ترجمة سورة الشعراء

Farsi - Persian translation
ترجمة معاني سورة الشعراء باللغة الفارسية من كتاب Farsi - Persian translation .

شعراء


طسم (طا. سین. میم)

این آیات کتاب روشن است.

گویی می خواهی از (شدت غم واندوه) این که آنها ایمان نمی آورند؛ خود را هلاک کنی !

اگر بخواهیم از آسمان بر آنها نشانه ای نازل می کنیم که گردنهایشان در برابر آن تسلیم (و خاضع) گردد.

و هیچ پند تازه ای از سوی (خداوند) رحمان برای آنها نمی آید؛ مگر این که از آن روی گردان هستند.

به راستی آنها تکذیب کردند، پس به زودی اخبار آنچه را که به آن استهزاء (و تمسخر) می کردند؛ به آنها خواهد رسید.

آیا به زمین ننگریسته اند که چه قدر از هر گونه گیاهان (نیکو و) پر ارزش در آن رویانده ایم ؟!

بی گمان در این نشانه ی (بزرگی) است، و بیشتر آنها مؤمن نیستند.

و به راستی پروردگارتو پیروزمند مهربان است.

و (به یاد بیاور) هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا داد که به سوی قوم ستمکار برو،

قوم فرعون، آیا آنها نمی ترسند ؟!

(موسی) گفت :« پروردگارا ! من می ترسم که مرا تکذیب کنند !

و سینه ام تنگ گردد و زبانم باز نشود، پس (برادرم) هارون را (نیز) رسالت ده (تا مرا یاری کند).

و آنها بر (گردن) من (ادعای) گناهی دارند، پس می ترسم که مرا بکشند».

(خداوند) فرمود:«چنین نیست، پس شما هر دو با آیات ما بروید، یقیناً ما با شما شنوندگان هستیم.

پس (به نزد) فرعون بروید، و بگویید:«ما فرستاده ی پروردگار جهانیان هستیم،

که بنی اسرائیل را با ما بفرست».

(فرعون) گفت :«آیا ما تو را در کوکی نزد خود پرورش ندادیم، و سالهایی از عمرت را در میان ما نگذراندی؟!

و (بالآخره) آن کارت را (که نبایست انجام می دادی) انجام دادی، و تو از ناسپاسانی».

(موسی) گفت :«(من) آن (کار) را آنگاه انجام دادم که من از بی خبران بودم.

پس چون از شما ترسیدم از شما فرار کردم، آنگاه پروردگارم به من دانش (و نبوت) بخشید و مرا از پیامبران قرار داد.

و آیا این نعمتی است که تو بر من منت می گذاری که بنی اسرائیل را برده ی خود ساخته ای؟!»

فرعون گفت :«پروردگار جهانیان چیست؟!»

(موسی) گفت :« پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر اهل یقین هستید».

(فرعون) به آنهای که در اطرافش بودند؛ گفت :«آیا نمی شنوید ؟»

(موسی) گفت :«( او) پروردگار شما و پروردگار نیاکان پیشین شماست.

(فرعون) گفت :« بی تردید پیامبرتان که به سوی شما فرستاده شده دیوانه است».

(موسی) گفت :«(او) پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است، اگر بیندیشید».

(فرعون) گفت :«اگر معبودی جز من برگزینی، البته تو را از زندانیان قرار خواهم داد».

(موسی) گفت :« حتی اگر معجزه ای روشنی برای تو آورده باشم ؟!»

(فرعون) گفت :« پس اگر از راستگویانی، آن را بیاور».

پس (موسی) عصای خود را افکند، که ناگهان آن اژدهایی آشکار شد.

و دست خود را (در گریبان فرو برد و) بیرون آورد که ناگهان در برابر بینندگان سفید (و روشن) بود.

(فرعون) به اشرافی که اطراف او بودند؛ گفت :« بی گمان این (مرد) جادوگر دانایی است.

(او) می خواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند، پس شما چه نظر می دهید ؟!»

گفتند :«(کار) او و برادرش را به تأخیر انداز، و جمع آوری کنندگان را در (همه ی) شهرها بفرست».

تا هر جادوگر ماهر (و) دانایی را نزد تو آورند».

پس (سرانجام) جادوگران برای وعده گاه روز معینی گرد آورده شدند.

و به مردم گفته شد :«آیا شما (نیز) جمع می شوید،

تا اگر ساحران پیروز شدند، ما از آنها پیروی کنیم؟!»

پس هنگامی که ساحران آمدند، به فرعون گفتند :«اگر ما پیروز شویم، آیا ما پاداشی خواهیم داشت ؟!»

گفت :«آری، و بی گمان آنگاه شما از مقربان خواهید بود».

موسی به آنها گفت :«هر چه می خواهید بیفکنید، بیفکنید»

پس آنها ریسمانها و عصاهای خود را افکندند، و گفتند:« به عزت فرعون، قطعاً ما پیروزیم».

پس موسی عصایش را افکند، ناگهان آنچه را به دروغ بر ساخته بودند، بلعید.

پس ساحران سجده کنان (به زمین) افتادند.

گفتند :« ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم،

پروردگار موسی و هارون».

(فرعون) گفت:«آیا پیش از آن که به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید ؟! مسلماً او بزرگتر شماست که سحر را به شما یاد داده است، پس به زودی خواهید دانست ! دستانتان و پاهایتان را به عکس یکدیگر قطع می کنم، و همه ی شما را به دار می آویزم».

گفتند :« با کی نیست، ما به سوی پروردگار مان باز می گردیم.

ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، که ما از نخستین ایمان آورندگان بودیم».

و به موسی وحی کردیم که :« شبانه بندگانم را (از مصر) بیرون ببر، بی گمان شما تعقیب می شوید».

پس فرعون (چون از ماجرا آگاه گردید) گرد آورندگان (نیرو) را به شهرها فرستاد.

(و گفت:) اینها (= بنی اسرائیل) گروهی اندک (و ناچیز) هستند،

و اینها ما را به خشم آورده اند،

و ما همگی آماده (و بیدار) هستیم».

پس آنها را از باغها و چشمه ها بیرون کردیم.

و (نیز) از گنجها و منزلگاه نیکو (و قصرهای مجلل بیرون راندیم).

(آری) این چنین (کردیم) و بنی اسرائیل را وارث آنها ساختیم.

پس آنها (صبحگاهان به) هنگام طلوع آفتاب به تعقیبشان پرداختند.

پس چون دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: « یقیناً ما (در چنگال فرعونیان) گرفتار شدیم».

(موسی) گفت :« چنین نیست، بی گمان پروردگارم با من است، به زودی مرا هدایت خواهد کرد»

پس به موسی وحی کردیم :«عصایت به دریا بزن» آنگاه (دریا) شکافته شد، پس هر بخشی (از آن) همچون کوه عظیمی شد.

و دیگران (= فرعون و فرعونیان) را (نیز) به آنجا نزدیک ساختیم.

و موسی و همراهانش را همگی نجات دادیم.

سپس دیگران را غرق کردیم.

بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای (روشن) است.

و بی تردید پرورگارتو پیروزمند مهربان است.

و خبر ابراهیم را بر آنها بخوان.

هنگامی که به پدرو قومش گفت :«چه چیز را می پرستید ؟!».

گفتند :« بتهایی را می پرستیم، و پیوسته برای (عبادت) آنها معتکف هستیم.

(ابراهیم) گفت :«آیا هنگامی که آنها را می خوانید (صدای) شما را می شنوند ؟!

یا سود وزیانی به شما می رسانند؟!».

گفتند :«(نه) بلکه ما نیاکان خود را یافتیم که چنین می کردند».

(ابراهیم) گفت :«آیا دیدید چیزهایی را که پیوسته عبادت می کردید،

شما و نیاکان پیشین شما.

پس همه آنها دشمن من هستند، جز پروردگار جهانیان.

(همان) کسی که مرا آفرید، پس او مرا هدایت می کند.

و کسی که او به من غذای می دهد و سیراب می نماید.

و هنگامی که بیمار شوم پس او مرا شفا می دهد.

و کسی که مرا می میراند؛ سپس زنده می کند.

و کسی که امیدوارم گناهانم را در روز جزا برایم ببخشد.

پروردگارا! به من (دانش و) حکمت ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن.

و برای من در میان آیندگان آوازه نیک (و ذکر خیر) قرار بده.

و مرا از وارثان بهشت پر نعمت بگردان.

و پدرم را بیامرز، بی گمان او از گمراهان بود.

و در روزی که (همه ی مردم) برانگیخته می شوند، مرا رسوا (و شرمنده ) مکن.

روزی که مال و فرزندان سودی نبخشد.

مگر کسی که با قلب سلیم (خالی از شرک و کفر و نفاق) به پیشگاه خداوند بیاید».

و (در آن روز) بهشت برای پرهیزگاران نزدیک آورده شود.

و دوزخ برای گمراهان آشکار کنند.

و به آنها گفته می شود:« کجا هستند آنچه که به جای خدا پرستش می کردید ؟!

آیا آنها شما را یاری می کنند، یا (خود) انتقام می گیرند ؟!

پس آنها و گمراهان (به رو) در آن افکنده می شوند.

و(نیز) همه ی لشکریان ابلیس.

آنها در آنجا در حالی که با یکدیگر مخاصمه می کنند، گویند:

« به خدا سوگند که ما در گمراهی آشکار بودیم.

چون شما را با پروردگار جهانیان برابر می دانستیم.

و کسی جز مجرمان ما را گمراه نکرد.

پس (اکنون) هیچ شفاعت کنندگانی برای ما نیست.

و نه هیچ دوست (مخلص و) مهربانی.

پس ای کاش بار دیگر (به دنیا) باز گردیم، تا از مؤمنان باشیم ».

بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای (روشن) است، و بیشتر آنها مؤمن نبودند.

و بی تردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.

قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند.

هنگامی که برادرشان نوح به آنها گفت :« آیا (از خدا) نمی ترسید؟!».

مسلماً من برای شما پیامبری امین هستم.

پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید.

و من بر (رساندن) این (دعوت) هیچ مزدی از شما نمی طلبم، مزد من تنها بر (عهده ی) پروردگار جهانیان است.

پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید».

گفتند:« آیا به تو ایمان بیاوریم در حالی که فرومایگان از تو پیروی کرده اند ؟!»

(نوح) گفت :« من چه می دانم آنها چه کارها کرده اند !

اگر می فهمید، حساب آنها تنها با پروردگار من است.

و من (هرگز) مؤمنان را طرد نخواهم کرد.

من جز بیم دهنده ای آشکار نیستم».

گفتند :«ای نوح ! اگر (از دعوتت) دست بر نداری، حتماً سنگسار خواهی شد».

(نوح) گفت :«پروردگارا ! همانا قوم من، مرا تکذیب کردند.

پس میان من وآنها داوری کن، و مرا و مؤمنانی را که با من هستند؛ نجات بده».

پس او و کسانی را که همراه او بودند، در (آن) کشتی پر (و انباشته) نجات دادیم.

سپس بقیه را غرق کردیم.

بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای (روشن) است، و بیشتر آنها مؤمن نبودند.

و بی تردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.

(قوم) عاد (نیز) پیامبران (خدا) را تکذیب کردند.

هنگامی که برادرشان هود به آنها گفت :«آیا (از خدا) نمی ترسید ؟!»

به راستی من برای شما پیامبری امین هستم.

پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید.

و من بر (رساندن) این (دعوت) هیچ مزدی از شما نمی طلبم، مزد من تنها بر (عهده ی) پرودگار جهانیان است.

آیا بر هر مکان مرتفعی نشانه ای (از روی هوا و هوس و) بیهوده می سازید ؟!

و قصرها (و قلعه ها) محکم و استوار بنا می کنید، گویی که (در دنیا) جاودانه می مانید.

و چون (کسی را) کیفر دهید، همچون جباران کیفر می دهید.

پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید.

و از کسی بترسید که شما را به آنچه می دانید مدد کرده است.

شما را به چهارپایان و فرزندان مدد (و یاری) فرموده است.

و (همچنین به) باغها و چشمه ها.

همانا من از عذاب روزی بزرگ بر شما می ترسم! »

گفتند :« برای ما یکسان است، چه ما را پند دهی یا پند ندهی.

این جز (همان) روش پیشینیان نیست.

و ما (هرگز) عذاب نخواهیم شد».

پس او (= هود) را تکذیب کردند، در نتیجه ما آنها را هلاک کردیم، بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای است، و بیشتر آنها مؤمن نبودند.

و بی تردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.

(قوم) ثمود پیامبران (خدا) را تکذیب کردند.

هنگامی که برادرشان صالح به آنها گفت :«آیا (از خدا) نمی ترسید ؟!

بی گمان من برای شما پیامبری امین هستم.

پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید.

و من بر (رساندن) این (دعوت) هیچ مزدی از شما نمی طلبم، مزد من تنها بر (عهده ی) پروردگار جهانیان است.

آیا (می پندارید که) شما در (نعمتهایی) اینجا ایمن رها می کنند ؟!

در (این) باغها و چشمه ها.

و (در این) زراعتها و نخلهایی که شکوفه هایش (نرم و) رسیده است ؟!

و شادمانه از کوهها خانه هایی می تراشید؟

پس از خدا بترسید و مرا اطاعت نکنید.

و فرمان اسراف کاران را اطاعت نکنید.

(همان) کسانی که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند».

گفتند :«(ای صالح) جز این نیست که تو از جادوشدگانی.

تو جز بشری همانند ما نیستی، پس اگر از راستگویانی نشانه ای بیاور».

(صالح) گفت :«این ماده شتری است، که برای او یک نوبت آب خوردن، و برای شما (نیز) نوبت روز معینی است.

و (کمترین) آزاری به آن نرسانید، که عذاب روزی بزرگ شما را فرو می گیرد».

پس آن را پی کردند، آنگاه (از کرده ی خود) پشیمان شدند.

پس عذاب (الهی) آنها را فرو گرفت، بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای است، و بیشتر آنها مؤمن نبودند.

و بی تردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.

قوم لوط (نیز) پیامبران (خدا) را تکذیب کردند.

هنگامی که برادرشان لوط به آنها گفت :«آیا (از خدا) نمی ترسید ؟!

بی گمان من برای شما پیامبری امین هستم.

پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید.

و من بر (رساندن) این (دعوت) هیچ مزدی از شما نمی طلبم، مزد من تنها بر (عهده ی) پروردگار جهانیان است.

آیا در میان جهانیان شما به سراغ مردان می روید ؟!

و همسرانی که خدا برای شما آفریده است؛ رها می کنید، بلکه شما قومی متجاوز هستید.

گفتند :«ای لوط، اگر دست بر نداری، یقیناً از اخراج شدگان خواهی بود».

(لوط) گفت :«من دشمن سر سخت عمل شما هستم.

پروردگارا ! من و خانواده ام را از (عاقبت) آنچه (اینها) انجام می دهند، نجات بده».

پس او وخانواده اش را همگی نجات دادیم.

مگر پیرزنی که در میان بازماندگان بود.

سپس دیگران را نابود ساختیم.

و بر آنها بارانی (از سنگ) بارانیدیم، پس باران بیم داده شدگان چه بد بود.

بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای است، و بیشتر آنها مؤمن نبودند.

و بی تردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.

اصحاب ایکه (= قوم شعیب) پیامبران (خدا) را تکذیب کردند.

هنگامی که شعیب به آنها گفت :«آیا (از خدا) نمی ترسید ؟!

همانا من برای شما پیامبری امین هستم.

پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید.

و من بر (رساندن) این (دعوت) هیچ مزدی از شما نمی طلبم، مزد من تنها بر (عهده ی) پروردگار جهانیان است.

پیمانه را تمام بدهید، و از کاهندگان (و کم فروشان) نباشید.

و با ترازوی درست وزن کنید.

و چیزهای مردم را کم ندهید (و حق آنها را ضایع نکنید) و در زمین به فساد نکوشید.

و از کسی که شما و آفریدگان نخستین را آفرید بترسید.

گفتند :«(ای شعیب!) جز این نیست که تو از جادو شدگانی،

تو جز بشری همانند ما نیستی، و تو را از دروغگویان می پنداریم.

پس اگر از راستگویانی، پاره ی از آسمان را بر (سر) ما بینداز»

(شعیب) گفت :«پروردگارم ! به آنچه انجام می دهید؛ داناتر است.

پس او را تکذیب کردند، آنگاه عذاب روز سایه آنها را فرو گرفت، بی گمان آن عذاب روز بزرگی بود.

بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای است، و بیشتر آنها مؤمن نبودند.

و بی تردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.

و همانا این (قرآن) نازل شده (از جانب) پروردگار جهانیان است.

روح الامین (= جبرئیل) آن را فرود آورده است.

بر قلب تو، تا از هشدار دهندگان باشی.

(آن را) به زبان عربی روشن (نازل کرد).

و همانا (توصیف) آن در کتابهای پیشینیان (نیز آمده) است.

آیا همین نشانه برای آنها کافی نیست که علمای بنی اسرائیل از آن آگاهند؟!

و اگر آن را بر بعضی از عجمیان (= غیر عربها) نازل می کردیم.

پس او آن را برایشان می خواند، به آن ایمان نمی آورند.

(آری) این گونه آن (تکذیب) را در دلهای مجرمان در آوردیم.

به آن ایمان نمی آورند تا عذاب دردناک را (با چشم خود) ببینند.

پس ناگهان در حالی که بی خبرند به سراغ آنها می آید.

آنگاه می گویند:«آیا مهلتی به ما داده خواهد شد؟!»

آیا برای عذاب ما شتاب می کنند؟!

آیا دیدی که اگر سالیانی آنها را (از این زندگی دنیا) بهره مند سازیم.

سپس آنچه که به آنها وعده داده شده است به سراغشان بیاید.

این بهره مندیشان (از دنیا) سودی برای آنها نخواهد داشت.

و هیچ قریه ای را هلاک نکردیم؛ مگراین که هشدار دهندگانی (از پیامبران) داشتند.

برای پند دادن، و ما هرگز ستمکار نبودیم.

و شیطانها (هرگز) این (قرآن) را نازل نکرده اند.

و برای آنها سزاوار نیست؛ و نمی توانند.

بی گمان آنها از شنیدن (وحی، و استراق سمع) برکنارند.

پس (ای پیامبر!) هیچ معبودی را با الله مخوان، که از عذاب شدگان خواهی بود.

و خویشاوندان نزدیکت را هشدار بده.

و بال (رحمت و فروتنی) خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می کنند؛ بگستر.

پس اگر از (فرمان) تو سرپیچی کردند، بگو :«همانا من از آنچه انجام می دهید؛ بیزارم».

و بر خداوند پیروزمند مهربان توکل کن.

(همان) کسی که تو را به هنگامی که (برای عبادت) بر می خیزی می بیند.

و (نیز) حرکت (و نشست و بر خاست) تو را میان سجده کنندگان (را می بیند).

همانا او شنوای داناست.

آیا به شما خبردهم که شیاطین بر چه کسی نازل می شوند؟!

بر هر دروغگوی گنهکار نازل می گردند.

(به شیاطین) گوش فرا می دهند و بیشترشان دروغگو هستند.

و شاعران (کسانی) هستند که گمراهان از آنها پیروی می کنند.

آیا ندیدی که آنها درهر وادیی سرگشته (و حیران) هستند ؟!

و بی گمان آنها چیزی می گویند که (خود به آن) عمل نمی کنند ؟!

مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و خدا را بسیار یاد کردند، و بعد از آن که ستم دیدند، انتقام گرفتند،(و با شعر خود از اسلام و مسلمین دفاع نمودند)، و کسانی که ستم کردند؛ به زودی خواهند دانست به چه بازگشتگاهی باز می گردند.
Icon