ترجمة سورة الحجر

Farsi - Persian translation
ترجمة معاني سورة الحجر باللغة الفارسية من كتاب Farsi - Persian translation .

حجر


الر (الف. لام. را) این آیات کتاب و قرآن روشنگر است.

چه بسا کسانی که کافر شدند دوست دارند (و آرزو می کنند) که ای کاش مسلمان بودند.

بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها (ی دراز) سرگرم (وغافل) شان سازد، پس بزودی خواهند دانست.

و ما (اهل) هیچ دیار (و شهر) ی را هلاک نکردیم؛ مگر اینکه (مهلت و) اجلی معین (و معلوم) داشت.

هیچ امتی براجل خود پیش نمی گیرد، و از آن عقب نخواهد افتاد.

و (کافران) گفتند:« ای کسی که قرآن بر تو نازل شده است، بی تردید تو دیوانه ای!

اگر از راستگویانی چرا فرشتگان را برای ما نمی آوری ؟».

ما فرشتگان را جز به حق نازل نمی کنیم، و (هر گاه نازل شوند) آنگاه به آنها مهلت داده نمی شود، (و کارشان یکسره می شود).

همانا ما قرآن را نازل کردیم و قطعاً ما نگهبان آن هستیم.

و یقیناً ما پیش از تو (پیامبرانی) در (میان) گروها (و امتها) ی نخستین فرستاده ایم.

هیچ پیامبری به (سوی) آنها نمی آمد مگر آن که مسخره اش می کردند.

این چنین آن (تکذیب و استهزاء) را در دلهای مجرمان راه می دهیم.

آنها به آن (قرآن) ایمان نمی آورند، و به راستی سنت (و روش) پیشینیان (نیز چنین) گذشته است.

و اگر دری از آسمان به روی آنها بگشاییم که پیوسته در آن بالا روند،

باز هم می گویند: « یقیناً ما را چشم بندی کرده اند، بلکه ما گروهی سحر شده ایم ! ».

و به راستی ما در آسمان برجهایی قرار دادیم، و آنها را برای بینندگان آراستیم.

وآن را از هر شیطان رانده شده ای حفظ کردیم.

مگر آن کسی که دزدانه گوش فرا دهد، پس (در آن صورت) شهابی آشکار دنبالش کند.

و زمین را گستردیم، و در آن کوههای استواری افکندیم، و از هر چیز سنجیده (و مناسب) در آن رویاندیم.

و برای شما (انواع) وسایل زندگی، و (همچنین برای) کسانی که روزی دهنده ی آنها نیستید، در آن قرار دادیم.

و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه هایش نزد ماست، و ما جز به اندازه ای معین آن را نازل نمی کنیم.

و ما بادها را بارور کننده ی (ابر ها و گیاهان) فرستادیم، پس از آسمانها آبی نازل کردیم و با آن (آب) شما را سیراب ساختیم، در حالی که شما خازن (و نگهدارنده ی) آن نیستید.

و یقیناً ماییم که زنده می کنیم و می میرانیم، و ما وارث (همه ی جهانیان) هستیم.

و به یقین (حال) گذشتگان شما را دانسته ایم، و به یقین (حال) آیندگان را (هم به خوبی) دانسته ایم.

و (ای پیامبر!) بی گمان پروردگار تو، (همه ی) آنها را (در قیامت) محشور می کند، همانا او حکیم داناست.

و به راستی ما انسان را از گِل خشکیده ای، که از گِل بویناک تیره ای (گرفته شده) بود آفریدیم.

و جن را پیش از آن از آتش سوزان آفریدیم.

و (به یاد آور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: « همانا من آفریننده ی بشری از گِل خشکیده ای که از گِل بویناک تیره ای (گرفته شده)، هستم.

پس چون (او را آفریدم و) به او سامان دادم، و از روح خود در آن دمیدم، (همگی) برای او سجده کنید ».

پس همه ی فرشتگان با همدیگر سجده کردند.

جز ابلیس، که سر پیچی کرد از آنکه با سجده کنندگان باشد.

(خداوند) فرمود :« ای ابلیس! تو را چه شده که با سجده کنندگان (همراه) نیستی؟!»

گفت :«من هرگز برای بشری که او را از گِل خشکیده ای که از گل بویناک تیره ای (گرفته شده) آفریده ای، سجده نخواهم کرد ».

(خداوند) فرمود:« از آن (بهشت) بیرون شو، بی گمان تو رانده شده ای،

و همانا تا روز قیامت بر تو لعنت خواهد بود ».

(ابلیس) گفت :«پروردگارا ! مرا تا روزی که (مردم) برانگیخته می شوند مهلت ده ».

(خداوند) فرمود:« یقیناً تو از مهلت یافتگانی،

تا (آن) روز وقت مقرر (ومعین شده) ».

گفت :« پروردگارا ! به سبب اینکه مرا گمراه ساختی، قطعاً من (گناه و بدیها) در زمین در نظرشان زینت می دهم، و همگی آنها را گمراه خواهم کرد،

مگر بندگان مخلص تو را از (میان) آنها ».

(خداوند) فرمود: « این (اخلاص) راه مستقیم است که به من می رسد.

یقیناً تو را بر بندگانم تسلطی نیست، مگر (بر آن) گمراهانی که از تو پیروی می کنند.

و بی گمان جهنم میعاد گاه برای همه ی آنهاست.

برای آن هفت در هست، برای هر دری گروهی از آنها تقسیم (ومعین) شده اند».

یقیناً پرهیز گاران درباغها (ی بهشت) و در(کنار) چشمه ها هستند.

(به آنها گفته می شود:) به سلامت و ایمنی به آن (باغها) وارد شوید.

آنچه در دلهایشان از کینه (و حسد) بود، بیرون کشیدیم، برادرانه بر تختها روبرروی یکدیگر قرار دارند.

در آنجا هیچ خستگی و رنجی به آنها نمی رسد، و هیچ گاه از آنجا بیرونشان نرانند.

(ای پیامبر!) بندگانم را خبر ده که یقیناً من آمرزنده ی مهربانم.

و آنکه عذاب من همان عذاب درد ناک است !

و آنها را از مهمانان ابراهیم خبر ده.

چون بر او وارد شدند، و سلام گفتند. (ابراهیم) گفت: « همانا ما از شما می ترسیم »

گفتند:« نترس، بی گمان ما تو را به پسری دانا بشارت می دهیم »

(ابراهیم) گفت: « آیا به من (این) بشارت می دهید با اینکه پیری به من رسیده است ؟ پس به چه چیز بشارت می دهید ؟! ».

گفتند :« تو را به حق بشارت دادیم، پس از نا امیدان نباش ».

(ابراهیم) گفت: «و چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش نا امید می شود؟! ».

(آنگاه) گفت :«پس ای فرستادگان (خدا) مقصود شما چیست ؟ ».

گفتند:« همانا ما به سوی قوم گنهکار فرستاده شده ایم (تا آنها را هلاک کنیم).

جز خاندان لوط که ما حتماً همه ی آنها را نجات خواهیم داد.

مگر همسر او که مقدر داشتیم او قطعاً از بازماندگان (و هلاکت شوند گان) باشد ».

پس هنگامی که که فرستادگان (خدا) نزد خاندان لوط آمدند.

(لوط) گفت:«همانا شما گروهی نا شناس هستید ! »

(فرشتگان) گفتند :« بلکه، ما (همان) چیزی را برای تو آورده ایم که آنها در آن تردید داشتند.

و ما حق را برای تو آورده ایم، و ما قطعاً راستگویانیم.

پس پاسی از شب گذشته خانواده ات با خود بردار، (و از این جا) ببر، و (خودت) به دنبال آنها برو، و کسی از شما پشت سرش ننگرد، و به آن جایی که فرمان یافته اید بروید.

و ما این امر را به او(= لوط) وحی کردیم که همانا صبحگاهان همه ی آنها ریشه کن خواهند شد.

و اهل شهر شادی کنان (به طرف خانه ی لوط) آمدند.

(لوط) گفت:« به راستی اینها میهمانان من هستند، پس مرا رسوا (و شرمنده) نکنید،

و از خدا بترسید و مرا خوار نسازید ».

(آنها ) گفتند:«مگر ما تو را از (مهمانی وحمایت) مردمان نهی نکرده بودیم ؟!»

(لوط) گفت:«اینها دختران(قوم) من هستند، (با آنها ازدواج کنید) اگر انجام دهنده ی کاری (مشروع) هستید».

سوگند به جان تو (ای پیامبر) که آنها در مستی خود سر گردانند.

پس هنگام طلوع آفتاب صیحه (= بانگ مرگبار) آنها را فرو گرفت.

آنگاه بالای آن (آبادیها) را پایین قرار دادیم. (و زیررو کردیم) و بر(سر) آنان سنگهای از سنگ گل بارانیدیم.

بی گمان در این (سر گذشت) نشانه های برای هوشیاران است.

و همانا آن (شهرهای ویرانه) بر سر راه (کاروانیان) پا برجاست.

بی گمان در این نشانه ای برای مؤمنان است.

و بی شک اصحاب أیکه (= قوم شعیب) ستمکار بودند.

پس (ما) از آنها انتقام گرفتیم، و (شهرهای ویرانه شده) این دو (قوم) بر سر راه آشکار است.

و به راستی اصحاب حجر (= قوم ثمود) پیامبران را تکذیب کردند.

و (ما) آیات خود را به آنها دادیم، پس آنها از آنان روی گردان بودند.

آنها با خاطری مطمئن و آسوده از کوهها خانه هایی (برای خود) می تراشیدند.

پس صبحگاهان صیحه(= بانگ مرگبار) آنها را فرو گرفت.

و آنچه را به دست آورده بودند (عذاب الهی را) از آنها دفع نکرد.

و (ما) آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، جز به حق نیافریدیم، و قیامت قطعاً خواهد آمد، پس (ای پیامبر) بطرز شایسته ای گذشت کن (و از آنها صرف نظر فرما)

بی گمان پروردگار تو، همان آفریننده ی داناست.

و به راستی (ما) به تو سبع المثانی (= سوره ی فاتحه) و قرآن عظیم دادیم.

(پس) هرگز چشم خود را به (سوی) آنچه (از نعمتها ومتاع دنیوی) که گروههایی از آنان را از آن بهرمند ساخته ایم، ندوز، وبر آنها غمگین نباش، و بال (شفقت) خود را برای مؤمنان فرود آر (و نسبت به آنها فروتن باش).

و بگو: «همانا من هشدار دهند ه ی آشکارم ».

(و آنها را از عذابی بترسان) همانگونه که برتقسیم کنندگان (آیات الهی) نازل کردیم.

(همان) کسانی که قرآن را تقسیم (و بخش، بخش) کردند.

پس سوگند به پروردگارت، قطعاً (در قیامت) از همه آنها سؤال خواهیم کرد.

از آنچه می کردند.

پس (ای پیامبر!) به آنچه مأمور شده ای آشکارا ابلاغ کن، و از مشرکان روی بگردان.

بی گمان ما (شر) مسخره کنندگان را از تو دفع خواهیم کرد.

کسانی که معبود دیگری با خدا قرار می دهند، پس بزودی خواهند دانست.

و به راستی ما می دانیم که سینه تو (ای پیامبر) از آنچه آنها می گویند تنگ می شود (و تو را آزرده و نا راحت می کند).

پس به ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از سجده کنندگان باش.

و پروردگارت را عبادت کن تا هنگامی که یقین (= مرگ) به سراغت آید.
Icon