ترجمة سورة الصافات

الترجمة الفارسية للمختصر في تفسير القرآن الكريم
ترجمة معاني سورة الصافات باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية للمختصر في تفسير القرآن الكريم .
من تأليف: مركز تفسير للدراسات القرآنية .

الله به فرشتگانی که در عبادت خویش به‌هم‌فشرده در صف ایستاده‌اند سوگند یاد فرمود.
و به فرشتگانی که ابرها را تکان می‌دهند، و آنها را به هرجا که الله می‌خواهد ببارد می‌رانند سوگند یاد فرمود.
و به فرشتگانی که کلام الله را تلاوت می‌کنند سوگند یاد فرمود.
که - ای مردم- قطعاً معبود برحق شما ذات یگانه‌ای است که هیچ شریکی ندارد، و او الله است.
پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو وجود دارد، و پروردگار محل‌های برآمدن و فرورفتن خورشید در طول سال است.
به‌راستی‌که ما نزدیک‌ترین آسمان به زمین را با زیوری زیبا یعنی ستارگانی که مانند جواهر درخشان به نظر می‌رسند آراستیم.
و آسمان دنیا را از هر شیطان سرکش و خارج از طاعت با ستارگان که به آنها مورد اصابت قرار می‌گیرد حفظ کردیم.
این شیاطین نمی‌توانند به سخنان فرشتگان در آسمان گوش دهند آن‌گاه که دربارۀ آنچه الله از شریعت و تقدیر خویش به آنها وحی می‌کند با یکدیگر سخن می‌گویند، و از هر طرف با شهاب‌ها مورد اصابت قرار می‌گیرند.
تا از گوش ‌دادن به فرشتگان به شدت رانده و دور شوند، و در آخرت عذابی دردآور و همیشگی که هیچگاه قطع نمی‌شود دارند.
مگر یکی از شیاطین چیزی به سرعت برباید، یعنی کلمه‌ای از آنچه ساکنان زمین از آن آگاه نشده‌اند و فرشتگان در مورد آن با یکدیگر گفتگو می‌کنند و میان آنها می‌چرخد، که شهابی درخشان او را تعقیب می‌کند و می‌سوزاند، و چه بسا قبل از اینکه شهاب او را بسوزاند آن کلمه را نزد برادرانش بیفکند و به کاهنان برسد، آن‌گاه با آن یک کلمه صد دروغ می‌سازند.
پس -ای محمد- از کافران منکر رستاخیز بپرس: آیا آنها آفرینش سخت‌تر و بدن‌های قوی‌تر و اعضای بزرگ‌تری از آسمان‌ها و زمین و فرشتگان که آفریدیم دارند؟ در حقیقت، ما آنها را از گِلی لیز و چسبنده آفریده‌ایم، پس چگونه رستاخیز را انکار می‌کنند، درحالی‌که از ماده‌ای ضعیف یعنی گِل لیز و چسبنده آفریده شده‌اند؟
بلکه -ای محمد- از قدرت و تدبیر الله در امور مخلوقاتش، و از تکذیب مشرکان به رستاخیز تعجب می‌کنی، و این مشرکان به‌سبب تکذیب زیاد رستاخیز، آنچه را که در مورد رستاخیز می‌گویی به تمسخر می‌گیرند.
و این مشرکان هرگاه به یکی از اندرزها پند داده شوند از آن پند نمی‌گیرند، و بهره نمی‌برند؛ چون دل‌های‌شان سخت شده است.
و هرگاه یکی از آیات پیامبر صلی الله علیه وسلم را که بر راستگویی او دلالت دارد مشاهده کنند بیش از حد، تمسخر و تعجب می‌کنند.
و می‌گویند: این چیزی که محمد آورده جز سحری آشکار نیست.
آیا پس از اینکه مُردیم و خاک و استخوان‌هایی پوسیده و خشک شدیم زنده برانگیخته می‌شویم؟! به‌راستی‌که این امر دور از انتظار است.
آیا پدران نخستین ما که قبل از ما مرده‌اند برانگیخته می‌شوند؟!
- ای محمد- در پاسخ آنها بگو: بله پس از اینکه خاک و استخوان‌هایی پوسیده شدید برانگیخته می‌شوید، و پدران نخستین شما نیز برانگیخته می‌شوند، و همگی برانگیخته می‌شوید درحالی‌که خوار و ذلیل هستید.
و آن فقط یک دمیدن در صور (دمیدن دوم) است آن‌گاه همگی به هول و هراس روز قیامت می‌نگرند و منتظر هستند که الله چه کاری در مورد آنها انجام می‌دهد.
و مشرکان تکذیب‌ کنندۀ رستاخیز می‌گویند: وای نابود شدیم این روز جزا است که در آن الله بندگانش را براساس اعمالی‌که در زندگی خویش در دنیا از پیش فرستاده‌اند جزا می‌دهد.
آن‌گاه به آنها گفته می‌شود: این است همان روز داوری میان بندگان که در دنیا آن را انکار و تکذیب می‌کردید.
و در آن روز به فرشتگان گفته می‌شود: مشرکانی را که با شرک خویش ستم کردند و مشرکان مشابه و تکذیب‌ کنندگان همراه آنها، و بت‌هایی را که به جای الله عبادت می‌کردند گرد آورید،
و جهنم را به آنها بشناسانید و آنها را به‌سوی آن راهنمایی کنید و برانید، زیرا جهنم مقصدشان است.
و قبل از وارد کردن به جهنم، آنها را برای حسابرسی نگه دارید، زیرا آنها مورد سوال قرار می‌گیرند، و پس از حسابرسی آنها را به‌سوی جهنم برانید.
و از روی توبیخ به آنها گفته می‌شود: شما را چه شده است چرا به یکدیگر یاری نمی‌رسانید همان‌گونه که در دنیا به یکدیگر یاری می‌رساندید، و گمان می‌کردید بت‌های‌تان به شما یاری می‌رسانند؟!
بلکه آنها در این روز تسلیم فرمان الله و خوار هستند، و به‌سبب ناتوانی و نداشتنِ چاره، به یکدیگر یاری نمی‌رسانند.
به یکدیگر روی می‌آورند و به سرزنش و نزاع با یکدیگر می‌پردازند و این زمانی‌ است که سرزنش و تنازع سودی نمی‌رساند.
پیروان به پیشوایان می‌گویند: - ای بزرگان ما- به‌راستی‌که شما (برای گمراه کردن ما) با شعار دین و حق به نزد ما می‌آمدید و کفر و شرک به الله و ارتکاب گناهان را برایمان می‌آراستید، و ما را از حقیقتی که رسولان از جانب الله آوردند متنفر می‌ساختید.
پیشوایان به پیروان می‌گویند: امر - آن‌گونه که ادعا می‌کنید- نیست خودتان بر کفر قرار داشتید و مؤمن نبودید، بلکه منکر بودید.
و ای پیروان، ما هیچ تسلطی به زور یا غلبه بر شما نداشتیم تا شما را در کفر و شرک و ارتکاب گناهان قرار دهیم، بلکه خودتان مردمی متجاوز از حد در کفر و گمراهی بودید.
پس وعید الله در این فرموده‌اش: ﴿لأَمْلأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ﴾ [ص: 85] «یقیناً جهنم را از تو و از کسانی که از تو پیروی کنند، پر خواهم کرد» بر ما و شما واجب شد، و از این‌رو - بدون تردی­­­د- آنچه را که پروردگارمان با آن تهدید کرد می‌چشیم.
و ما شما را به گمراهی و کفر فراخواندیم، زیرا خودمان از راه هدایت گمراه بودیم.
پس به‌راستی‌که پیروان و پیشوایان در عذاب روز قیامت با هم شریک هستند.
همان‌گونه که عذاب را به اینها می‌چشانیم، قطعاً با سایر مجرمان نیز چنین رفتار می‌کنیم.
در حقیقت وقتی در دنیا کلمۀ لا إله إلا الله به این مشرکان گفته می‌شد تا به مقتضای آن عمل و مخالف آن را ترک کنند، از روی تکبر و برتری‌جویی در برابر حق آن را نمی‌پذیرفتند و از آن فرمان‌برداری نمی‌کردند.
و با استدلال به کفرشان می‌گفتند: آیا عبادت معبودهایمان را به خاطر سخن شاعری دیوانه رها کنیم؟! منظورشان از این گفته رسول‌الله صلی الله علیه وسلم بود.
و به تحقیق که دروغ بزرگی ساختند، زیرا رسول‌الله صلی الله علیه وسلم مجنون و شاعر نیست، بلکه قرآنِ دعوتگر به توحید الله و پیروی رسولش را آورده، و رسولان علیهم السلام را در آنچه از توحید و اثبات معاد از جانب الله آورده‌اند تصدیق کرده، و در هیچ موردی با آنها مخالفت نکرده است.
- ای مشرکان- به‌راستی‌که شما به‌سبب کفر و تکذیب رسولان عذاب دردآور روز قیامت را می‌چشید.
و -ای مشرکان- جز به کفر به الله و ارتکاب گناهان که در دنیا انجام می‌دادید جزا داده نمی‌شوید.
اما بندگان مؤمن الله که الله آنها را برای عبادت خویش خالص گرداند، و آنها عبادت را برای او تعالی خالص کردند، از این عذاب در نجات هستند.
الله به این بندگان مخلص روزی‌ای می‌دهد که از نظر خوشمزگی و زیبایی و دوام، مشخص و ممتاز است.
و بخشی از این روزی آن است که از لذیذترین میوه‌هایی که می‌خوردند و می‌خواهند روزی داده می‌شوند، و افزون بر آن با بالابردن درجات و نظر به وجه بخشندۀ الله گرامی داشته می‌شوند.
به تمام این موارد در بهشت‌های پرنعمت و جاویدان و ثابتی که هرگز قطع نمی‌شود و از بین نمی‌رود می‌رسند.
بر تخت‌هایی روبروی هم که به یکدیگر می‌نگرند تکیه می‌زنند.
جام‌های خمری که از نظر درخشندگی مانند آب جاری است گرداگرد آنها چرخانده می‌شود.
به رنگ سفید که هرکس آن را بنوشد لذت کامل را می‌برد.
مانند خمر دنیا نیست، زیرا مستی‌ای که عقل‌ها را می‌رباید در آن وجود ندارد، و مصرف‌ کنندۀ آن سردرد نمی‌گیرد، و جسم و عقلش سالم می‌ماند.
و در بهشت زنانی پاکدامن نزدشان هستند، که به غیر شوهران‌شان نمی‌نگرند، و چشمان بسیار زیبایی دارند.
در سفیدی رنگ‌های‌شان که با زردی آمیخته شده است گویی تخم پرنده‌ای حفاظت‌شده هستند که دستی آن را لمس نکرده است.
و بهشتیان به یکدیگر روی می‌آورند و در مورد گذشتۀ خویش و آنچه در دنیا برای‌شان اتفاق افتاده از یکدیگر می‌پرسند.
یکی از این مؤمنان می‌گوید: به‌راستی‌که من در دنیا همنشینی داشتم که رستاخیز را انکار می‌کرد.
که با انکار و تمسخر به من می‌گفت: - ای دوست- آیا تو از تصدیق‌ کنندگان رستاخیز مردگان هستی؟
آیا وقتی مردیم و خاک و استخوان‌هایی پوسیده شدیم برانگیخته می‌شویم و در برابر اعمالی‌که در دنیا انجام دادیم جزا داده می‌شویم؟
همنشین مؤمن او به یاران بهشتی‌اش می‌گوید: با هم نگاهی بیندازیم تا سرانجام آن همنشین را که منکر رستاخیز بود ببینیم؟
پس او می‌نگرد آن‌گاه همنشینش را در وسط جهنم می‌بیند.
می‌گوید: - ای همنشین- به الله سوگند نزدیک بود که با دعوت به‌سوی کفر و انکار رستاخیز، مرا با ورود به جهنم نابود کنی.
و اگر الله با هدایت و توفیق به ایمان بر من نعمت نبخشیده بود، به‌طور قطع مانند تو از حاضر شدگان در عذاب بودم.
پس -ای بهشتیان- ما نمی‌میریم.
جز بار اول که در زندگی دنیا مُردیم، بلکه در بهشت جاویدان می‌مانیم، و آن‌گونه که کافران عذاب می‌شوند عذاب نمی‌شویم.
به‌راستی این جزا- یعنی ورود به بهشت و جاودانگی در آن و نجات از جهنم- که پروردگارمان به ما پاداش داد همان پیروزی بزرگی است که هیچ پیروزی‌ای با آن برابری نمی‌کند.
عمل‌کنندگان باید برای چنین پاداش کار کنند، زیرا این همان تجارت سودآور است.
آیا نعمت‌های مذکور که الله برای آن دسته از بندگانش که آنها را برای طاعت خویش خالص گردانیده، بهتر و دارای منزلت و مرتبۀ نیکوتری است، یا درخت زقوم نفرین‌شده در قرآن که غذای کافران است که نه فربه می‌کند و نه گرسنگی را برطرف می‌سازد؟!
به‌راستی‌که این درخت را مایۀ رنج قرار دادیم و کسانی‌که با کفر و گناهان به خودشان ستم کرده‌اند با آن عذاب می‌شوند، چون گفتند: قطعاً آتش درخت را می‌خورد، پس امکان ندارد که درخت در آتش بروید.
در حقیقت درخت زقوم درختی است که رستنگاه پلیدی دارد، زیرا از ته جهنم می‌روید.
میوه‌اش سیمای زشتی دارد گویی سرهای شیاطین است، و زشتی سیما از زشتی درون خبر می‌دهد، یعنی مزۀ بدی دارد.
پس کافران به‌طور قطع از میوۀ تلخ و زشت آن می‌خورند، و شکم‌های خالی‌شان را از آن پُر می‌کنند.
و به‌راستی‌که پس از خوردن از این میوه، نوشیدنی غلیظ و زشت و سوزانی دارند.
سپس بازگشت آنها به‌طور قطع به‌سوی عذاب جهنم است، یعنی از عذابی به عذابی دیگر منتقل می‌شوند.
به‌راستی‌که این کافران پدران‌شان را از راه هدایت گمراه یافتند، و از روی تقلید و نه از روی دلیل به آنها اقتدا کردند.
و رد پای پدران‌شان در گمراهی را به سرعت دنبال می‌کنند.
و به تحقیق که قبل از آنها بیشتر نخستینیان گمراه شده‌اند، پس - ای رسول- قوم تو اولین امتی نیستند که گمراه شدند.
و به تحقیق‌که در آن امت‌های نخستین رسولانی فرستادیم که آنها را از عذاب الله می‌ترساندند، اما کفر ورزیدند.
پس -ای رسول- بنگر که سرانجام اقوامی که رسولان‌شان آنها را انذار دادند اما به رسولان پاسخ مثبت ندادند چگونه بود، به‌راستی‌که به‌سبب کفر و تکذیب رسولان، سرانجام آنها ورود به جهنم بود که برای همیشه در آن می‌مانند.
مگر کسانی از آنها که الله آنها را به ایمان خالص گرداند، که از عذابی که سرانجام این تکذیب‌ کنندگان کافر بود نجات می‌یابند.
و به تحقیق‌که دعای پیامبرمان نوح علیه السلام را اجابت کردیم آن‌گاه که علیه قومش چون او را تکذیب کردند دعا کرد، زیرا ما اجابت‌ کنندگان نیکویی هستیم، که دعای نوح علیه السلام علیه آنها را سریع اجابت کردیم.
و به تحقیق که او و خانواده‌اش و مؤمنان همراه او را از آزارهای قومش و از غرق ‌شدن با طوفان بزرگ که بر کافران قومش فرستاده شد نجات دادیم.
و فقط خانواده و پیروان مؤمن او را نجات دادیم، و سایر افراد قومش را که کافر بودند غرق کردیم.
و در میان امت‌های آینده یادی نیکو برایش باقی گذاشتیم که با آن او را می‌ستایند.
امنیت و سلامتی است برای نوح از اینکه سخن بدی در میان امت‌های آینده در مورد او گفته شود، بلکه ستایش و یاد نیکو برایش باقی خواهد ماند.
قطعاً مانند این پاداش که به نوح علیه السلام دادیم کسانی را که به نیکویی فقط الله را عبادت و فرمان‌برداری کردند پاداش خواهیم داد.
به‌راستی‌که نوح علیه السلام از بندگان مؤمن ما که از الله اطاعت می‌کنند بود.
سپس باقی‌ماندگان را با فرستادن طوفانی غرق ساختیم، و هیچ‌یک از آنها را باقی نگذاشتیم.
و همانا ابراهیم علیه السلام از پیروان دین او بود که در دعوت به‌سوی توحید الله با او متفق هستند.
پس یاد کن آن‌گاه که با قلبی سالم از شرک درحالی‌که به‌خاطر الله در مورد مخلوقاتش خیرخواهی می‌کرد نزد پروردگارش آمد.
آن‌گاه که از روی توبیخ به پدر و قوم مشرک خویش گفت: چه چیزی به جای الله عبادت می‌کنید؟!
آیا معبودهایی دروغین به جای الله عبادت می‌کنید؟
پس -ای قوم من- گمان‌تان به پروردگار جهانیان چیست وقتی در حالی با او روبرو می‌شوید که غیر او را عبادت می‌کنید؟ به نظر شما چه کاری با شما انجام خواهد داد؟!
و ابراهیم علیه السلام که چاره می‌اندیشید از خروج همراه قومش رهایی یابد نگاهی به ستارگان انداخت.
و برای آوردن بهانه در خروج همراه قومش به‌سوی عیدگاه آنها گفت: من بیمار هستم.
پس او را پشت سرشان رها کردند و رفتند.
آن‌گاه پنهانی به‌سوی معبودهای‌ قومش که آنها را به جای الله عبادت می‌کردند رفت، و برای تمسخر معبودهای‌شان گفت: آیا از غذایی که مشرکان برای‌تان می‌سازند نمی‌خورید؟!
چرا سخن نمی‌گویید، و به کسی‌که از شما سوال می‌پرسد پاسخ نمی‌دهید؟! آیا چنین چیزی به جای الله عبادت می‌شود؟!
پس ابراهیم علیه السلام به‌سوی آنها رفت و برای در هم ‌شکستن‌شان با دست راستش بر آنها ضربه می‌زد.
و عبادت‌ کنندگان این بت‌ها شتابان به‌سوی او روی آوردند.
ابراهیم علیه السلام آرام و استوار با آنها روبرو شد، و از سر توبیخ به آنها گفت: آیا به جای الله معبودهایی را عبادت می‌کنید که آنها را با دستان خودتان می‌تراشید؟!
درحالی‌که الله سبحانه هم خود شما، و هم اعمال‌تان را آفریده، و این بت‌ها یکی از اعمال شما هستند، پس او تعالی سزاوار است که به تنهایی عبادت شود، و دیگران با او شریک قرار داده نشوند.
پس چون از مبارزۀ او با دلیل ناتوان ماندند به زور پناه بردند، و در مورد کاری که با ابراهیم علیه السلام انجام دهند با یکدیگر به رایزنی پرداختند، گفتند: برایش بنایی بسازید، و آن را از هیزم پر کنید و به آتش بکشید، سپس او را در آن افکنید.
پس قوم ابراهیم قصد بدی برای نابودی‌اش کردند تا از او راحت شوند، اما آنها را از زیانکاران قرار دادیم و آتش را بر ابراهیم خنک و سالم گرداندیم.
و ابراهیم علیه السلام گفت: قطعاً من با ترک سرزمین قوم خویش به‌سوی پروردگارم مهاجرت می‌کنم تا بتوانم او را عبادت کنم، پروردگارم به زودی مرا بر آنچه که خیر دنیا و آخرتم در آن است راهنمایی خواهد کرد.
پروردگارا، فرزندی صالح به من روزی بده تا یاورم و عوض قوم من در غربت برایم باشد.
پس دعایش را برای او اجابت کردیم و خبری شادکننده به او دادیم، این‌گونه‌که فرزندی به او مژده دادیم که بزرگ می‌شود، و بردبار می‌گردد، این فرزند همان اسماعیل علیه السلام است.
پس وقتی اسماعیل علیه السلام جوان شد، و می‌توانست با پدرش به تلاش ایستد، پدرش ابراهیم علیه السلام رؤیایی دید. و رؤیای پیامبران وحی است. ابراهیم علیه السلام برای آگاه ‌کردن پسرش از مضمون این رؤیا گفت: ای پسرم، من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم، پس بنگر که نظرت در این مورد چیست؟، اسماعیل این‌گونه به پدرش پاسخ داد: ای پدرم، مرا طبق فرمان الله قربانی کن، که مرا از شکیبایان و راضی شدگان به حکم الله خواهی یافت.
پس آن‌گاه که هر دو در برابر الله فروتن و فرمان‌بردار شدند، ابراهیم علیه السلام پیشانی پسرش را بر زمین افکند تا برای اجرای فرمان الهی، او را قربانی کند.
و به ابراهیم علیه السلام در‌حالی‌که تلاش می‌کرد فرمان الله بر ذبح پسرش را اجرا کند ندا دادیم که: ای ابراهیم.
قطعاً رؤیایی را که در خواب دیدی با عزم خویش بر ذبح پسرت محقق گرداندی، همانا ما - چنان‌که با رهانیدن تو از این مصیبت بزرگ به تو پاداش دادیم- به نیکوکاران پاداش می‌دهیم و آنها را از مصیبت‌ها و سختی‌ها می‌رهانیم.
به‌راستی‌که این همان آزمایش آشکار است، و ابراهیم علیه السلام در آن موفق شده است.
و اسماعیل علیه السلام را با قوچی بزرگ که به جای او قربانی شود رهانیدیم.
و یادی نیکو در امت‌های آینده از ابراهیم علیه السلام باقی گذاشتیم.
درودی از جانب الله برای او، و دعایی برای ایمنی از هر آسیب و آفتی.
همان‌گونه که این پاداش را به ابراهیم علیه السلام در قبال طاعتش دادیم نیکوکاران را پاداش می‌دهیم.
به‌راستی‌که ابراهیم علیه السلام از بندگان مؤمن ما بود که آنچه را بندگی برای الله اقتضا می‌کند به جای می‌آورند.
و او را به پاداش فرمان‌برداری از الله در قربانی‌ کردن تنها فرزندش، اسماعیل علیه السلام، به فرزندی دیگر که پیامبر و بنده‌ای صالح می‌شود یعنی اسحاق علیه السلام مژده دادیم.
و بر او و پسرش اسحاق علیه السلام برکتی از جانب خویش فرو فرستادیم، و نعمت‌ها از جمله افزایش فرزندان‌شان را بر آنها زیاد کردیم، و از نسل آن دو برخی با طاعت خویش برای پروردگارش نیکوکار بودند، و برخی با کفر و ارتکاب گناهان، آشکارا بر خویش ستم می‌کردند.
و به تحقیق که بر موسی و بردارش هارون علیهما السلام با نبوت منت نهادیم.
و آن دو و قوم‌شان بنی‌اسرائیل را از بردگی فرعون و غرق‌ شدن رهانیدیم.
و آنها را بر فرعون و لشکریانش پیروز کردیم، تا بر دشمن‌شان چیره شدند.
و به موسی و برادرش هارون علیهما السلام تورات را کتابی آشکار و بدون هیچ ابهامی از جانب الله عطا کردیم.
و آن دو را به راه راستی که هیچ انحرافی در آن نیست هدایت کردیم، یعنی راه دین اسلام که به رضایت آفریدگار سبحانه منجر می‌شود.
و یادی نیک و ستایشی پاکیزه در امت‌های آینده برای آن دو باقی گذاشتیم.
درودی از جانب الله برای شادی و تمجید از آن دو و دعای ایمنی‌شان از هر امر ناگواری.
در حقیقت همان‌گونه که این پاداش نیکو را به موسی و هارون علیهما السلام دادیم به کسانی‌که به نیکویی از پروردگارشان اطاعت کردند پاداش می‌دهیم.
به‌راستی‌که موسی و هارون از بندگان مؤمن به الله و عاملان به آنچه برای‌شان تشریع کرد بودند.
و به یقین که الیاس علیه السلام از فرستاده ‌شدگان پروردگارش بود، که الله با نبوت و رسالت بر آنها نعمت بخشید.
آن‌گاه که به قوم خویش از بنی‌اسرائیل که به‌سوی آنها فرستاده شد گفت: ای قوم من، آیا با اجرای اوامر الله از جمله توحید، و اجتناب از نواهی او مانند شرک، تقوای او تعالی را پیشه نمی‌کنید؟!
آیا به جای الله تندیس‌تان بَعل را عبادت می‌کنید، و عبادت الله را که بهترین آفرینندگان است رها می‌کنید؟!
و الله همان پروردگارتان است که شما را آفرید، و پیش از آفرینش شما پدران‌تان را آفرید، پس او سزاوار عبادت است، نه بت‌هایی که هیچ سود و زیانی نمی‌رسانند.
پس قومش کاری نکردند جز اینکه او را تکذیب کردند، و به‌سبب تکذیب در عذاب حاضر می‌شوند.
مگر کسی از قومش که با اخلاص برای الله در عبادت خویش مؤمن بود؛ که از عذاب نجات می‌یابد.
و ستایشی نیکو و یادی پاکیزه در امت‌های آینده برایش باقی گذاشتیم.
درود و ستایشی از جانب الله برای الیاس.
به‌راستی همان‌گونه که این پاداش نیکو را به الیاس دادیم به بندگان مؤمن و نیکوکار خویش پاداش می‌دهیم.
به‌راستی‌که الیاس علیه السلام از بندگان مؤمن واقعی و راستین در ایمان به پروردگارشان بود.
و به یقین لوط علیه السلام از رسولان الله بود که آنها را بشارت ‌دهنده و انذار دهنده به‌سوی اقوام‌شان فرستاد.
پس به یاد آور آن‌گاه که او و تمام خانواده‌اش را از عذاب فرستاده‌ شده بر قومش نجات دادیم.
مگر همسر او را، که عذاب قومش این زن را فراگرفت؛ چون مانند آنها کافر بود.
سپس باقی‌ماندگان قومش را که او را تکذیب کردند، و آنچه را آورده بود تصدیق نکردند نابود کردیم.
و - ای ساکنان مدینه- به‌راستی‌که شما در سفرهای‌تان به‌سوی شام هنگام صبح از منازل آنها می‌گذرید.
و شبانه نیز بر آنها می‌گذرید، پس آیا نمی‌اندیشید، و از عذابی که پس از تکذیب و کفر و ارتکاب فاحشه‌ای که قبل از آنها کسی مرتکب نشده بود گرفتار شدند پند نمی‌گیرید؟!
و به تحقیق که بندۀ ما یونس علیه السلام از رسولان الله بود که آنها را بشارت ‌دهنده و انذار دهنده به‌سوی اقوام‌شان فرستاد.
آن‌گاه که بدون اذن پروردگارش از قوم خویش گریخت، و سوار کشتی‌ای پُر از مسافر و کالا شد.
و نزدیک بود کشتی به‌سبب پُری غرق شود، و مسافران از ترس غرق‌شدن کشتی به‌سبب مسافران زیاد، قرعه انداختند تا برخی از آنها را به دریا افکنند، پس یونس علیه السلام از این مغلوب‌شدگان بود، و او را در دریا افکندند.
وقتی او را در دریا افکندند ماهی او را گرفت، و بلعید، درحالی‌که سزاوار سرزنش بود؛ چون بدون اذن پروردگارش به دریا رفته بود.
و اگر یونس قبل از این مصیبت از کسانی نبود که الله را بسیار ذکر می‌کنند، و اگر در شکم ماهی تسبیح نمی‌گفت.
به‌طور قطع تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند و همان‌جا قبرش می‌شد.
پس او را از شکم ماهی به زمینی خالی از درخت و بنا افکندیم، درحالی‌که به خاطر ماندن مدت‌زمانی در شکم ماهی بدنش ضعیف شده بود.
و در آن زمین تهی و خلوت، درخت کدویی برایش رویانیدیم تا از آن سایه بگیرد و بخورد.
و او را به‌سوی قومش درحالی‌که صد هزار نفر، بلکه بیشتر بودند فرستادیم.
پس به آنچه که آورد ایمان آوردند و تصدیق کردند، و الله آنها را در زندگی دنیا بهره‌مند کرد تا اینکه اجل‌های مشخص آنها به پایان رسید.
پس - ای محمد- برای اعتراض از مشرکان بپرس: آیا دختران را که نمی‌پسندید برای الله قرار می‌دهید، و پسران را که دوست دارید برای خودتان قرار می‌دهید؟! این چه تقسیمی است؟!
چگونه ادعا کردند که فرشتگان دختر هستند، درحالی‌که نه هنگام آفرینش فرشتگان حاضر بوده‌اند، و نه آنها را دیده‌اند؟!
بدانید که مشرکان با بستن دروغ و افترا بر الله.
به او تعالی فرزند نسبت می‌دهند، و به‌راستی‌که آنها در این ادعا دروغگو هستند.
آیا الله برای خودش دختران را که شما آنها را نمی‌پسندید بر پسران که آنها را دوست دارید ترجیح داده است؟! هرگز.
- ای مشرکان- شما را چه شده است که این حکم ستمکارانه را صادر می‌کنید که دختران را برای الله، و پسران را برای خودتان قرار می‌دهید؟!
آیا بطلان این اعتقاد فاسد خویش را یادآور نمی‌شوید؟! زیرا اگر یادآور می‌شدید هرگز این سخن را نمی‌گفتید.
یا بر این سخن دلیلی آشکار و برهانی واضح از کتابی یا رسولی دارید؟!
پس کتابتان را که دلیل این امر را برای‌تان دارد بیاورید اگر در این ادعا راستگو هستید.
و مشرکان میان الله و فرشتگان که از آنها پوشیده هستند رابطۀ نَسَبی قرار دادند چون ادعا کردند فرشتگان دختران الله هستند، و به تحقیق که فرشتگان دانسته‌اند الله مشرکان را برای حسابرسی حاضر خواهد ساخت.
الله از فرزند و شریک و سایر مواردی که سزاوار او سبحانه نیست و مشرکان او تعالی را با آنها توصیف می‌کنند پاک و منزه است.
مگر بندگان مخلص الله؛ که آنها الله را فقط به صفات جلال و کمال که سزاوار او سبحانه است توصیف می‌کنند.
پس -ای مشرکان- شما و آنچه که به جای الله عبادت می‌کنید.
هیچ‌کس را از دین حق گمراه نمی‌سازید.
مگر کسی‌که الله بر او حکم کرده که ساکن جهنم است، زیرا الله حکم خویش را در مورد او اجرا می‌کند و او کفر می‌ورزد، و وارد جهنم می‌شود، اما شما و معبودهای‌تان هیچ قدرتی بر این کار ندارید.
و فرشتگان به منظور بیان بندگی خویش برای الله، و اعلام بیزاری خویش از ادعای مشرکان، گفتند: و هیچ‌یک از ما نیست مگر اینکه جایگاهی مشخص در عبادت و طاعت الله دارد.
و به‌راستی‌که ما - فرشتگان- در صف‌هایی در عبادت و طاعت الله ایستاده‌ایم،
و به تحقیق که ما الله را از صفات و توصیف‌هایی که سزاوار او تعالی نیست پاک می‌دانیم.
و به‌راستی‌که مشرکان ساکن مکه پیش از بعثت محمد صلی الله علیه وسلم می‌گفتند:
اگر نزد ما کتابی از کتاب‌های نخستین، مانند تورات باشد،
به‌طور قطع عبادت را برای الله خالص می‌گردانیم،
درحالی‌که در این سخن دروغ می‌گفتند، چون محمد صلی الله علیه وسلم قرآن را برای‌شان آورد اما به آن کفر ورزیدند، پس به زودی از عذاب سختی که در قیامت در انتظارشان است آگاه خواهند شد.
و به‌راستی وعدۀ ما از پیش صادر شده است که هیچ تغییر دهنده‌ و بازدارنده‌ای ندارد
که رسولان ما بر دشمنان‌شان به‌وسیله حجت و نیرویی که الله به آنها عنایت فرموده است یاری‌شده و پیروز هستند.
و بی‌گمان پیروزی از آنِ لشکر ما است که در راه الله می‌جنگند تا کلمه الله برتر باشد.
پس - ای رسول- از این مشرکان ستیزه‌جو تا مدتی‌که الله از سررسید آن آگاه است روی گردان تا زمان عذاب‌شان فرا رسد.
و به آنها بنگر وقتی‌ عذاب بر آنها نازل می‌شود، آن‌گاه که دیدن سودی به آنها نمی‌رساند بینا خواهند شد.
آیا این مشرکان خواستار تعجیل در عذاب الله هستند؟!
وقتی‌ عذاب الله بر آنها فرود آید چه صبح بدی خواهند داشت.
و - ای رسول- از آنها روی گردان تا الله به عذاب‌شان حکم کند.
و بنگر که اینها عذاب و کیفر الله را که به آنها می‌رسد خواهند دید.
- ای محمد- منزه است پروردگار تو، پروردگار قدرت، و از صفات نقصی که مشرکان او را توصیف می‌کنند پاک است.
و درود و ستایش الله بر رسولان گرامی او.
و تمام ستایش‌ها از آنِ الله است، زیرا تمام ستایش‌ها سزاوار او است، و او پروردگار تمام جهانیان است، و جز او هیچ پروردگاری ندارند.
Icon