیا از میان (همه ی) ما قرآن بر او نازل شده است؟!» (در حقیقت چنین نیست که آنها می گویند) بلکه آنها در (وحی و) قرآن من تردید دارند، بلکه هنوز عذاب را نچشیده اند.

یا آنکه گنجینه های رحمت پروردگار پیروزمند بخشنده ات نزد آنهاست؟

یا فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه میان آن دوست از آن آنهاست؟! پس (اگر چنین است) با ریسمان (و هر وسیله ای دیگر به آسمان) بالا روند.

(اینها) لشکری شکست خورده ی از احزاب هستند.

پیش از آنها قوم نوح و عاد و فرعون صاحب میخها (و سپاه، نیز پیامبران ما را) تکذیب کردند.

و (نیز) ثمود، و قوم لوط، و اصحاب ایکه (= قوم شعیب) اینها احزاب (و گروههای) بودند (که پیامبران را تکذیب کردند).

هر یک (از اینها) بودند که پیامبران را تکذیب کردند، پس عقوبت (من) تحقق یافت.

و اینها جز بانگی سهمناک را انتظار نمی کشند، که هیچ مهلت بازگشتی ندارد.

و (آنها) گفتند:« پروردگارا! بهره ی ما را (از عذاب) پیش از فرا رسیدن روز حساب به ما بده».

بر آنچه می گویند، صبر کن، و بنده ی ما داود صاحب (نیرو و) قوت را یاد آور، بی گمان او بسیار رجوع کننده بود.

همانا ما کوهها را با او مسخر (و رام) کردیم، که شامگاهان و صبحگاهان (با او) تسبیح می گفتند.

و پرندگان را (نیز، مسخر او کردیم) که گرد می آمدند، همه ی (اینها) فرمانبردار (و باز گشت کننده به سوی) او بودند.

و فرمانروایی او را استوار کردیم، و به او حکمت و سخنان فصیح (فیصله کننده) عطا کردیم.

و آیا خبر شاکیان هنگامی که از (دیوار) عبادتگاه (داود) بالا رفتند، به تو رسیده است؟!

چون بر داود وارد شدند، پس (او) از آنها وحشت کرد، (آنها) گفتند: «نترس، دو نفر شاکی هستیم که یکی به دیگران ستم کرده است. پس بین ما به حق داوری کن، و ستم نکن، و ما را به راه راست راهنمایی کن.

بی گمان این برادر من است، او نود و نه میش دارد، و من یک میش دارم. پس (او) می گوید: آن (یک میش) را به من واگذار، و در سخن بر من غلبه کرده است».

(داوود) گفت: به راستی او با در خواست یک میش تو که آن را به میشهایش بیفزاید بر تو ستم کرده است، و البته بسیاری از شریکان به یکدیگر ستم می کنند، مگر کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، و اینان (نیز) اندک هستند. و داوود دانست که ما او را آزموده ایم، پس از پروردگارش آمرزش خواست، (و فرو تنانه) به (رکوع =) سجده افتاد( ) و (به سوی خدا) رجوع کرد.

پس ما او را بخشیدیم، و بی گمان برای او نزد ما (قرب و) مقامی والا و باز گشت نیکوست.

ای داوود! ما تو را در زمین خلیفه (= فرمانروا) قرار دادیم، پس به حق در میان مردم داوری کن، و از هوای (نفس) پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه می کند، بی گمان کسانی که از راه خدا گمراه می شوند، به خاطر آنکه روز حساب را فراموش کردند، عذاب شدیدی (در پیش) دارند.

(ما) آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست بیهوده نیافریده ایم، این گمان کسانی است که کافر شدند، پس وای بر کسانی که کافر شدند از آتش (دوزخ).

آیا کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، مانند مفسدان در زمین قرار می دهیم؟! آیا پرهیزگاران را مانند بدکاران قرار می دهیم؟

کتابی است پر برکت، که آن را بر تو نازل کردیم، تا در آیاتش تدبّر کنند، و خردمندان پند گیرند.

و (ما) سلیمان را به داود عطا کردیم، چه بنده ی خوبی! بی گمان او بسیار رجوع کننده بود.

(به یاد بیاور) چون عصرگاهان اسبان چابک تیزرو بر او عرضه شد،

پس گفت:« من این اسبان را به خاطر (فرمان) پروردگارم دوست دارم» (و پیوسته به آنها نگاه می کرد) تا از دیدگانش پنهان شدند( ).

گفت: «آن اسبان را نزد من باز گردانید». سپس به ساقها و گردنها (ی آنها) دست کشید (و نوازش کرد)( ).

و به راستی (ما) سلیمان را آزمودیم، و بر تخت او جسدی افکندیم، سپس (او) رو (به درگاه خداوند) آورد (و توبه کرد).

گفت: «پروردگارا! مرا ببخش، و به من فرمانروایی عطا فرما که پس از من کسی را سزاوار نباشد، بی گمان تو بخشاینده ای»( ).

پس (ما) باد را برای او مسخر کردیم، تا به فرمانش به نرمی حرکت کند، هر کجا می خواست، برود.

و (نیز) دیوان را، هر بنا و غواصی (از آنها برای او مسخر کردیم).

و (گروه) دیگری (از دیوان) را (که همه) در غل و زنجیر بودند (برایش مسخر کردیم).

این عطای ماست، پس (به هر کس می خواهی) ببخش، و یا نگه دار، حسابی بر تو نیست.

و بی گمان برای او (= سلیمان) نزد ما (قرب و) مقامی والا، و بازگشت نیکوست.

و به یاد بیاور، بنده ی ما ایوب را، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که: همانا شیطان به من رنج و عذاب رسانده است.

(به او فرمان دادیم:) پای خود را بر زمین بکوب، (چشمه ای می جوشد) این (چشمه آبی) خنک برای شستشو و آشامیدنی است.

و خانواده اش و همانند آنان همراهشان را به او بخشیدیم، که رحمتی از سوی ما و اندرزی برای خردمندان باشد.

و (به او فرمان دادیم) دسته ای از شاخه ها (ی باریک) را برگیر، پس با آن (همسرت را) بزن، و سوگند خود را مشکن( )، بی گمان ما او را شکیبا یافتیم، چه بنده ی خوبی، که بسیار رجوع کننده بود.

و (ای پیامبر) به یاد آور، بندگان ما، ابراهیم، و اسحاق و یعقوب را، صاحبان دستها (ی توانمند) و چشمها (ی بینا).

ما آنها را با خصلت ویژه ای، که آن یاد سرای آخرت بود، خالص گرداندیم،

و یقیناً آنها نزد ما از بر گزیدگان نیکان بودند.

و به یاد آور، اسماعیل، و الیسع و ذوالکفل را که همگی از نیکان بودند.

این (قرآن) پندی است، و بی گمان برای پرهیزگاران منزلگاهی نیکوست.

باغهای جاویدان (بهشتی) که درهایش برای آنان باز است.

در آنجا تکیه زده اند، و در آن میوه ی فراوان و نوشیدنی را می طلبند.

و نزد آنان (همسرانی) فرو هشته چشم همسال (که تنها به شوهران خود نظر دارند) است.

این است چیزهایی که برای روز حساب به شما وعده داده می شود.

بی گمان این روزی ماست که آن را هیچ پایانی نیست.

این (پاداش پرهیزگاران) است، و بی گمان برای سرکشان بدترین بازگشتهاست.

جهنم، که در آن وارد می شوند، پس چه بد آرامگاهی است.

این(عذاب) آب جوشان و چرک و خونابه است، که باید آن را بچشند.

و (کیفرهای) دیگر همانند آن به انواع گوناگون (دارند)

(به سرداران آنها گفته می شود:) این گروهی است که با شما (به جهنم) وارد می شوند، (آنها می گویند:) خوش آمد (و گشایش) بر آنها مباد. بی گمان آنها داخل شدگان به آتش هستند.

(پیروان) گویند: «بلکه، شما را خوشامد مباد، که این (عذاب) را پیشاپیش شما برای ما فراهم کرده اید، پس چه بد قرار گاهی است».

(سپس) گویند: پروردگارا! هر کس که این (عذاب) را پیشاپیش برای ما فراهم کرده است، پس عذابی دو چنان در آتش بر او بیفزار».

و گویند: «ما را چه شده است، مردمانی را که ما آنها را اشرار می شمردیم، (در جهنم) نمی بینیم؟!

آیا آنها را به مسخره گرفتیم یا (اینکه) از نظرها دور مانده اند؟!»

بی گمان این مخاصمه (و گفتگوی) دوزخیان حق (و واقعیت) است.

(ای پیامبر) بگو: من تنها یک هشدار دهنده ام، و هیچ معبودی (به حق) جز خداوند یکتای قهّار نیست.

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دواست، (آن) پیروزمند آمرزنده».

(ای پیامبر) بگو:«این خبری بزرگ است،

که شما از آن روی گردانید!

مـن از سـاکـنان عــالــم بالا (= فرشتگان) چون (درباره ی آفرینش آدم) با یکدیگر جدال می کردند، خبری ندارم( ).

به من وحی نمی شود مگر این که من هشدار دهنده ای آشکار هستم».

(و به یاد آور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: بی تردید من بشری را از گل می آفرینم،

پس هنگامی که درستش کردم، و از روح خود در آن دمیدم، برای او سجده کنان بیفتید».

پس فرشتگان همگی یکپارچه سجده کردند.

جز ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران بود.

(خداوند) فرمود:« ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد، از آنکه برای آنچه من با دو دست خود آفریده ام، سجده کنی؟ آیا تکبر ورزیدی یا از بلند پایگان هستی؟!»

گفت: « من از او بهترم، مرا از آتش آفریده ای، و او را از گل آفریده ای».

فرمود: «پس از اینجا بیرون شو، که تو رانده شدی.

و همانا لعنت من تا روز قیامت بر تو خواهد بود».

(ابلیس) گفت: «پروردگارا! پس مرا تا روزی که (دوباره) برانگیخته می شوند، مهلت ده».

(خداوند) فرمود: «همانا تو از مهلت یافتگانی،

تا آن روز زمان معین».

(ابلیس) گفت: «پس به عزتت سوگند، که همه ی آنها را گمراه خواهم کرد،

مگر بندگان مخلص تو را، از میان آنها».

(خداوند) فرمود: «پس (این سخن) حق است، و حق را می گویم،

یقیناً جهنم را از تو و از آنان که از تو پیروی کنند، پر خواهم کرد».

(ای پیامبر) بگو: «من بر (رساندن) این (دین) هیچ مزدی از شما در خواست نمی کنم، و من از متکلفان نیستم ».

این (قرآن) جزپند برای جهانیان نیست.

و قطعاً خبر (صدق) آن را بعد از مدتی خواهید دانست.
Icon